گپ و سرگرمی اعضا
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » جمعه 25 آبان 1386, 8:50 pm
قدرمو میدونی یه روز
یادم میوفتی شب و روز
صدام تو گوشت می پیچه
مثل یه آه سینه سوز
حسرت یک لحظه نگام
دلتنگ میشی خیلی برام
اون روزا دور نیست به خدا
حتی به خوابت نمیام

زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » جمعه 25 آبان 1386, 9:09 pm
زندگی فرصت ما شدن جدایی هاست
زندگی مثل یه رویا زیباست
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » شنبه 26 آبان 1386, 2:44 am
اگه تو از پیشم بری سر به بیابون میزارم!
هر چی گل شقایقه رو خاک مجنون میزارم!!

-
پرستو
- تازه اولاشه

- پست: 11
- تاریخ عضویت: یک شنبه 20 آبان 1386, 7:53 am
- محل اقامت: fenchulparastu@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط پرستو » شنبه 26 آبان 1386, 4:56 am
يه كاري كردي به قلبم
كه بدونت حتي مردن
سخته حتي بي تو خوبم
لذت از زندگي بردن
يه كاري كردي كه از ياد
نمي ري حتي يه لحظه
درد عشق كرده پيرم
اما باور كن مي ارزه
ديدن تو گرچه از دور
واسه من يه جور اميده
يه چيزي مثل يه جادو
كه بهم بهايي ميده
اين مهمه كه ميدونم
واسه من چقدر عزيزي
من كه جام عشقو دادم
چه بنوشي چه بريزي
((((((((((رضا صادقي))))))))))))
پرستو تك مسافر عشق تموم دنياست
پرستو رو تنها نذار طفلي هميشه تنهاست
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » شنبه 26 آبان 1386, 7:52 am
هر پرستویی که به سویی میپرید
خبر پایان فصلا رو میشنید
هر گل تازه ای که چشم باز مینمود
شاهد روزای خوب کودکی بود
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » شنبه 26 آبان 1386, 9:22 am
به تو گفتم اگه مستم کنی همچون پرنده
دیگه از من نپرس مستی عاشق چون و چنده
چنان دلسوخته می زنم به اسمت زیر آواز
که آوازه ی من راه فرارت رو ببنده!!
معین
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » شنبه 26 آبان 1386, 3:13 pm
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » یک شنبه 27 آبان 1386, 7:44 am
خوندن من یه بهونه اس
یه سرود عاشقانه اس
من برات ترانه می گم
تا بدونی که باهاتم
تو خود دلیل بودن
بی تو شب سحر نمی شه
می میرم بی تو
من عشقت رو به همه دنیا نمی دم
حتی یادت رو به کوه و دریا نمی دم
با تو می مونم واسه همیشه
اگه دنیا بخواد من و تو تنها بمونیم
واست می میرم جواب دنیا رو می دم
با تو می مونم واسه همیشه
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » یک شنبه 27 آبان 1386, 8:38 am
از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر بند
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا من
به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار
تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدا نگه دار
بنویس مهلت موندن به نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سر سردم
من که تو بن بست غربت
زخمی از آوار پاییز
فکر چشمای تو بودم
با دلی از گریه لبریز
شب عاشقونه من که حروم شد
مهلت بودن با تو که تموم شد
ندونشتم باید از تو می گذشتم
وقتی از غربت چشمات می نوشتم
بنویس مهلت موندن به نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سر سردم
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
محمود
- آخرشه !

- پست: 1312
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm
پست
توسط محمود » دو شنبه 28 آبان 1386, 10:52 am
خنجر برام بیارید من از تبار دردم
عمریه بی طلوعم مثل غروبی سردم
آئینه دار غربت با آدمها غریبه
هوای چشمای من در حسرت یه سیبه
تاریک سرنوشتم فانوس من شکسته
عمریه بغزی سنگین راه گلومو بسته
از شب به شب رسیدم از کوچها به بن بست
آی آدمهای سرخوش جایی برای من هست
جایی برای من هست ؟؟
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » دو شنبه 28 آبان 1386, 1:03 pm
در تاریکی بی آغاز و پایان
دری در روشنی انتظارم رویید.
خودم را در پس در تنها نهادم
و به درون رفتم:
اتاقی بی روزن تهی نگاهم را پر کرد.
سایه ای در من فرود آمد
و همه شباهتم را در ناشناسی خود گم کرد.
پس من کجا بودم؟
شاید زندگی ام در جای گمشده ای نوسان داشت
و من انعکاسی بودم
که بیخودانه همه خلوت ها را بهم می زد
و در پایان همه رویا ها در سایه بهتی فرو می رفت.
من در پس در تنها مانده بودم.
همیشه خودم را در پس یک در تنها دیده ام.
گویی وجودم در پای این در جا مانده بود
در گنگی آن ریشه داشت.
آیا زندگی ام صدایی بی پاسخ نبود؟
در اتاق بی روزن انعکاسی سرگردان بود
و من در تاریکی خوابم برده بود.
در ته خوابم خودم را پیدا کردم
و این هشیاری خلوت خوابم را آلود.
آیا این هشیاری خطای تازه من بود؟
در تاریکی بی آغاز و پایان
فکری در پس در تنها مانده بود.
پس من کجا بودم؟
حس کردم جایی به بیداری می رسم.
همه وجودم را در روشنی این بیداری تماشا کردم:
آیا من سایه گمشده خطایی نبودم؟
در اتاق بی روزن
انعکاسی نوسان داشت.
پس من کجا بودم؟
در تاریکی بی آغاز و پایان
بهتی در پس در تنها مانده بود.
در انتظار مرگ
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » دو شنبه 28 آبان 1386, 3:51 pm
man raaaah be khalvate eshgh
hargez naborde bodaaaam
peyda nemishodi toooo
shayad ke morde bodaaaam
peyda nemishodiii toooo
shayad ke morde boodammm
derereren den deren

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » دو شنبه 28 آبان 1386, 3:53 pm
وقتی رفتی هوا خوب شد
روزگار از خوشی خوش تر شد
وقتی رفتی آسمون خشک شد
گریه ی ابرا خاموش شد

JK
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » دو شنبه 28 آبان 1386, 3:54 pm
elahi saghfe arezoot kharab beshe rooye saresh
biyay bebini ke hame halghe zadan dor o baresh

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » دو شنبه 28 آبان 1386, 3:55 pm
hadi نوشته شده:وقتی رفتی هوا خوب شد
روزگار از خوشی خوش تر شد
وقتی رفتی آسمون خشک شد
گریه ی ابرا خاموش شد

JK
باز این ابری پرید وسط حرف من

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » دو شنبه 28 آبان 1386, 3:56 pm
eeeeeeeee
man fekr kardam vase man gofti javabeto dadam

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » دو شنبه 28 آبان 1386, 4:11 pm
abri نوشته شده:eeeeeeeee
man fekr kardam vase man gofti javabeto dadam

خدا جوابتو بده

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » دو شنبه 28 آبان 1386, 4:13 pm
bayade boodane to
bash hey nagooo safar
mahaale...
hanjare gel mishe bi to
ba to avazam zolaleeee
heeeeee heheheeeeeeeee
hmmm hmmm hmmm hmmmmm!!!
bebin hmmm cheghad moheme!
onvaght hey begu inghad nagu hmm!!

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » دو شنبه 28 آبان 1386, 4:24 pm
نه میتونه تو خلوتش دلم صدا کنه تو رو
نه میتونم بگم برو
نه میتونم بگم بمون
کجا برم که اسم تو نپیچه توی لحظه هام!
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان