گفتگو در مورد ادبیات فارسی ، مشاعره و موضوعات مرتبط
-
hamideht
- گروه وب سايت

- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » جمعه 16 مرداد 1388, 7:41 pm
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری

بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » شنبه 17 مرداد 1388, 8:01 am
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
hamideht
- گروه وب سايت

- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » شنبه 17 مرداد 1388, 5:28 pm
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » شنبه 17 مرداد 1388, 6:31 pm
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hamideht
- گروه وب سايت

- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » یک شنبه 18 مرداد 1388, 6:13 pm
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » دو شنبه 19 مرداد 1388, 3:27 am
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hamideht
- گروه وب سايت

- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » دو شنبه 19 مرداد 1388, 10:00 am
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت

بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » دو شنبه 19 مرداد 1388, 5:55 pm
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
hamideht
- گروه وب سايت

- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » دو شنبه 19 مرداد 1388, 6:10 pm
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین

بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » دو شنبه 19 مرداد 1388, 6:35 pm
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
hamideht
- گروه وب سايت

- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » دو شنبه 19 مرداد 1388, 6:48 pm
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد

بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » سه شنبه 20 مرداد 1388, 3:44 am
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hamideht
- گروه وب سايت

- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » سه شنبه 20 مرداد 1388, 7:50 am
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » جمعه 23 مرداد 1388, 8:22 pm
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » شنبه 24 مرداد 1388, 3:54 am
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود.

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » شنبه 24 مرداد 1388, 7:03 am
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود،
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » شنبه 24 مرداد 1388, 10:11 am
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » شنبه 24 مرداد 1388, 3:04 pm
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو از
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hamideht
- گروه وب سايت

- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » شنبه 24 مرداد 1388, 6:40 pm
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو از با باتوم
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » دو شنبه 26 مرداد 1388, 6:34 pm
روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو از با باتوم می کشتوند
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان