قصه سازي
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره!
----->
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود
----->
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل
والا
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل
والا
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی
دریا باش که اگر کسی سنگی به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت خر خوبه
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت خر خوبه
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت خر خوبه به شرطی که مثل
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت خر خوبه به شرطی که مثل
دریا باش که اگر کسی سنگی به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت خر خوبه به شرطی که مثل خر ملانصرالدین نباشه
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت خر خوبه به شرطی که مثل خر ملانصرالدین نباشه
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت خر خوبه به شرطی که مثل خر ملانصرالدین نباشه. حمیده اینو
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت خر خوبه به شرطی که مثل خر ملانصرالدین نباشه. حمیده اینو
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت خر خوبه به شرطی که مثل خر ملانصرالدین نباشه. حمیده اینو گفت و قبول کرد.
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت خر خوبه به شرطی که مثل خر ملانصرالدین نباشه. حمیده اینو گفت و قبول کرد.
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
Re: قصه سازي
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت خر خوبه به شرطی که مثل خر ملانصرالدین نباشه. حمیده اینو گفت و قبول کرد.
خوب بچه های عقب مونده
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی اما هادی راضی نشد که شلوار گل گلی احمدو بگیره! آخه محمود به نرسی یه شلوار گل گلی بدهکار بود اما این گل کجا و اون گل کجا!؟ گل هم گل های قدیم مثل گل علی دایی به کره خر همسایه تو کوچه پس کوچه های اردبیل والّا ابری با غم عشق مرد شلوار گل گلی از مد افتاده حالا خال خالی عاشقش شده ولی خال پشت خر خوبه به شرطی که مثل خر ملانصرالدین نباشه. حمیده اینو گفت و قبول کرد.
خوب بچه های عقب مونده
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان