گپ و سرگرمی اعضا
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Nersi » شنبه 1 دی 1386, 7:09 pm
mmk نوشته شده:خوشگلا باید برقصن

بی حیا!!!!
روتو کم کن بی حیـــــــــــا
دیگه سراغ من نیــــــــــــا!!!
بابا با تو نبود با هادی بود!!!!!حالا یه چی گفت!!!شما جدی نگیر عزیزم.

هادی بیا دیگه.دست ابری لای گیسه میثم گیر کرد!!!

وای ازدست جوووونای امروزی.

----->
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » شنبه 1 دی 1386, 7:58 pm
کوله بار آرزوهات روی دوشت
تا کجاها رفتـــــی بـــا پــای پیاده
رفتی و به هر چی خواستی نرسیدی
متاسفم برات هی دل ساده
دل به هر کی دادی از سادگی دادی
زندگیتو پای دلدادگی دادی
هر جا که دیدی چراغی پر فروغه
تا بهش رسیدی فهمیدی دروغه
عاشق و خسته و غمگین و پریشون
دل بی کس دلک بی سرو سامون
دل زخمـــــــــــــی دل تنها و تکیده
دل گریون منو هی دل گریــــــــون
کوله بار آرزوهاتو کـــــــــی دردید
دل دیوونه به گریه هات کی خندید
عاشق و خسته و غمگین و پریشون
دل تبی کس دلک بی سرو سامــون
تورو با هول و ولا تنها گذاشتن
اونا که لیاقت عشقو نداشتن
تک و تنهایی و با پای پیاده
متاسفم برات هی دل ساده
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » دو شنبه 3 دی 1386, 4:17 am
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » دو شنبه 3 دی 1386, 4:17 am
نه همزبان دردآگاهي
که ناله اي خرد با آهي
داد از اين بي درديها خدايا
داد از اين بي درديها خدايا...
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » سه شنبه 4 دی 1386, 6:11 am
چيه تو فاصلمون كه هم سكوته هم يه حرف
مي شه يه نشونه باشه رد پاي روي برف
مثه ترسه از يه راهه كه يه تكرارو مي گه
كه ندي دل به غريبه حتي يك بار ديگه
بگو تا من بنويسم اين ترانه ساخته شه
با همين باغچه ها مي شه اسم شب شناخته شه
بگو اين بارش ترديد تا چه وقتي مي باره
شايد اين كار تو آخر ديگه وقتي نزاره
توي انكار دلت مونديو من منتظرم
كه تو سيلاب دو راهي بمونم يا كه برم
حالا اين من..حالا اين تو...دو تا آينه روبرو
مي شكني يا كه مي سازي...حرف آخرو بگو
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » چهار شنبه 5 دی 1386, 4:16 am
شمع خود سوزي چو من در ميان انجمن
گاهي اگر آهي کشد دلها بسوزد
يک چنين آتش به جان مصلحت باشد همان
با عشق خود تنها شود تنها بسوزد

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » چهار شنبه 5 دی 1386, 9:51 am
هرگز نخواستم که تو رو با کسی قسمت بکنم
یا از تو حتی با خودم یه لحظه صحبت بکنم
هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم
بگم فقط مال منی به تو جسارت یکنم
انقدر ظریفی که با یک نگاه هرزه می شکنی
اما تو خلوت خودم تنها فقط مال منی
هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم
بگم فقط مال منی به تو جسارت یکنم
ترسم اینه که رو تنت جای نگاهم بمونه
یا روی تیشه ی چشات غبار آهم بمونه
تو پاک و ساده مثل خواب حتی با بوسه می شکنی
شکل همه آرزوهام تجسم خواب منی
حتی با این که هیچ کس مثل من عاشق تو نیست
پیش تو آینه ی چشام حقیر لایق تو نیست
هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم
بگم فقط مال منی به تو جسارت یکنم
حتی با این که هیچ کس مثل من عاشق تو نیست
پیش تو آینه ی چشام حقیر لایق تو نیست
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » چهار شنبه 5 دی 1386, 6:26 pm
بارونه از سر شب همش میباره
تو گوشم داد میزنه همش میناله
میگه هیچکی مثل من
غربت اینجارو نداره
زندگی ارزش این همه اشکا رو نداره

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
adib
- ریش سفید پاتوق

- پست: 78
- تاریخ عضویت: یک شنبه 22 مرداد 1385, 7:35 pm
-
تماس:
پست
توسط adib » چهار شنبه 5 دی 1386, 9:15 pm
من از اون آسمون آبي مي خوام
من از اون شبهاي مهتابي مي خوام
دلم از خاطره هاي بد جدا
من از اون وقتهاي بي تابي مي خوام
من مي خوام يه دسته گل به آب بدم
آرزوهامو به يك حباب بدم
سيبي از شاخه حسرت بچينم
بندازم رو آسمون و تاب بدم
گل ايوون بهاره دل من
يه بيابون لاله زاره دل من
مثل يك دسته گل اقاقيا
دلم آواز مي كنه بيا بيا
تو ميري پشت علفها گم مي شي
من مي مونم و گل اقاقي
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » پنج شنبه 6 دی 1386, 1:48 am
these wounds wont seem to heel
this pain is just too real
there's just too much that time cannot erase...
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » پنج شنبه 6 دی 1386, 1:07 pm
دو تا چشم بی تکلّف
یه صدای خشک زخمی
یه نگاه بی ستاره
دو تا دست پینه بسته
دو تا پای خرد و خسته
که دیگه رمق نداره
از سر صبح تا دل شب
میپیچه صدای گاری
تو گوش کر خیابون
توی گرما زیر آفتاب
توی سرما زیر بارون
سر چهارراه دور میدون
میخوام از شما بخونم
شما که غریبه هستین
پیش چشم آشناها
از همیشه تا همیشه
دستاتون رو هدیه کردین
به نگاه سرد ماها
میخوام از شما بخونم
شما که غریبه هستین
پیش چشم آشناها
از همیشه تا همیشه
دستاتون رو هدیه کردین
به نگاه سرد ماهااااااااااا ...
پیشتون مثل یه برّه ست
سر به زیر و رام و آروم
دنیا با این همه گرگیش
توی این معرکه میدون
کوچیکه قد یه کوچه
با نهایت بزرگیش
توی مشتاتون اسیره
مثل بازیچهء کوکی
که تو دست این و اونه
اگه مردی مونده باشه
توی بازوی شماهاست
جون هرچی پهلوونه
میخوام از شما بخونم
شما که غریبه هستین
پیش چشم آشناها
از همیشه تا همیشه
دستاتون رو هدیه کردین
به نگاه سرد ماها
میخوام از شما بخونم
شما که غریبه هستین
پیش چشم آشناها
از همیشه تا همیشه
دستاتون رو هدیه کردین
به نگاه سرد ماهااااااااااا ...
کوچیکین امّا بزرگین
هرچی سختیا زیاده
همّت شما بلنده
توی این دوره زمونه
خیلی حرفه که یه بچه
کمر مردی ببنده
دل آسمون میریزه
وقتی لبهاتون میلرزه
امّا گریه رو میخندین
کوچیکین امّا بزرگین
به خود خدا قسم که
شماها یه پارچه مردیـــــــــن
میخوام از شما بخونم
شما که غریبه هستین
پیش چشم آشناها
از همیشه تا همیشه
دستاتون رو هدیه کردین
به نگاه سرد ماها
میخوام از شما بخونم
شما که غریبه هستین
پیش چشم آشناها
از همیشه تا همیشه
دستاتون رو هدیه کردین
به نگاه سرد ماهااا
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Nersi » پنج شنبه 6 دی 1386, 9:30 pm
از چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی بگم وقتی دلـــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دل تو دور می مونه وقتی که قلب پاک تو هیچی ازم نمی دونه
می خونم، به خدا می خونم از چشای معصوم تو حرفای تورو
می دونم، به خدا می دونم اون که جدا کرده تو هم و قلب تورو
----->
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » جمعه 7 دی 1386, 2:30 am
سکوت شیشه ای مو صدای تو می شکنه
تو آسمون عشقم شعر تو پر می زنه
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
mmk
- آخرشه !

- پست: 1862
- تاریخ عضویت: یک شنبه 18 شهریور 1386, 2:47 pm
-
تماس:
پست
توسط mmk » جمعه 7 دی 1386, 5:28 pm
دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » شنبه 8 دی 1386, 9:30 pm
این شعرو دوست دارم!
به سوی تو به شوق روی تو
به طرف کوی تو
سپیده دم آیم مگر تو را جویم
بگو کجایی
نشان تو گه از زمین گاهی ز آسمان جویم
ببین چه بی پروا ره تو می پویم
بگو کجایی
کی رود رخ ماهت از نظرم نظرم
به غیر نامت کی نام دگر ببرم
اگر تو را جویم حدیث دل گویم
بگو کجایی
به دست تو دادم دل پریشانم دگر چه خواهی
فتاده ام از پا بگو که از جانم دگر چه خواهی
یک دم از خیال من نمی روی ای غزال من
دگر چه پرسی زحال من
تا هستم من اسیر کوی توام به آرزوی توام
اگر تو را جویم حدیث دل گویم
بگو کجایی
به دست تو دادم دل پریشانم
دگر چه خواهی
فتاده ام از پا
بگو که از جانم دگر چه خواهی .
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » یک شنبه 9 دی 1386, 5:24 am
ببار اي ابر بهـــــــــــــــــار
با دلم به هواي زلف يــار
داد و بيداد از اين روزگـــار
ماه رو دادن به شبهاي تار
اي بـــــــــــارون
بر کوه و دشت و هامون ببار
اي بــــــــــــارون
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » دو شنبه 10 دی 1386, 5:11 pm
من دیگه خسته شدم بس که چشام بارونیه
پس دلم تا کی فضای غضه رو مهمونیه
من دیگه بسه برام تحمل این همه غم
بسه جنگ بی ثمر برای هر زیاد و کم
وقتی فایده ای نداره غصه خوردن واسه چی؟
واسه عشق های تو خالی ساده مردن واسه چی؟
نمی خوام چوب حراجی به قلبم بزنم
نمی خوام گناه بی عشقی بیفته گردنم
نمی خوام در به در پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود کم و خالی پر افاده شم
وایسا دنیا وایسا دنیا من می خوام پیاده شم
همه حرف خوب می زنن اما کی خوبه این وسط
بد و خوبش به شما ما که رسیدیم ته خط
قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین
آره دنیا ما نخواستیم دل و با خودت نبین
نمی خوام در به در پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود کم و خالی پر افاده شم
وایسا دنیا وایسا دنیا من می خوام پیاده شم
این همه چرخیدی و چرخوندی آخرش چی شد
اون بلیط شانس دائم بگو قسمت کی شد
همه درویش همه عارف جای عاشق پس کجاست؟
این همه تلسم و ورد جای خوش تو کجاست؟
نمی خوام در به در پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود کم و خالی پر افاده شم
وایسا دنیا وایسا دنیا من می خوام پیاده شم
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Nersi » یک شنبه 16 دی 1386, 8:30 pm
شبامو،منو ابر پاره پاره
آسمون داره واسم یه ریز می باره
رفتی حالا اشک خیس ابرا گریه هاتو یاد من میاره
یادِ چشات داره منو دیووونه می کنه
اون غصه هات داره منو هم خونه می کنه
دل می گه طاقت موندن نداره
دیوووونه یه بی قراره.......................... 
----->
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » دو شنبه 17 دی 1386, 12:48 pm
از دورها چه زیباست امواج آبی عشق
اما دریغ و افسوس چون می رسی سرابه
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
محمود
- آخرشه !

- پست: 1312
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm
پست
توسط محمود » دو شنبه 17 دی 1386, 2:59 pm
عمر منی
عشق منی
تو چشام نگاه کن تا بهت بگم که تو مال منی
گریه نکن...
به خدا تو رو دوستت دارم
ای خدا کاری بکن
تا بفهمه چقدر براش می میرم
جون منی
عشق منی
تو چشام نگاه کن تا بهت بگم که تو مال منی
تو چشام نگاه کن تا بهت بگم که تو عمر منی
چقدر می خامت!
دوستت دارم آره آره
قلبم شده پاره پاره
بیا که دنیا به ما وفا نداره
تنها شدم ای مهربون
بیا بیا پیشم بمون!
بیا که سازم بی تو صدا نداره!!
حمید عسگری ......
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان