انجمن شاعران سايت!!!

گفتگو در مورد ادبیات فارسی ، مشاعره و موضوعات مرتبط
Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط Nersi » شنبه 12 مرداد 1387, 3:19 pm

TNZ نوشته شده:حداقل اینجا که تاپیک ادبیاته به املای لغات توجه کن
فقان نه فغان :wink:
با اجازه همه ی ادیبان و هنروران و اساتید،
فغان درست است که همان آه و ناله می باشد :wink:

فارسی را پاس بداریم :D
-----> :)

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط Nersi » شنبه 12 مرداد 1387, 3:24 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!
-----> :)

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط abri » شنبه 12 مرداد 1387, 5:00 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط hadi » چهار شنبه 16 مرداد 1387, 3:24 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط محمود » چهار شنبه 16 مرداد 1387, 8:16 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم :D

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط Nersi » چهار شنبه 16 مرداد 1387, 11:10 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم
در دیده ی رفاقت،باور بکن که خستم
-----> :)

نمایه کاربر
mmk
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1862
تاریخ عضویت: یک شنبه 18 شهریور 1386, 2:47 pm
تماس:

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط mmk » پنج شنبه 17 مرداد 1387, 4:03 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم
در دیده ی رفاقت،باور بکن که خستم

در کوی نارفیقان من یک شبی نشستم
دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط hadi » جمعه 18 مرداد 1387, 6:05 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم
در دیده ی رفاقت،باور بکن که خستم

در کوی نارفیقان من یک شبی نشستم
بی یار بودن نوشته بود در سرنوشتم

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط TNZ » جمعه 18 مرداد 1387, 6:42 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم
در دیده ی رفاقت،باور بکن که خستم

در کوی نارفیقان من یک شبی نشستم
بی یار بودن نوشته بود در سرنوشتم

خدایا سرنوشتم را از سر بنویس
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط Nersi » جمعه 18 مرداد 1387, 6:54 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم
در دیده ی رفاقت،باور بکن که خستم

در کوی نارفیقان من یک شبی نشستم
بی یار بودن نوشته بود در سرنوشتم

خدایا سرنوشتم را از سر بنویس
گر قبول نداری،از ته بنویس :P
-----> :)

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط TNZ » جمعه 18 مرداد 1387, 7:01 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم
در دیده ی رفاقت،باور بکن که خستم

در کوی نارفیقان من یک شبی نشستم
بی یار بودن نوشته بود در سرنوشتم

خدایا سرنوشتم را از سر بنویس
گر قبول نداری،از ته بنویس

اما طوری بنویس که مرا خوش آید :D
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط Nersi » جمعه 18 مرداد 1387, 7:32 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم
در دیده ی رفاقت،باور بکن که خستم

در کوی نارفیقان من یک شبی نشستم
بی یار بودن نوشته بود در سرنوشتم

خدایا سرنوشتم را از سر بنویس
گر قبول نداری،از ته بنویس

اما طوری بنویس که مرا خوش آید
ما را که خوش آید پشت سرش پشتک آید :lol:
-----> :)

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط TNZ » شنبه 19 مرداد 1387, 5:01 am

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم
در دیده ی رفاقت،باور بکن که خستم

در کوی نارفیقان من یک شبی نشستم
بی یار بودن نوشته بود در سرنوشتم

خدایا سرنوشتم را از سر بنویس
گر قبول نداری،از ته بنویس

اما طوری بنویس که مرا خوش آید
ما را که خوش آید پشت سرش پشتک آید

چقدر دلم هوای کوی یار کرده است :P
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط Nersi » شنبه 19 مرداد 1387, 11:48 am

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم
در دیده ی رفاقت،باور بکن که خستم

در کوی نارفیقان من یک شبی نشستم
بی یار بودن نوشته بود در سرنوشتم

خدایا سرنوشتم را از سر بنویس
گر قبول نداری،از ته بنویس

اما طوری بنویس که مرا خوش آید
ما را که خوش آید پشت سرش پشتک آید

چقدر دلم هوای کوی یار کرده است
هوای آن مردک پُر عشوه و ناز کرده است :lol:
-----> :)

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط hadi » شنبه 19 مرداد 1387, 3:21 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم
در دیده ی رفاقت،باور بکن که خستم

در کوی نارفیقان من یک شبی نشستم
بی یار بودن نوشته بود در سرنوشتم

خدایا سرنوشتم را از سر بنویس
گر قبول نداری،از ته بنویس

اما طوری بنویس که مرا خوش آید
ما را که خوش آید پشت سرش پشتک آید

چقدر دلم هوای کوی یار کرده است
هوای آن مردک پُر عشوه و ناز کرده است

آن کو هر روز از من میگرفت پول تو جیبی

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
mmk
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1862
تاریخ عضویت: یک شنبه 18 شهریور 1386, 2:47 pm
تماس:

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط mmk » شنبه 19 مرداد 1387, 4:35 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم
در دیده ی رفاقت،باور بکن که خستم

در کوی نارفیقان من یک شبی نشستم
بی یار بودن نوشته بود در سرنوشتم

خدایا سرنوشتم را از سر بنویس
گر قبول نداری،از ته بنویس

اما طوری بنویس که مرا خوش آید
ما را که خوش آید پشت سرش پشتک آید

چقدر دلم هوای کوی یار کرده است
هوای آن مردک پُر عشوه و ناز کرده است

آن کو هر روز از من میگرفت پول تو جیبی
میبردمش بیرون بهش میدادم نیمرو و دیزی
دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط hadi » شنبه 19 مرداد 1387, 6:36 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم
در دیده ی رفاقت،باور بکن که خستم

در کوی نارفیقان من یک شبی نشستم
بی یار بودن نوشته بود در سرنوشتم

خدایا سرنوشتم را از سر بنویس
گر قبول نداری،از ته بنویس

اما طوری بنویس که مرا خوش آید
ما را که خوش آید پشت سرش پشتک آید

چقدر دلم هوای کوی یار کرده است
هوای آن مردک پُر عشوه و ناز کرده است

آن کو هر روز از من میگرفت پول تو جیبی
میبردمش بیرون بهش میدادم نیمرو و دیزی

اما یک روز رفت و دیگر بر نگشت

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط محمود » شنبه 19 مرداد 1387, 7:07 pm

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

تو را از بهر بی مهری چه شاید!!
اگر شاید اگر باید،بُود این یک جنایت!!

نباید و نشاید که از ماها گذشت دیگر
این شاید ولی از آن نباید گذشت دیگر

در کوچه نیک بینان همچون گدای مستم
در دیده ی رفاقت،باور بکن که خستم

در کوی نارفیقان من یک شبی نشستم
بی یار بودن نوشته بود در سرنوشتم

خدایا سرنوشتم را از سر بنویس
گر قبول نداری،از ته بنویس

اما طوری بنویس که مرا خوش آید
ما را که خوش آید پشت سرش پشتک آید

چقدر دلم هوای کوی یار کرده است
هوای آن مردک پُر عشوه و ناز کرده است

آن کو هر روز از من میگرفت پول تو جیبی
میبردمش بیرون بهش میدادم نیمرو و دیزی

اما یک روز رفت و دیگر بر نگشت
آنکه بی اقبال بودش سرگذشت :)

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط TNZ » یک شنبه 20 مرداد 1387, 5:56 am

چرا شعرا رو از مود رمانتیکی در میارید :lol: :lol: :lol:
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re: انجمن شاعران سايت!!!

پست توسط Nersi » یک شنبه 20 مرداد 1387, 11:20 am

TNZ نوشته شده:چرا شعرا رو از مود رمانتیکی در میارید :lol: :lol: :lol:
:D

سمیه مود رو بکشون به عشقی من پایه ام :lol: :lol: :lol:
طوری برات عشقی میام که دیگه هوس عشق نکنی!!!! :D :P (آخه من مرغ عشقم،قد قد :lol: )

بزن بریم :wink:
-----> :)

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان