گپ و سرگرمی اعضا
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » پنج شنبه 22 آذر 1386, 5:55 pm
تو خودت قند و نباتی!
شکلاتی شکلاتی!!
عسلی یا که شیرینی!!؟

-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » پنج شنبه 22 آذر 1386, 6:59 pm
کوچه وقتی که نباشی
رگ خشکیده شهر
ماه تو گوش خونه گفته
دیگه با پنجره قهر
سقف دلبستگی بی تو
واسه من سایه نداره
دلم از روزی که رفتی
دیگه همسایه نداره
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » پنج شنبه 22 آذر 1386, 8:10 pm
من اون خاکم به زیر پا
ولی مغرور مغرورم
به تاریکی منم تاریک
ولی پر نور پر نورم
اگر گل برگ بی آبم
به شبنم رو نمی آرم
اگه تشنه ی خورشیدم
به سایه تن نمی کارم
من اون دردم که هر جایی
پی مرهم نمی گرده
چه غم دارم اگه دنیا
به کام من نمی چرخه
من اون عشقم که با هر کس
سر سفره نمی شینه
من اون شوقم که اشکامو
بجز محرم نمی بینه......
امیر آرام
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Nersi » پنج شنبه 22 آذر 1386, 8:12 pm
قصه غربت و سرگردونیام برای پنجره ها زمزمه کردم
همنفس با شبای ابری و دلتنگ غصه هامو بی صدا زمزمه کردم
دنبال یه نیمه گمشده بودم که باهم یه سیب کامل و بسازیم
دنبال حریفی بودم که من و اون زندگیمونو به پای هم ببازیم
یه ستارم یه ستاره غریبه گوشه یه کهکشون بی نهایت
راه گم کردمو و سرگردونو تنها وسط یه آسمون بی نهایت
گشتن و گشتن و تا همیشه گشتن به همه پنجره ها سرک کشیدن
قصه منو تو مثه مهر و ماه جستجو حتی برای نرسیدن
مهران مدیری
تقدیم به نیمه ام
----->
-
محمود
- آخرشه !

- پست: 1312
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm
پست
توسط محمود » پنج شنبه 22 آذر 1386, 8:17 pm
برادر جان،نمیدونی چه دل تنگم*برادر جان،نمیدونی چه غمگینم*نمیدونی نمیدونی برادر جان*گرفتار کدوم تلسم و نفرینم؟*نمیدونی چه سخته در به در بودن*مثل طوفان همیشه در سفر بودن*برادر جان برادر جان،نمیدونی*چه تلخه وارث درد پدر بودن*دلم تنگه برادر جان*برادر جان،دلم تنگه...
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » پنج شنبه 22 آذر 1386, 8:17 pm
مریم چرا با ما
تو با افسون لبخندی
به جانم شعله افکندی
مرا دیوانه کردی.........
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » پنج شنبه 22 آذر 1386, 8:27 pm
باران که می بارد تو در راهی
از دشتِ شب تا باغِ ِ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز
با ابر و آب و آسمان جاری...
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » پنج شنبه 22 آذر 1386, 8:28 pm
غرق خون بود و نمي مرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شيرين و به خوابش کردم

°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » جمعه 23 آذر 1386, 9:55 am
مث یه نور کوچولو اومدی ستاره شدیو
مث یه قطره بارون اومدی و سیل شدیو
مثل ستاره بی تو شبام تیره و تاره
حتی ستاره برق نگاه تو نداره
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Nersi » جمعه 23 آذر 1386, 12:55 pm
می دونی حرفی ندارم اگه زمزمه هامون شده یخ تو دلامون
می دونی جایی ندارم جز امشب زیر بارون برم پیش خدامون 
----->
-
mmk
- آخرشه !

- پست: 1862
- تاریخ عضویت: یک شنبه 18 شهریور 1386, 2:47 pm
-
تماس:
پست
توسط mmk » جمعه 23 آذر 1386, 1:05 pm
قسم به عشقمون قسم
همش برات دلواپسم
قار نبود اینجوری شه
یهو بشی همه کسم

دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » جمعه 23 آذر 1386, 4:18 pm
این دیگه فکر نداره
وقتی میشنوی می گم
تو برو باهام نمون
حتی اسممو نیار
اگه یکی شبه دبگه
زیر بارونا قدم زدی بدون
که تمام فکر من پیش تو بود
مثل تو تو زندگیم هیچکی نبود
می دونی حرفی ندارم اگه زمزمه هامون شده یخ تو دلامون
می دونی جایی ندارم جز امشب زیر بارون برم پیش خدامون
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
ATOSA
- آخرشه !

- پست: 408
- تاریخ عضویت: جمعه 21 اردیبهشت 1386, 3:03 pm
-
تماس:
پست
توسط ATOSA » شنبه 24 آذر 1386, 1:56 pm
رسیدی و دیدی و چیدی
خندیدی تا من روشن باشم
....
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
-
Ahmaad
- آخرشه !

- پست: 1669
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 7:05 pm
- محل اقامت: Kuwait
-
تماس:
پست
توسط Ahmaad » شنبه 24 آذر 1386, 1:59 pm
شکفتی و گفتی و رفتی نشنیدی که باش تا من باشم
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » شنبه 24 آذر 1386, 2:07 pm
من؟؟
برو بابا!
من آخرین رهگذرم تو این خیابون بلند!
دیر اومدم که زودبرم دل به صدای من نبند!

-
Ahmaad
- آخرشه !

- پست: 1669
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 7:05 pm
- محل اقامت: Kuwait
-
تماس:
پست
توسط Ahmaad » شنبه 24 آذر 1386, 2:13 pm
شعرای من رو می دزدی دیگــــــــه!
یا از زبون من خوندی ؟
صدای دهل می یااااد
صدای دهل می یااااد

-
ATOSA
- آخرشه !

- پست: 408
- تاریخ عضویت: جمعه 21 اردیبهشت 1386, 3:03 pm
-
تماس:
پست
توسط ATOSA » شنبه 24 آذر 1386, 2:21 pm
دیونه دیونه ( دیونه دیونه ) دیونه شو دیونه ( دیونه شو دیونه )

هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » شنبه 24 آذر 1386, 2:34 pm
نون و پنیر اوردیم!
دخترتونو بردیم!
نون و پنیر ارزونیتون دختر نمیدیم بهتون!
و الی آخر!

-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » شنبه 24 آذر 1386, 2:43 pm
وقتی که تنگ غروب بارون به شیشه می زنه
همه غصه های دنیا توی سینه ی منه
توی قطره های بارون می شکنه بغض صدام
دیگه غیر از یه دونه پنجره هیچی نمی خوام
پشت این پنجره می شینم و آواز می خونم
منتظر واسه رسیدنت تو بارون می مونم
زیر بارون انتظارت رنگ تازه ای داره
منم عاشق ترم انگار وقتی بارون می باره
بعضی وقتا که میای سر روی شونم می ذاری
تموم غصه ها رو از دل من ور می داری
اما این فقط یه خواب خواب پشت پنجره
وقت بیداری باز هم غم می شینه تو حنجره
غم می شینه تو حنجره
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
ATOSA
- آخرشه !

- پست: 408
- تاریخ عضویت: جمعه 21 اردیبهشت 1386, 3:03 pm
-
تماس:
پست
توسط ATOSA » شنبه 24 آذر 1386, 3:55 pm
چی بخوام از تو که دوری از صدای مهربونی
توی ظلمت شب من یه شهاب بی نشونی
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان