گفتگو در مورد ادبیات فارسی ، مشاعره و موضوعات مرتبط
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » دو شنبه 10 دی 1386, 9:47 am
دوک نخ ریسی بیاور یوسف مصری ببر
شهر از بازار یوسف های ارزان پر شده است
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » سه شنبه 11 دی 1386, 10:09 am
تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » چهار شنبه 12 دی 1386, 5:39 am
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » جمعه 14 دی 1386, 5:32 pm
ت ت ت...
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » یک شنبه 16 دی 1386, 8:43 am
تو هم از درد بگویی به کجا تکیه کنم
با ستون های خرابی که از اندوه خمند....
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » چهار شنبه 19 دی 1386, 4:26 pm
دوست آن است که بگیرد دست دوست
در پریشان حالــــــی و بیچارگــــــــــی
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » پنج شنبه 20 دی 1386, 10:32 pm
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » جمعه 21 دی 1386, 9:37 am
تو را از گل نه از گل آفریدند
تو را از یاس و سمبل آفریدند
نمی دانم چرا با این همه حسن
تو را قدری خل و چل آفریدند

زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » جمعه 21 دی 1386, 10:57 am
دوست دارم خواهرم شاعر شود
مادرم در روح من حاضر شود
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » سه شنبه 25 دی 1386, 3:40 pm
دست عشق از دامن دل دور باد
مي توان آيا به دل دستور داد؟
مي توان آيا به دريا حكم كرد
كه دلت را يادي از ساحل مباد ؟
موج را آيا توان فرمود:ايست
باد را فرمود : بايد ايستاد
آن كه دستور زبان عشق را
بي گزاره در نهاد ما نهاد
خوب مي دانست تيغ تيز را
در كف مستي نمي بايست داد
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » پنج شنبه 27 دی 1386, 7:20 pm
در نماز عشق بود و بنده شد
ضربتی خورد و رکوعش سجده شد
سجده در خون شد مقام آن شهید
سجده را یزدان از آنجا آفرید
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » یک شنبه 30 دی 1386, 1:08 pm
دین او صد باغ ایمان میدهد
دین ما بوی غم نان میدهد
قلب او در فکر طفلان زار شد
فلب ما در حسرت دینار شد
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » چهار شنبه 3 بهمن 1386, 9:33 am
دلت را خانه ما کن مصفا کردنش با من ... به ما درد دل افشا کن مداوا کردنش با من
اگر گم کرده اي اي دل کليد استجابت را ... بيا يک لحظه با ما باش پيدا کردنش با من
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » چهار شنبه 3 بهمن 1386, 2:02 pm
نه دل در عقل می بندم، نه سر در عشق می بازم
که این نامرد بی درد است و آن بی درد نامرد است
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » پنج شنبه 4 بهمن 1386, 3:14 pm
تا که بودیم کسی پاس نمیداشت که هستیم
باشد که نباشیم تا بدانند که بودیم
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » پنج شنبه 4 بهمن 1386, 4:12 pm
می روم تا که به صاحب نظری بازرسم
محرم ما نبود دیده ی کوته نظران
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Nersi » پنج شنبه 4 بهمن 1386, 4:32 pm
نگویمت که همه ساله می پرستی کن
سه ماه می بخور و نه ماه پارسا می باش
----->
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » شنبه 6 بهمن 1386, 4:35 am
شادم تصور می کنی وقتی ندانی
لبخندهای شادی و غم فرق دارند
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » شنبه 6 بهمن 1386, 4:48 am
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
ی
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Nersi » شنبه 6 بهمن 1386, 1:52 pm
یکشب چو نام من به زبان آری
می خوانمت به عالم رویائی
بر موجهای یاد تو می رقصم
چون دختران وحشی دریائی
----->
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان