گپ و سرگرمی اعضا
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 10:52 am
من میخواستم اولین نفر باشم اما صفحه ارسال نمیومد!
اوووف
اوووووووووف!
یک دو سه آزمایش میکنیم!!!
صدا میاد؟؟؟
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Nersi » چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 11:08 am
بهله بهله میاد صدا
بگو...... داد نزن فقط، مُلایُــــــــــــــم بگو. میخوای اکو رو برات روشن کنم

----->
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 11:31 am
میخواستم ببینم صدا میاد آیا
الان تریبونم نمیاد دارم میرم سر کلاس!
برگشتم براتون میخونم بچه ها برقصن!

-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Nersi » چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 1:24 pm
خب تا بابایی بیاد من براتون اینو می خونم که یه مقدار روحیه بگیرید

دو انگشتی دست بزنین همسایه ها بیدار نشن
هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا لیلا لیلی دوستت دارم خیلی ،هاااا لیلا لیلی دوستت دارم خیلی،لب کارون چه گل بارون،آااااااااااااااااای انار انار بیا به بالینم،ما بچه شهرم نگو که هفت خطُم

----->
-
VeRnuS
- Invincible

- پست: 445
- تاریخ عضویت: یک شنبه 13 آبان 1386, 6:32 pm
پست
توسط VeRnuS » چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 4:45 pm
چي به سر ما اومده؟
کتاب دوم دبستان و قصههای این دوره و زمونه
دهقان فداكار پير شده و احتیاج به کمک داره، در تهران مرغا هورمون خوردن خروس شدن، خروسا مامانی شدن برای مرغا عشوه میان و ناز میکنن، چوپان دروغگو عزيز شده و کلی طرفدار داره، شنگول و منگول بزرگ شدن و گرگ شدن، دارا و سارا رفتن فرانسه کبابی باز کردن، كوكب خانم حوصله مهمون رو نداره و جواب تلفن رو نمیده، كبري موهاشو مش کرده و تصميم گرفته دماغشو عمل كنه، روباه و كلاغ دستشون تو يه كاسست، حسنك گوسفنداشو فروخته و پیکان خریده مسافرکشی میکنه، آرش كمانگير معتاد شده، شيرين، خسرو و فرهاد رو پيچونده و با دوست پسرش رفته اسكي، رستم و اسفنديار اسباشونو فروختن و موتور خریدن ميرن كيف قاپي، راستي چي به سر ما اومده؟!!
گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم.....
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 3:14 am
اتفاقا دیروز به یکی از دوستهام می گفتم که دیگه بچه ها درس "بابا آب داد" رو ندارن تو کتاب فارسیشون. کلی ناراحت شدم دوباره..

بخوانیم و بنویسیم دیگه یعنی چه آخه!
دیگه "آن مرد در باران آمد" و "آبگوشت غذای لذیذی است" و "تصمیم کبری" و....رو کسی به بچه های ماها یاد نمی ده...
من از این تریبون خواستم ناراحتی خود را با کلی تاخیر اعلام کنم!

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 9:41 am
همی اینا به کنار!
کتابشون دیگه کوکب خانوم رو هم نداره!!
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 12:44 pm
من از مردم دلم گرفته ، همه چیزو پول میبینن ، پول حرف اولو میزنه ، صداقت، انسانیت و اخلاق معنای درستی بینشون نداره.
گفتم اینجا بگم البته اگه این تریبون آزاد مثل مال صدا و سیما باشه هم ازش خوشم نمیاد.

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 1:19 pm
آره کوکب خانوم و مهمونهای سرزدش...
هنوزم هستن کسایی که پول واسشون حرف اول رو نمیزنه...گر چه کمن...اما هستن...
اینجا فکر کنم آزاد باشه

هر چه میخواهد دل تنگت بگو
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 6:12 pm
همه دارن تیریپ رپ هیچ کس حرف میزنن!
دنیا خانوم اینقدرا هم زشت نیس!
چشم ها را باید شست..
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 6:36 pm
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Nersi » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 6:44 pm
----->
-
shaparak
- پيشرفت كرده

- پست: 83
- تاریخ عضویت: پنج شنبه 15 فروردین 1387, 8:05 pm
پست
توسط shaparak » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 8:43 pm
يك دو سه .. الو الو .. يك يك
از همان روزي كه دست حضرت قابيل
گشت آلوده به خون حضرت هابيل
از همان روزي كه فرزندان آدم
- صدر پيغام آوران حضرت باري تعالي -
زهر تلخ دشمني در خونشان جوشيد
آدميت مرد
گرچه آدم زنده بود
از همان روزي كه يوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزي كه با شلاق و خون ديوار چين را ساختند
آدميت مرده بود
بعد دنيا هي پر از آدم شد و اين آسياب
گشت و گشت
قرنها از مرگ آدم هم گذشت
اي دريغ
آدميت برنگشت
قرن ما روزگار مرگ انسانيت است
سينه دنيا ز خوبيها تهي است
صحبت از آزادگي، پاكي، مروت، ابلهي است
من كه از پژمردن يك شاخه گل
از نگاه ساكت يك كودك بيمار
از فغان يك قناري در قفس
از غم يك مرد در زنجير
حتي قاتلي بر دار،
اشك در چشمان و بغضم در گلوست
وندرين ايام زهرم در پياله، زهر مارم در سبوست
مرگ او را از كجا باور كنم؟
صحبت از پژمردن يك برگ نيست
واي، جنگل را بيابان ميكنند
دست خون آلود را در پيش چشم خلق پنهان ميكنند
هيچ حيواني به حيواني نميدارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان ميكنند
صحبت از پژمردن يك برگ نيست
فرض كن مرگ قناري در قفس هم مرگ نيست
فرض كن يك شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض كن جنگل بيابان بود از روز نخست
در كويري سوت و كور
در ميان مردمي با اين مصيبتها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانيت است..
تريبون آزاد بود اومدم صدامو امتحان كنم ...
وقتي كه تو رفتي خورشيد نمرده
دريا و بيابان خدا دست نخورده..
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 9:48 pm
manam delam pore....manam delam pore....

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
shaparak
- پيشرفت كرده

- پست: 83
- تاریخ عضویت: پنج شنبه 15 فروردین 1387, 8:05 pm
پست
توسط shaparak » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 9:55 pm
راستي اين شعر از فريدون مشيري بود
دكلمه مينا شابرك

وقتي كه تو رفتي خورشيد نمرده
دريا و بيابان خدا دست نخورده..
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » جمعه 6 اردیبهشت 1387, 4:12 pm
فردا روز ديگري است
كه بر عمر تلف شده افزوده مي شود
همين روزها
روز رفتن از راه مي رسد
و من طوري از خيال ها مي شوم
كه انگار هرگز نبوده ام ... !

-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » جمعه 6 اردیبهشت 1387, 4:46 pm
اهم اهم
با عرض پوزش من میکروفون رو از آقای ساوی گرفتم تا چند کلامی صحبت عرض بفرمایم
ففف صدا میاد مری؟
خوب می گم
شماها چرا انقدر به دنیا بد نگاه می کنین؟
فکر نمی کنین بین این آدمای بدی که شما می گین آدمای خوبی هم زندگی می کننن؟
همین خود شما ؟ خودتون هم آیا ایجوری هستین؟
چند تا دوست داری اینجا؟
هان؟
دیگه نبینم نا امید باشین

زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان