بهترین دیالوگی که در یک فیلم شنیدید
این تاپیک رو از یه انجمن دیگه به اسم گیگا پارس کش رفتم چون به نظرم خیلی باحال بود! و می دونم شما دوستان هم نامردی نمی کنین و با قدرت تمام می زنیــــن تو ذوق ام و این تاپیک خاک می خوره!
پیشاپیش متشکرم
این رو هم یکی نوشته بود که من خفن حال کردم!
به نظر من بهترین متن یا دیالوگو پارسا پیروزفر در فیلم نقاب گفت:
<<تو اجتماع همه کارهارو ما مردان می کنیم. همه پول ها رو ما مردان میدیم. همه سگدو زدن ها مال ماست.هرچی سکته قلبی ها و بدبختی ها و بی چارگی ها و چک برگشت خوردن ها و زندانی رفتن ها مال ماست.
اون وقت جنس لطیف راحت میگه: درطول تاریخ به ما ظلم شده.ما خواهان حقوق برابر هستیم .
حقوق برابر میخوای برو فاضلاب پاک کن.برو سوپور شهرداری شو نصف شب خیابون ها رو جارو بکش.چه طور موقع کار کردن جنس لطیف هستین ولی صحبت حقوق که میشه حقوق برابر میخواین!>>
پیشاپیش متشکرم
این رو هم یکی نوشته بود که من خفن حال کردم!
به نظر من بهترین متن یا دیالوگو پارسا پیروزفر در فیلم نقاب گفت:
<<تو اجتماع همه کارهارو ما مردان می کنیم. همه پول ها رو ما مردان میدیم. همه سگدو زدن ها مال ماست.هرچی سکته قلبی ها و بدبختی ها و بی چارگی ها و چک برگشت خوردن ها و زندانی رفتن ها مال ماست.
اون وقت جنس لطیف راحت میگه: درطول تاریخ به ما ظلم شده.ما خواهان حقوق برابر هستیم .
حقوق برابر میخوای برو فاضلاب پاک کن.برو سوپور شهرداری شو نصف شب خیابون ها رو جارو بکش.چه طور موقع کار کردن جنس لطیف هستین ولی صحبت حقوق که میشه حقوق برابر میخواین!>>
آخرین ويرايش توسط 1 on Ahmaad, ويرايش شده در 0.
Re:
کلا حال کردم برادرhadi نوشته شده:
اینجا دیالوگه یا آنتی دختر؟
حرف دلمه ! از خیلی وقت پیشاااا
Re:
دیالوگ توی یه فیلم معروف:Ahmaad نوشته شده: <<تو اجتماع همه کارهارو ما مردان می کنیم. همه پول ها رو ما مردان میدیم. همه سگدو زدن ها مال ماست.هرچی سکته قلبی ها و بدبختی ها و بی چارگی ها و چک برگشت خوردن ها و زندانی رفتن ها مال ماست.
اون وقت جنس لطیف راحت میگه: درطول تاریخ به ما ظلم شده.ما خواهان حقوق برابر هستیم .
حقوق برابر میخوای برو فاضلاب پاک کن.برو سوپور شهرداری شو نصف شب خیابون ها رو جارو بکش.چه طور موقع کار کردن جنس لطیف هستین ولی صحبت حقوق که میشه حقوق برابر میخواین!>>
حَقــّـتــــــــــــــــــــــــه!
----->
Re:
Nersi نوشته شده:دیالوگ توی یه فیلم معروف:Ahmaad نوشته شده: <<تو اجتماع همه کارهارو ما مردان می کنیم. همه پول ها رو ما مردان میدیم. همه سگدو زدن ها مال ماست.هرچی سکته قلبی ها و بدبختی ها و بی چارگی ها و چک برگشت خوردن ها و زندانی رفتن ها مال ماست.
اون وقت جنس لطیف راحت میگه: درطول تاریخ به ما ظلم شده.ما خواهان حقوق برابر هستیم .
حقوق برابر میخوای برو فاضلاب پاک کن.برو سوپور شهرداری شو نصف شب خیابون ها رو جارو بکش.چه طور موقع کار کردن جنس لطیف هستین ولی صحبت حقوق که میشه حقوق برابر میخواین!>>
حَقــّـتــــــــــــــــــــــــه!
کجایی بابا بیا دیالوگ در کن حوصله ام سر رفته فردا امتحان سخت دارم
Re:
Ahmaad نوشته شده:Nersi نوشته شده:دیالوگ توی یه فیلم معروف:Ahmaad نوشته شده: <<تو اجتماع همه کارهارو ما مردان می کنیم. همه پول ها رو ما مردان میدیم. همه سگدو زدن ها مال ماست.هرچی سکته قلبی ها و بدبختی ها و بی چارگی ها و چک برگشت خوردن ها و زندانی رفتن ها مال ماست.
اون وقت جنس لطیف راحت میگه: درطول تاریخ به ما ظلم شده.ما خواهان حقوق برابر هستیم .
حقوق برابر میخوای برو فاضلاب پاک کن.برو سوپور شهرداری شو نصف شب خیابون ها رو جارو بکش.چه طور موقع کار کردن جنس لطیف هستین ولی صحبت حقوق که میشه حقوق برابر میخواین!>>
حَقــّـتــــــــــــــــــــــــه!
کجایی بابا بیا دیالوگ در کن حوصله ام سر رفته فردا امتحان سخت دارم
میخوای دو سه تا از این دیالوگ عشقی ها بگم امتحان فردا رو خراب کنی
----->
Re:
من خیلی از دیالوگ ها رو دوس دارم اگه یه مقدار فکر کنم یادم میاد ولی در حال حاضر یاد یه سکانس افتادم که دیالوگ های توش رو خیلی دووووس داشتم.
توی فیلم بوتیک،البته فیلم بوتیک خیلی دیالوگ های جالبی داشت ولی این قسمتش که گلشیفته و ممد روی کاناپه دندونپزشکی نشسته بودن بعد ممد به گلی گفت:
عروسی دوس داری گلی می گفت آره،بعد گفت دوس داری عروس بشی...... اون سکانس خیلی برام جالب بود گلی مثه همیشه زیر پوستی بازی کرد.اگه یادت نیومد کاملشو برات میزارم البته دیدنش یه لطف دیگه داره.
توی فیلم بوتیک،البته فیلم بوتیک خیلی دیالوگ های جالبی داشت ولی این قسمتش که گلشیفته و ممد روی کاناپه دندونپزشکی نشسته بودن بعد ممد به گلی گفت:
عروسی دوس داری گلی می گفت آره،بعد گفت دوس داری عروس بشی...... اون سکانس خیلی برام جالب بود گلی مثه همیشه زیر پوستی بازی کرد.اگه یادت نیومد کاملشو برات میزارم البته دیدنش یه لطف دیگه داره.
----->
Re:
نه بابا مگه می خوام معده ام کار بیافته!
Re:
فیلم ها ایرانی متاسقانه کم می بینم!Nersi نوشته شده:من خیلی از دیالوگ ها رو دوس دارم اگه یه مقدار فکر کنم یادم میاد ولی در حال حاضر یاد یه سکانس افتادم که دیالوگ های توش رو خیلی دووووس داشتم.
توی فیلم بوتیک،البته فیلم بوتیک خیلی دیالوگ های جالبی داشت ولی این قسمتش که گلشیفته و ممد روی کاناپه دندونپزشکی نشسته بودن بعد ممد به گلی گفت:
عروسی دوس داری گلی می گفت آره،بعد گفت دوس داری عروس بشی...... اون سکانس خیلی برام جالب بود گلی مثه همیشه زیر پوستی بازی کرد.اگه یادت نیومد کاملشو برات میزارم البته دیدنش یه لطف دیگه داره.
اما می فهمم چطور می تونه این دیالوگ برات باحال باشه! درد دل تازه شد و دست رو دل نذار و این صحبتا نه ؟
Re:
Ahmaad نوشته شده:فیلم ها ایرانی متاسقانه کم می بینم!Nersi نوشته شده:من خیلی از دیالوگ ها رو دوس دارم اگه یه مقدار فکر کنم یادم میاد ولی در حال حاضر یاد یه سکانس افتادم که دیالوگ های توش رو خیلی دووووس داشتم.
توی فیلم بوتیک،البته فیلم بوتیک خیلی دیالوگ های جالبی داشت ولی این قسمتش که گلشیفته و ممد روی کاناپه دندونپزشکی نشسته بودن بعد ممد به گلی گفت:
عروسی دوس داری گلی می گفت آره،بعد گفت دوس داری عروس بشی...... اون سکانس خیلی برام جالب بود گلی مثه همیشه زیر پوستی بازی کرد.اگه یادت نیومد کاملشو برات میزارم البته دیدنش یه لطف دیگه داره.
اما می فهمم چطور می تونه این دیالوگ برات باحال باشه! درد دل تازه شد و دست رو دل نذار و این صحبتا نه ؟
بروووووووووووووو،شیطنت نکن. ولی جدی ببین خیلی باحاله،بحث بحث دوست داشتن و انکاره.
----->
Re:
خوب گفنه کهAhmaad نوشته شده:این تاپیک رو از یه انجمن دیگه به اسم گیگا پارس کش رفتم چون به نظرم خیلی باحال بود! و می دونم شما دوستان هم نامردی نمی کنین و با قدرت تمام می زنیــــن تو ذوق ام و این تاپیک خاک می خوره!
پیشاپیش متشکرم
این رو هم یکی نوشته بود که من خفن حال کردم!
به نظر من بهترین متن یا دیالوگو پارسا پیروزفر در فیلم نقاب گفت:
<<تو اجتماع همه کارهارو ما مردان می کنیم. همه پول ها رو ما مردان میدیم. همه سگدو زدن ها مال ماست.هرچی سکته قلبی ها و بدبختی ها و بی چارگی ها و چک برگشت خوردن ها و زندانی رفتن ها مال ماست.
اون وقت جنس لطیف راحت میگه: درطول تاریخ به ما ظلم شده.ما خواهان حقوق برابر هستیم .
حقوق برابر میخوای برو فاضلاب پاک کن.برو سوپور شهرداری شو نصف شب خیابون ها رو جارو بکش.چه طور موقع کار کردن جنس لطیف هستین ولی صحبت حقوق که میشه حقوق برابر میخواین!>>
منم بعدم دیالوگ تایپ می کنم....الان حوصله ماکو
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
Re:
فیلم ارتفاع پست
همه دیالوگهاش رو دوست دارم
یکیشونو میزارم اینجا
لیلا حاتمی: قاسم چی؟ از اونم دفاع می کنی؟
آقاهه: بگو علی جان...جواب خانوم رو بده...خب به اینم قول بده...
همین یه ساعت پیش من اینجا آش و لاش افتاده بودم...شهادت بده بگو همه اینا یه شوخی بود
بگو میخواستن سر گرممون کنن
بگو همه این آدما می خواستن برن اونور دنیا واسه این مملکت تبلیغ کنن
از عزتش بگن...از شرفش بگن...از شهداش بگن که چطور با پوست و خونشون خوزستان رو نگه داشتن
لیلا حاتمی (با لهجه آبادانی خونده شه): تو ا قاسم چه میدونی؟
فکر کردی قاتله؟ قاچاقچیه؟دزده؟ آدم کشه؟
اونم برا ای مملکت زحمت کشیده
تو که خوزستانی نیستی...جنگ که تموم شد رفتی سر خونه زندگیت
ولی او موقع تازه اول بدبختی ما بود
نه کار بود نه آب بود نه برق بود
ننه چرا ا دامادت حرف نمی زنی؟
چرا نمیگی که یه تنه خرجی هممونه میداد؟
فهمیدی با پسرات کاری ندارن خیالت راحت شد؟
مالک خوشحالی؟
مالک...مهدی راضی شدین؟
خو ای آقا شهادت میده تو هم آزاد میشی
شما که قاسم ه میشناسین
بگین قاسم چند تا شغل عوض کرد
ننه یادته وقتی شاهین ه زاییدم قاسم چه حال و روزی داشت
یه آمپول نبود که به ای بچه بزنه
اگه بود الان سالم بود
تو خیال کردی قاسم برا خوشگذرونی و عیاشی می خواد بره اونور آب؟
اونوقت که وقت خوشگذرونیش بود کنار جاده آب می فروخت
حمالی می کرد
بخدا ما چیز زیادی نخواستیم
میخوایم بریم یه جزیره که سرمون تو لاک خودمون باشه
کار باشه
امنیت باشه
آب باشه
چرا همتون خفه شدین خو؟
نترسین کسی با شما کاری نداره
فقط قاسم ه اعدام می کنن
شما همتون آزادین
خوش به حال غیرتتون
همه دیالوگهاش رو دوست دارم
یکیشونو میزارم اینجا
لیلا حاتمی: قاسم چی؟ از اونم دفاع می کنی؟
آقاهه: بگو علی جان...جواب خانوم رو بده...خب به اینم قول بده...
همین یه ساعت پیش من اینجا آش و لاش افتاده بودم...شهادت بده بگو همه اینا یه شوخی بود
بگو میخواستن سر گرممون کنن
بگو همه این آدما می خواستن برن اونور دنیا واسه این مملکت تبلیغ کنن
از عزتش بگن...از شرفش بگن...از شهداش بگن که چطور با پوست و خونشون خوزستان رو نگه داشتن
لیلا حاتمی (با لهجه آبادانی خونده شه): تو ا قاسم چه میدونی؟
فکر کردی قاتله؟ قاچاقچیه؟دزده؟ آدم کشه؟
اونم برا ای مملکت زحمت کشیده
تو که خوزستانی نیستی...جنگ که تموم شد رفتی سر خونه زندگیت
ولی او موقع تازه اول بدبختی ما بود
نه کار بود نه آب بود نه برق بود
ننه چرا ا دامادت حرف نمی زنی؟
چرا نمیگی که یه تنه خرجی هممونه میداد؟
فهمیدی با پسرات کاری ندارن خیالت راحت شد؟
مالک خوشحالی؟
مالک...مهدی راضی شدین؟
خو ای آقا شهادت میده تو هم آزاد میشی
شما که قاسم ه میشناسین
بگین قاسم چند تا شغل عوض کرد
ننه یادته وقتی شاهین ه زاییدم قاسم چه حال و روزی داشت
یه آمپول نبود که به ای بچه بزنه
اگه بود الان سالم بود
تو خیال کردی قاسم برا خوشگذرونی و عیاشی می خواد بره اونور آب؟
اونوقت که وقت خوشگذرونیش بود کنار جاده آب می فروخت
حمالی می کرد
بخدا ما چیز زیادی نخواستیم
میخوایم بریم یه جزیره که سرمون تو لاک خودمون باشه
کار باشه
امنیت باشه
آب باشه
چرا همتون خفه شدین خو؟
نترسین کسی با شما کاری نداره
فقط قاسم ه اعدام می کنن
شما همتون آزادین
خوش به حال غیرتتون
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
Re:
این فیلم ه رو ندیدم اما دیالوگ هاش ور تعریف اش رو این تو این وبلاگ http://fourstar.wordpress.com/page/2/
خوندم واسه همین دنبالش ام که ببینم:
رویا - شما چرا تنهاییاید؟ … هیچوقت فکر نکردی که میشه از تنهایی دراومد؟
استاد: شما اگه منتظر کسی نبودین، سوار اون ماشین میشدین که از تنهایی در بیاین؟
رویا - نه! میگشتم دنبال آدمی که مثل خودم باشه.
استاد: من نمیگردم. چون از خودم هم خوشام نمیآد!
رویا - آدم عجیبی هستید.
استاد: شما هم همینطور.
:: از آدمهای بزرگ مجسمه ساختیم و دورش نرده کشیدیم. اگه کسی حرفِ این مجسمهها رو باور کنه، باید بین خودش و مردم نرده بکشه… من این حرفها رو باور کردم. اصلاً باورکردنی هست؟ … توانا بود، هر که دانا بود. واقعاً؟ … من با اینها غریبهام … با مجسمهی آدمها … با آدمهای مجسمه …
:: اینجا نمیشه به کسی نزدیک شد، آدمها از دور دوستداشتنیترند.
:: شاید میترسم … شاید خیالاتیام و میترسم با پیدا کردنِ دوست مجبور بشم از خیالبافی دست بردارم … امّا اگه دو نفر به قیمت دوستی، مجبور بشن تا آخر عمر بههم دروغ بگن، بهتره تنهایی بشینن و به چیزایی فکر کنن که دوست دارند.
:: اینجا ساختمونها بیشتر از آدمها حرف میزنند یا لااقل من حرفهاشون رو راحتتر میشنوم؛ یکی میگه قراره من رو بکوبن و دوباره بسازن … یکی دیگه از طبقات تازهاش میگه …
:: روزها پیادهروی فایده نداره؛ صدا و نور و شلوغی مزاحم خیالبافی آدماه، باید صبر کرد تا شب بشه
:: روشنی زیادم چیز جالبی نیست. آدم همه چیزُ میبینه و همه اونُ میبینن. توی تاریکی آدم میتونه خیال کنه چیزی، جایی، کسی منتظر شه. امّا تو روشنایی اصلاً خبری نیست … معلوماه که خبری نیست …
خوندم واسه همین دنبالش ام که ببینم:
رویا - شما چرا تنهاییاید؟ … هیچوقت فکر نکردی که میشه از تنهایی دراومد؟
استاد: شما اگه منتظر کسی نبودین، سوار اون ماشین میشدین که از تنهایی در بیاین؟
رویا - نه! میگشتم دنبال آدمی که مثل خودم باشه.
استاد: من نمیگردم. چون از خودم هم خوشام نمیآد!
رویا - آدم عجیبی هستید.
استاد: شما هم همینطور.
:: از آدمهای بزرگ مجسمه ساختیم و دورش نرده کشیدیم. اگه کسی حرفِ این مجسمهها رو باور کنه، باید بین خودش و مردم نرده بکشه… من این حرفها رو باور کردم. اصلاً باورکردنی هست؟ … توانا بود، هر که دانا بود. واقعاً؟ … من با اینها غریبهام … با مجسمهی آدمها … با آدمهای مجسمه …
:: اینجا نمیشه به کسی نزدیک شد، آدمها از دور دوستداشتنیترند.
:: شاید میترسم … شاید خیالاتیام و میترسم با پیدا کردنِ دوست مجبور بشم از خیالبافی دست بردارم … امّا اگه دو نفر به قیمت دوستی، مجبور بشن تا آخر عمر بههم دروغ بگن، بهتره تنهایی بشینن و به چیزایی فکر کنن که دوست دارند.
:: اینجا ساختمونها بیشتر از آدمها حرف میزنند یا لااقل من حرفهاشون رو راحتتر میشنوم؛ یکی میگه قراره من رو بکوبن و دوباره بسازن … یکی دیگه از طبقات تازهاش میگه …
:: روزها پیادهروی فایده نداره؛ صدا و نور و شلوغی مزاحم خیالبافی آدماه، باید صبر کرد تا شب بشه
:: روشنی زیادم چیز جالبی نیست. آدم همه چیزُ میبینه و همه اونُ میبینن. توی تاریکی آدم میتونه خیال کنه چیزی، جایی، کسی منتظر شه. امّا تو روشنایی اصلاً خبری نیست … معلوماه که خبری نیست …
Re:
احمد احمد احمد ایول ایول ایولAhmaad نوشته شده:این فیلم ه رو ندیدم اما دیالوگ هاش ور تعریف اش رو این تو این وبلاگ http://fourstar.wordpress.com/page/2/
خوندم واسه همین دنبالش ام که ببینم:
رویا - شما چرا تنهاییاید؟ … هیچوقت فکر نکردی که میشه از تنهایی دراومد؟
استاد: شما اگه منتظر کسی نبودین، سوار اون ماشین میشدین که از تنهایی در بیاین؟
رویا - نه! میگشتم دنبال آدمی که مثل خودم باشه.
استاد: من نمیگردم. چون از خودم هم خوشام نمیآد!
رویا - آدم عجیبی هستید.
استاد: شما هم همینطور.
:: از آدمهای بزرگ مجسمه ساختیم و دورش نرده کشیدیم. اگه کسی حرفِ این مجسمهها رو باور کنه، باید بین خودش و مردم نرده بکشه… من این حرفها رو باور کردم. اصلاً باورکردنی هست؟ … توانا بود، هر که دانا بود. واقعاً؟ … من با اینها غریبهام … با مجسمهی آدمها … با آدمهای مجسمه …
:: اینجا نمیشه به کسی نزدیک شد، آدمها از دور دوستداشتنیترند.
:: شاید میترسم … شاید خیالاتیام و میترسم با پیدا کردنِ دوست مجبور بشم از خیالبافی دست بردارم … امّا اگه دو نفر به قیمت دوستی، مجبور بشن تا آخر عمر بههم دروغ بگن، بهتره تنهایی بشینن و به چیزایی فکر کنن که دوست دارند.
:: اینجا ساختمونها بیشتر از آدمها حرف میزنند یا لااقل من حرفهاشون رو راحتتر میشنوم؛ یکی میگه قراره من رو بکوبن و دوباره بسازن … یکی دیگه از طبقات تازهاش میگه …
:: روزها پیادهروی فایده نداره؛ صدا و نور و شلوغی مزاحم خیالبافی آدماه، باید صبر کرد تا شب بشه
:: روشنی زیادم چیز جالبی نیست. آدم همه چیزُ میبینه و همه اونُ میبینن. توی تاریکی آدم میتونه خیال کنه چیزی، جایی، کسی منتظر شه. امّا تو روشنایی اصلاً خبری نیست … معلوماه که خبری نیست …
یعنی این فیلم یکی از فیلم هایی هستش که دوسش می دارم،این دیالوگم دیالوگی هست که خیـــــــــلی دوس می دارمش مخصوصا این تیکه اش رو همیشه متذکر می شم:
اینجا نمیشه به کسی نزدیک شد، آدمها از دور دوستداشتنیترند!
یاد شب های خیــــــــــــــــــــــــلی روشن افتادم!
فیلم رو ببین،البته هر کسی نمی پسنده ولی من دوسش دارم.ممـــــــــــــــنون.
----->
Re: بهترین دیالوگی که در یک فیلم شنیدید
این رو از وبلاگی که خواننده ی پروپاقرصش هستم براتون می ذارم:
دیشب نشستم فیلم City of Angles رو دیدم. احتمالا خیلی ها دیده باشندش ولی به چند بار دیدن می ارزه به نظر من. داستان از این قراره که فرشتگان مرگ در بین آدم ها زندگی می کنند و آدم ها اونا رو نمی بینند. اونا می تونند در مواقعی که خودشون بخواند خودشون رو به مردم نشون بدند ولی اینکار رو تنها در موارد خاص باید بکنند که معمولا نمی کنند. اونا هیچ کدام از احساس های آدم ها رو ندارند و زندگی جاودانه دارند. تا اینکه یکی از این فرشته ها وقتی داشته جون یه مریض رو می گرفته تو اطاق عمل عاشق خانم دکتره میشه و کم کم خودشو به دکتره نشون میده و دکتره می فهمه اون کیه. این فرشته تنها یه راه داشته که به این دکتر برسه و اون اینکه زندگی جاودانگی فرشتگانه رو رها کنه و به زندگی مثل آدم ها داشته باشه و مثل آدم ها هم بعد از یه مدت بمیره و این فرشته هم این انتخاب رو میکنه. وقتی مثل یه آدم میشه به اون دکتر میرسه، روز بعد خانم دکتر قصه ما با یه تصادف از دنیا میره.
همه اینها رو گفتم فقط تا دیالوگ آخر فیلم رو بتونم بگم. آخر فیلم وفتی فرشته آدم شده تنها نشسته بوده دوستش که هنوز فرشته بود وارد میشه خودش رو به دوستش نشون میده و شروع میکنه باهاش حرف زدن و در آخر ازش یه سوال می پرسه و فرشته آدم شده جوابی میده که آدمو میخ میکنه:
؟ A: If you'd known this was going to happen, would you have done it
B: I would rather have had one breath of her hair- one kiss of her mouth- one touch of her hand than an eternity without it. ONE
آهنگ وبلاگ رو هم به عشق تمام آدم هایی که گم شده هائی تو زندگیشون دارند که حاضرند زندگی جاودانی رو با یه لحظه با اونا بودن عوض می کنند برای چند روز فعال می کنم.
مست راستین
دیشب نشستم فیلم City of Angles رو دیدم. احتمالا خیلی ها دیده باشندش ولی به چند بار دیدن می ارزه به نظر من. داستان از این قراره که فرشتگان مرگ در بین آدم ها زندگی می کنند و آدم ها اونا رو نمی بینند. اونا می تونند در مواقعی که خودشون بخواند خودشون رو به مردم نشون بدند ولی اینکار رو تنها در موارد خاص باید بکنند که معمولا نمی کنند. اونا هیچ کدام از احساس های آدم ها رو ندارند و زندگی جاودانه دارند. تا اینکه یکی از این فرشته ها وقتی داشته جون یه مریض رو می گرفته تو اطاق عمل عاشق خانم دکتره میشه و کم کم خودشو به دکتره نشون میده و دکتره می فهمه اون کیه. این فرشته تنها یه راه داشته که به این دکتر برسه و اون اینکه زندگی جاودانگی فرشتگانه رو رها کنه و به زندگی مثل آدم ها داشته باشه و مثل آدم ها هم بعد از یه مدت بمیره و این فرشته هم این انتخاب رو میکنه. وقتی مثل یه آدم میشه به اون دکتر میرسه، روز بعد خانم دکتر قصه ما با یه تصادف از دنیا میره.
همه اینها رو گفتم فقط تا دیالوگ آخر فیلم رو بتونم بگم. آخر فیلم وفتی فرشته آدم شده تنها نشسته بوده دوستش که هنوز فرشته بود وارد میشه خودش رو به دوستش نشون میده و شروع میکنه باهاش حرف زدن و در آخر ازش یه سوال می پرسه و فرشته آدم شده جوابی میده که آدمو میخ میکنه:
؟ A: If you'd known this was going to happen, would you have done it
B: I would rather have had one breath of her hair- one kiss of her mouth- one touch of her hand than an eternity without it. ONE
آهنگ وبلاگ رو هم به عشق تمام آدم هایی که گم شده هائی تو زندگیشون دارند که حاضرند زندگی جاودانی رو با یه لحظه با اونا بودن عوض می کنند برای چند روز فعال می کنم.
مست راستین
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
Re: بهترین دیالوگی که در یک فیلم شنیدید
همیشه دنبال یه سری از دیالوگ ها و یا آهنگ های فیلم ها تو یوتیوب می گشتم و پیدا نمی کردم که چند روز پیش تصمیم گرفتم خودم شروع کنم و آپلود کنم که تو فیس بوک هم برای دوستان لینکش رو گذاشتم. ولی چون خیلی از کسائی که اینجا رو می خونند شاید به صفحه فیس بوک من دسترسی نداشته باشند تصمیم گرفتم که اینجا هم لینکشون رو بگذارم.
اولی و دومی ۲ تا از سکانس های شاهکار فیلم شیدا هست که من خاطراتی دارم از این فیلم. سومی هم به نظر من یکی از بهترین سکانس های فیلم دلشدگانه.
اگه کسی سکانس و کلیپ خاصی مد نظرشه که تو یوتیوب نیست و ارزش آپلود کردن داره ممنون میشم بگه.
1- http://www.youtube.com/watch?v=cn3_msbdMCY
http://www.youtube.com/watch?v=4J82ui33G3U -2
http://www.youtube.com/watch?v=_JIowGruMbs -3
مست راستین
اولی و دومی ۲ تا از سکانس های شاهکار فیلم شیدا هست که من خاطراتی دارم از این فیلم. سومی هم به نظر من یکی از بهترین سکانس های فیلم دلشدگانه.
اگه کسی سکانس و کلیپ خاصی مد نظرشه که تو یوتیوب نیست و ارزش آپلود کردن داره ممنون میشم بگه.
1- http://www.youtube.com/watch?v=cn3_msbdMCY
http://www.youtube.com/watch?v=4J82ui33G3U -2
http://www.youtube.com/watch?v=_JIowGruMbs -3
مست راستین
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
Re: بهترین دیالوگی که در یک فیلم شنیدید
مرتضی (محمرضا فروتن): قرارمون بود ، قول دادی
مینا (ترانه علیدوستی): قرار چیه ، وضع عوض شده
مرتضی : قرار اون چیزیه که اگر وضع هم عوض شد پاش وایسی
فیلم کنعان
مینا (ترانه علیدوستی): قرار چیه ، وضع عوض شده
مرتضی : قرار اون چیزیه که اگر وضع هم عوض شد پاش وایسی
فیلم کنعان
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 0 مهمان