انجمن شاعران سايت!!!
این پسرا هیچ وقت آدم نمیشن
اگر هم بشن باز از عقل بی نصیبن
چه تر هیزمی فروختند این پسرا
مگو ابری هم شدی اندر شعرا؟؟
ای غافل ابری همیشه بودندی اندر شعرا
از ازل استعداد شعر داشتندی دخترا
ابری را چه دخلی اندر دخترا
همه دوسش دارند چه دخترا چه پسرا
دوش یکی ابری را از من همی خواستی
يه مرد چاق و چله با سبيل چرب و ماستي
من بدو گفتتمش تو برو خودت و سبیلت را قدری صغیر کن
در آینه آخر کمی نظر کن
وی گفتندی نه سبیل را صغیر کنندی ، نه ابری را خواستندی
خوشا عشق های قدیم و مردانش که مارا می خواستندی
اما این روزا عشق هستندی مردانش نییستندی
اگه پیدا کردی به ما هم بگو کیستندی
عجب آشفته گشتند در پی عشق
سر و جان را نهادند بر سر عشق
دیگه بسه از عشق نگین کشک بُود
اخه كشك كجا اين كشك در واقع ماست بُود
ماست از رو سپیدی می درخشید
اما این که شما میگین سیاه سیاه بید
اگر هم بشن باز از عقل بی نصیبن
چه تر هیزمی فروختند این پسرا
مگو ابری هم شدی اندر شعرا؟؟
ای غافل ابری همیشه بودندی اندر شعرا
از ازل استعداد شعر داشتندی دخترا
ابری را چه دخلی اندر دخترا
همه دوسش دارند چه دخترا چه پسرا
دوش یکی ابری را از من همی خواستی
يه مرد چاق و چله با سبيل چرب و ماستي
من بدو گفتتمش تو برو خودت و سبیلت را قدری صغیر کن
در آینه آخر کمی نظر کن
وی گفتندی نه سبیل را صغیر کنندی ، نه ابری را خواستندی
خوشا عشق های قدیم و مردانش که مارا می خواستندی
اما این روزا عشق هستندی مردانش نییستندی
اگه پیدا کردی به ما هم بگو کیستندی
عجب آشفته گشتند در پی عشق
سر و جان را نهادند بر سر عشق
دیگه بسه از عشق نگین کشک بُود
اخه كشك كجا اين كشك در واقع ماست بُود
ماست از رو سپیدی می درخشید
اما این که شما میگین سیاه سیاه بید
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
این پسرا هیچ وقت آدم نمیشن
اگر هم بشن باز از عقل بی نصیبن
چه تر هیزمی فروختند این پسرا
مگو ابری هم شدی اندر شعرا؟؟
ای غافل ابری همیشه بودندی اندر شعرا
از ازل استعداد شعر داشتندی دخترا
ابری را چه دخلی اندر دخترا
همه دوسش دارند چه دخترا چه پسرا
دوش یکی ابری را از من همی خواستی
يه مرد چاق و چله با سبيل چرب و ماستي
من بدو گفتتمش تو برو خودت و سبیلت را قدری صغیر کن
در آینه آخر کمی نظر کن
وی گفتندی نه سبیل را صغیر کنندی ، نه ابری را خواستندی
خوشا عشق های قدیم و مردانش که مارا می خواستندی
اما این روزا عشق هستندی مردانش نییستندی
اگه پیدا کردی به ما هم بگو کیستندی
عجب آشفته گشتند در پی عشق
سر و جان را نهادند بر سر عشق
دیگه بسه از عشق نگین کشک بُود
اخه كشك كجا اين كشك در واقع ماست بُود
ماست از رو سپیدی می درخشید
اما این که شما میگین سیاه سیاه بید
چه حرفا چه کارا چه شعرا آدم شاخ در میاره!!!
اگر هم بشن باز از عقل بی نصیبن
چه تر هیزمی فروختند این پسرا
مگو ابری هم شدی اندر شعرا؟؟
ای غافل ابری همیشه بودندی اندر شعرا
از ازل استعداد شعر داشتندی دخترا
ابری را چه دخلی اندر دخترا
همه دوسش دارند چه دخترا چه پسرا
دوش یکی ابری را از من همی خواستی
يه مرد چاق و چله با سبيل چرب و ماستي
من بدو گفتتمش تو برو خودت و سبیلت را قدری صغیر کن
در آینه آخر کمی نظر کن
وی گفتندی نه سبیل را صغیر کنندی ، نه ابری را خواستندی
خوشا عشق های قدیم و مردانش که مارا می خواستندی
اما این روزا عشق هستندی مردانش نییستندی
اگه پیدا کردی به ما هم بگو کیستندی
عجب آشفته گشتند در پی عشق
سر و جان را نهادند بر سر عشق
دیگه بسه از عشق نگین کشک بُود
اخه كشك كجا اين كشك در واقع ماست بُود
ماست از رو سپیدی می درخشید
اما این که شما میگین سیاه سیاه بید
چه حرفا چه کارا چه شعرا آدم شاخ در میاره!!!

----->

ابری را چه دخلی اندر دخترا
همه دوسش دارند چه دخترا چه پسرا
دوش یکی ابری را از من همی خواستی
يه مرد چاق و چله با سبيل چرب و ماستي
من بدو گفتتمش تو برو خودت و سبیلت را قدری صغیر کن
در آینه آخر کمی نظر کن
وی گفتندی نه سبیل را صغیر کنندی ، نه ابری را خواستندی
خوشا عشق های قدیم و مردانش که مارا می خواستندی
اما این روزا عشق هستندی مردانش نییستندی
اگه پیدا کردی به ما هم بگو کیستندی
عجب آشفته گشتند در پی عشق
سر و جان را نهادند بر سر عشق
دیگه بسه از عشق نگین کشک بُود
اخه كشك كجا اين كشك در واقع ماست بُود
ماست از رو سپیدی می درخشید
اما این که شما میگین سیاه سیاه بید
چه حرفا چه کارا چه شعرا آدم شاخ در میاره!!!
این چرندیاتو نمی دونی از کجاش میاره!!!
همه دوسش دارند چه دخترا چه پسرا
دوش یکی ابری را از من همی خواستی
يه مرد چاق و چله با سبيل چرب و ماستي
من بدو گفتتمش تو برو خودت و سبیلت را قدری صغیر کن
در آینه آخر کمی نظر کن
وی گفتندی نه سبیل را صغیر کنندی ، نه ابری را خواستندی
خوشا عشق های قدیم و مردانش که مارا می خواستندی
اما این روزا عشق هستندی مردانش نییستندی
اگه پیدا کردی به ما هم بگو کیستندی
عجب آشفته گشتند در پی عشق
سر و جان را نهادند بر سر عشق
دیگه بسه از عشق نگین کشک بُود
اخه كشك كجا اين كشك در واقع ماست بُود
ماست از رو سپیدی می درخشید
اما این که شما میگین سیاه سیاه بید
چه حرفا چه کارا چه شعرا آدم شاخ در میاره!!!
این چرندیاتو نمی دونی از کجاش میاره!!!

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
Re:
ای نام تو بهترین سر آغــــــــــاز
بی تو شاعران چون کنند پرواز
یه چیز بهت میگم که خودت رو بزنی
از جا بپری و 3-4 تا پشتک بزنی
کوکب تُپله با سوسن سُنبله با عباس قُلمبه
زدن به کوه و دشت و بیابون و یهو شدن چلمبه
بی تو شاعران چون کنند پرواز
یه چیز بهت میگم که خودت رو بزنی
از جا بپری و 3-4 تا پشتک بزنی
کوکب تُپله با سوسن سُنبله با عباس قُلمبه
زدن به کوه و دشت و بیابون و یهو شدن چلمبه
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re:
ای نام تو بهترین سر آغــــــــــاز
بی تو شاعران چون کنند پرواز
یه چیز بهت میگم که خودت رو بزنی
از جا بپری و 3-4 تا پشتک بزنی
کوکب تُپله با سوسن سُنبله با عباس قُلمبه
زدن به کوه و دشت و بیابون و یهو شدن چلمبه
توی راه از پشت کوه در اومد یک هیولا
بی تو شاعران چون کنند پرواز
یه چیز بهت میگم که خودت رو بزنی
از جا بپری و 3-4 تا پشتک بزنی
کوکب تُپله با سوسن سُنبله با عباس قُلمبه
زدن به کوه و دشت و بیابون و یهو شدن چلمبه
توی راه از پشت کوه در اومد یک هیولا
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
Re:
ای نام تو بهترین سر آغــــــــــاز
بی تو شاعران چون کنند پرواز
یه چیز بهت میگم که خودت رو بزنی
از جا بپری و 3-4 تا پشتک بزنی
کوکب تُپله با سوسن سُنبله با عباس قُلمبه
زدن به کوه و دشت و بیابون و یهو شدن چلمبه
توی راه از پشت کوه در اومد یک هیولا
به نرسی گفت هر چی پول داری بیا بالا
بی تو شاعران چون کنند پرواز
یه چیز بهت میگم که خودت رو بزنی
از جا بپری و 3-4 تا پشتک بزنی
کوکب تُپله با سوسن سُنبله با عباس قُلمبه
زدن به کوه و دشت و بیابون و یهو شدن چلمبه
توی راه از پشت کوه در اومد یک هیولا
به نرسی گفت هر چی پول داری بیا بالا
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re:
توی راه از پشت کوه در اومد یک هیولا
به نرسی گفت هر چی پول داری بیا بالا
نرسی بگفتا بچه برو کنار باد بیاد
هادی داره با تُنبک و ساز میاد
اگر امشب کنم من خواب مشتی
این نشون می ده گشتم بهشتی
دراین حالت در این شب های خسته
حسابرسی می خونم با چشهای بسته
گه گداری می خورم من چای احمد
شعرارو از خودم در می کنم آخ به زحمت
حالا ساعت شده یک ربع به دو
تخت خوابم میگه مریم بدو
ولی من تعجیل نمی کنم درخواب و خوردن
چون هر روز میکنم احساس مردن
چه خلوت چه ساکت عجب سایتی
چه خنک چه شیرین بستنی دایتی
دیگه ساعت داره از دوازده میگذره
این تاپیک داره از فرط دیوونگی می پره
ولی من از اول گفتم که لولم
تو گفتی اینجانب ملولم
عجب شعری بگفتا نرسی مگولی
بُود دردش یکی،درمان ملولی
به نرسی گفت هر چی پول داری بیا بالا
نرسی بگفتا بچه برو کنار باد بیاد
هادی داره با تُنبک و ساز میاد
اگر امشب کنم من خواب مشتی
این نشون می ده گشتم بهشتی
دراین حالت در این شب های خسته
حسابرسی می خونم با چشهای بسته
گه گداری می خورم من چای احمد
شعرارو از خودم در می کنم آخ به زحمت
حالا ساعت شده یک ربع به دو
تخت خوابم میگه مریم بدو
ولی من تعجیل نمی کنم درخواب و خوردن
چون هر روز میکنم احساس مردن
چه خلوت چه ساکت عجب سایتی
چه خنک چه شیرین بستنی دایتی
دیگه ساعت داره از دوازده میگذره
این تاپیک داره از فرط دیوونگی می پره
ولی من از اول گفتم که لولم
تو گفتی اینجانب ملولم
عجب شعری بگفتا نرسی مگولی
بُود دردش یکی،درمان ملولی

----->

Re:
توی راه از پشت کوه در اومد یک هیولا
به نرسی گفت هر چی پول داری بیا بالا
نرسی بگفتا بچه برو کنار باد بیاد
هادی داره با تُنبک و ساز میاد
اگر امشب کنم من خواب مشتی
این نشون می ده گشتم بهشتی
دراین حالت در این شب های خسته
حسابرسی می خونم با چشهای بسته
گه گداری می خورم من چای احمد
شعرارو از خودم در می کنم آخ به زحمت
حالا ساعت شده یک ربع به دو
تخت خوابم میگه مریم بدو
ولی من تعجیل نمی کنم درخواب و خوردن
چون هر روز میکنم احساس مردن
چه خلوت چه ساکت عجب سایتی
چه خنک چه شیرین بستنی دایتی
دیگه ساعت داره از دوازده میگذره
این تاپیک داره از فرط دیوونگی می پره
ولی من از اول گفتم که لولم
تو گفتی اینجانب ملولم
عجب شعری بگفتا نرسی مگولی
بُود دردش یکی،درمان ملولی
آی شاعر شاد و شوخ و شنگی
کلی شعر گفتی ولی خودت ببین به چه جفنگی
به نرسی گفت هر چی پول داری بیا بالا
نرسی بگفتا بچه برو کنار باد بیاد
هادی داره با تُنبک و ساز میاد
اگر امشب کنم من خواب مشتی
این نشون می ده گشتم بهشتی
دراین حالت در این شب های خسته
حسابرسی می خونم با چشهای بسته
گه گداری می خورم من چای احمد
شعرارو از خودم در می کنم آخ به زحمت
حالا ساعت شده یک ربع به دو
تخت خوابم میگه مریم بدو
ولی من تعجیل نمی کنم درخواب و خوردن
چون هر روز میکنم احساس مردن
چه خلوت چه ساکت عجب سایتی
چه خنک چه شیرین بستنی دایتی
دیگه ساعت داره از دوازده میگذره
این تاپیک داره از فرط دیوونگی می پره
ولی من از اول گفتم که لولم
تو گفتی اینجانب ملولم
عجب شعری بگفتا نرسی مگولی
بُود دردش یکی،درمان ملولی
آی شاعر شاد و شوخ و شنگی
کلی شعر گفتی ولی خودت ببین به چه جفنگی

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re:
آی شاعر شاد و شوخ و شنگی
کلی شعر گفتی ولی خودت ببین به چه جفنگی
آی هادیه توپ و تانک و فشنگی
گر گفتی بسان شعر من اونوقت زرنگی
بگوید نرسی،شعری،بی هیچ درنگی
کند داغان سایتو با یه کلنگی
ز من بسپار گوش این حرف قشنگی
نتوان شعر بگی بسان من،چون تو ملنگی
فردا نیای در خونمون با یه تفنگی
شوخی کردم بابا،مگه تو سنگی

کلی شعر گفتی ولی خودت ببین به چه جفنگی
آی هادیه توپ و تانک و فشنگی
گر گفتی بسان شعر من اونوقت زرنگی
بگوید نرسی،شعری،بی هیچ درنگی
کند داغان سایتو با یه کلنگی
ز من بسپار گوش این حرف قشنگی
نتوان شعر بگی بسان من،چون تو ملنگی

فردا نیای در خونمون با یه تفنگی
شوخی کردم بابا،مگه تو سنگی

----->

Re:
اديبان بزرگوار، هم نشينان فرهيخته ســـــــــــــــــــــــــــــــــــلام
الا یا ایها النرسی داغان ------ چرا اهل ادب را کردی داغان
همی مانده بود تو شاعر شوی ------ کلید ادب را تو صاحب شوی
تو نرسی هستی و اهل حساب و کتاب ------ نشاید کنی پایت را دراز بی حساب
قلم دست گیرو شعری نویس ------ در آن شعر وصفی از من نویس
که گر من نبودم بی حساب میشدی ------ تمام سخن را تو قیمت میشدی
نرنجی ز دستم از این تلخ بند ------- همی خواستم بخندانمت من ز پند
د بده

الا یا ایها النرسی داغان ------ چرا اهل ادب را کردی داغان
همی مانده بود تو شاعر شوی ------ کلید ادب را تو صاحب شوی
تو نرسی هستی و اهل حساب و کتاب ------ نشاید کنی پایت را دراز بی حساب
قلم دست گیرو شعری نویس ------ در آن شعر وصفی از من نویس
که گر من نبودم بی حساب میشدی ------ تمام سخن را تو قیمت میشدی
نرنجی ز دستم از این تلخ بند ------- همی خواستم بخندانمت من ز پند

د بده
Re:
هوش محدود محمود بود و پاره ای سرود
من دانم آخر تو انسان نشوی چه سود؟
حال با تو گویم سخن ای محمود قزویت!
ای مجموعه اشعار تو بسی درِپیت
اندر سایت بودن و مایا مایا گفتن
ندارد بهر تو هیچ فایده مثل خرمن کوفتن
پس ببند سایت و بنشین پای درس
کاز هر سوی مملکت بانگ بیکاری آید و جرس
انقدر تو صورت معشوق نکش با تری دی مکس
برو سه تا بلوز بخر از نمایندگی برندس
ای بابا
میگفتن قافیه که به تنگ آید ، شاعر به جفنگ آید ، ما باورمون نشد
من دانم آخر تو انسان نشوی چه سود؟
حال با تو گویم سخن ای محمود قزویت!
ای مجموعه اشعار تو بسی درِپیت
اندر سایت بودن و مایا مایا گفتن
ندارد بهر تو هیچ فایده مثل خرمن کوفتن
پس ببند سایت و بنشین پای درس
کاز هر سوی مملکت بانگ بیکاری آید و جرس
انقدر تو صورت معشوق نکش با تری دی مکس
برو سه تا بلوز بخر از نمایندگی برندس
ای بابا
میگفتن قافیه که به تنگ آید ، شاعر به جفنگ آید ، ما باورمون نشد
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re:
ایول باااباا!! اینجا چه باحال شده! حال کردم با شعراتون!
رتبه اول رو نرسی می گیره!
بعد محمود
هادی هم شرمنده ام 
رتبه اول رو نرسی می گیره!

بعد محمود



چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان