صندلي داغ ...!

معرفی اعضا و مناسبت های مرتبط
نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » دو شنبه 14 آبان 1386, 6:51 pm

1-چرا اینقدر به همه چیز فکر میکنی؟
2- چرا زنگیو سخت میگیری؟
3-چی شد که اینهمه مطالعه میکنی و دوست داری؟
4-چرا کم میای فروم؟ :D
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » دو شنبه 14 آبان 1386, 7:03 pm

از ایدئولوژی خاصی خوشت میاد؟ :?:

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
Babak Radfar
جغد پیر
جغد پیر
پست: 868
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am

پست توسط Babak Radfar » دو شنبه 14 آبان 1386, 8:51 pm

abri نوشته شده:
Babak Radfar نوشته شده:-


8-تا حالا شده تصمیم به خود کشی بگیری؟دیگر کشی چطور؟
راجع بهش فکر کردم ولي فقط فکر کردم ونه راجع به خودم راجع به خود خودکشي
ديگر کشي هم که نه سوسک هم نميکشم. حيوانات و حشرات هم مهمان خانه هستند ولي خوب اونها رو با خاک انداز ميبرم بيرون ولشون ميکنم. کشتن يعني چي؟ مگه ما کي هستيم که موجود زنده ديگه اي رو از بين ببريم!
پس چطور میتونی کباب و شیشلیک وزرشک پلو با مرغ و قرمه سبزی و....بخوری؟؟
اینا همه موجودات زنده بودن...
:shock:
اونها رو که من خودم نمي کشم! مي کشم؟

نمایه کاربر
Babak Radfar
جغد پیر
جغد پیر
پست: 868
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am

پست توسط Babak Radfar » سه شنبه 15 آبان 1386, 9:28 am

-چرا اینقدر به همه چیز فکر میکنی؟
اينقدر يعني چقدر؟ اين که ما ها انسان خلق شديم و اين ويژگيها رو داريم واسه همينه ديگه! اصلا وجه تمايز و شايد برتريمون نسبت به موجودات ديگه همينه.انسان اوليه رو تصور کن ...
هيچ وسيله دفاعي نداشت نه پنجول داشت نه تند مي دويد نه گاز ميگرفت...هيچي! فقط فکر کرد حقه زد و تونست خودشو حفظ کنه.
فکر کردن رو بسيار دوست دارم هميشه به جاي اين که دنبال مسائل بدو ام اول مغزمو ميدوونم.
- چرا زنگیو سخت میگیری؟
کي گفته؟؟؟ چرا حرف تو دهن مردم ميزاري؟؟؟ :lol: :o يه مصداق بيار...
البته کلا زندگي منازعه است ولي خوب من خودم منازعه ترش نمي کنم :wink:
اون طوري ديگه بايد رو به قبله دراز کشيد!!!
-چی شد که اینهمه مطالعه میکنی و دوست داری؟
واسه اين که تو خانواده همه خفن اهل مطالعه اند. واسه اين کار خييييلي ارزش قائل هستند مخصوصا بابام و عمو هام ( فاميل پدري) بمير ولي وقت مردنت هم کتاب دستت باشه!
البته يه تز ديگه هم وجود داره ها کتاب شيره تفکرات و تجربيات نويسنده شهالبته اين تز الآن ديگه صد در صد درست نيست چون خيلي از کتابها چاپ شدنشون فقط جنبه تجارتي و اقتصادي پيدا کرده ولي خوب با يه ذره تجربه تو اين زمينه ميشه سره رو از ناسره شناخت و جدا کرد
-چرا کم میای فروم؟
اين جمله به طعنه بود؟
من که همش اينجام!!! لا اقل از 4 شنبه پيش روزي سه وعده دارم ميام اين تو که اگه کسي سوال پرسيد جوابشو بدم

نمایه کاربر
Babak Radfar
جغد پیر
جغد پیر
پست: 868
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am

پست توسط Babak Radfar » سه شنبه 15 آبان 1386, 9:48 am

از ایدئولوژی خاصی خوشت میاد؟
اونها متاسفانه وجود دارند و واقعيت اند چه من خوشم بياد چه نياد! البته من هيچ خوشم نمياد! من از هرچيزي که فکر آدمو و خود آدمو محدود بکنه خوشم نميادايدئولوژي يعني ديد آدم نسبت به جهان (جهان بيني) در يک قالب خاص مثل ايدئولوژي اسلامي ، اسلام گرايي افراطي ،ماترياليسم ، مارکسيسم کمونيسم سوسياليسم...اينها هر کدوم حرفي واسه گفتن دارند که بايد حرفها شونو خوند و فهميد،اشکال ايراداشو در آورد و خلاصه درست مثل لقمان عمل کرد منتها اون ميگفت ادب و از بي ادبها آموختم من ميگم هيچ کس بي ادب نيست هر کي ادبيات مخصوص به خودشو داره و بايد منطقي هاشو و خوبهاشو جدا کرد و به کار برد البته اونهايي که به واقعيت هاي موجود نزديک ترند
ايدئولوژيها يه ايدآل ميذارند جلوشونو فکر ميکنن همون يکي که اونها ميگن فقط ايدآله ميخوان به اون مدينه برسن به هر قيمتي شده حتي آدم کشي در حالي که هيچ کس ايدآل نيست هيچ چيز هم ايدآل نيست ايدآل فقط خالقه ماها تا زنده ايم ومحدوديت وجود در بدن رو داريم هيچ وقت به ايدآل نميرسيم ما و جهان پيرامونمون نسبي هستيم همه روي يه طيفيم مثل نور يکي کم رنگتره يکي پر رنگ تر من سعي مي کنم رئاليست باشم (واقع گرا ) و لقمانيست ( از خودم در آوردمش)

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » چهار شنبه 16 آبان 1386, 10:20 am

چرا تازگیا کمتر میای اینجا؟
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
Babak Radfar
جغد پیر
جغد پیر
پست: 868
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am

پست توسط Babak Radfar » چهار شنبه 16 آبان 1386, 2:54 pm

من که همش اينجام که! روزي 2 بار رو که حتما هستم اگه 3 بار نباشم!
يه چيز هم هستا! تو به هادي نگاه نکن ADSL داره صبح خروس خون پا ميشه ياد کامپيوترشو روشن مي کنه ميره پي کارش!يا اين که کارش با کامپيوتره همش نشسته پاش !ديگه روزي دو بار ميل چک کردن ديگه بايد کافي باشه نخست وزير که نيستيم آپولو هم با ايميل هوا نمي کنيم که همش اين پشت بشينيم!
بعدش شما سوال بپرس من هميشه اينجام جواب ميدم! :D
اگه خيلي ازم استقبال کنين و سوال کنين بسوزونين به هادي ميگم سند اين تابيکو 6 دانگ به نام من بزنه :P :wink: :D

نمایه کاربر
ATOSA
آخرشه !
آخرشه !
پست: 408
تاریخ عضویت: جمعه 21 اردیبهشت 1386, 3:03 pm
تماس:

پست توسط ATOSA » چهار شنبه 16 آبان 1386, 5:46 pm

تو زندگی آیا چیزی هست که دوست داشته باشی به دستش بیاری اما این احتمال هم بدی که با به دست آوردنش دچار مشکلاتی بشی . سوالم کلی بود ممکنه این چیز یه وسیله باشه یا یه فرد . :D
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است

نمایه کاربر
mmk
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1862
تاریخ عضویت: یک شنبه 18 شهریور 1386, 2:47 pm
تماس:

پست توسط mmk » چهار شنبه 16 آبان 1386, 6:33 pm

میگم تا حالا عاشق شدی؟
عاشق کی؟
دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » چهار شنبه 16 آبان 1386, 6:35 pm

4شنبه شد

نمیخوای خودتو خلاص کنی؟
تا حالا کفش واکس زدی؟ :P

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
Babak Radfar
جغد پیر
جغد پیر
پست: 868
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am

پست توسط Babak Radfar » چهار شنبه 16 آبان 1386, 9:41 pm

ATOSA نوشته شده:تو زندگی آیا چیزی هست که دوست داشته باشی به دستش بیاری اما این احتمال هم بدی که با به دست آوردنش دچار مشکلاتی بشی . سوالم کلی بود ممکنه این چیز یه وسیله باشه یا یه فرد . :D
آره چرا دروغ بگم ؟ زن!
اگر فرض کنيم که شرايط ازدواجم هم وجود ميداشت که الآن نداره دوست داشتم خودمو بندازم وسط معرکه ش چون يه معرکه ايه که حل کردن مشکلاتش خيلي لذت داره به شرط اين که طرف هم بفهمه و مشکلات رو بپذيره و دست به دست هم بديم و حلش کنيم هر دو نيم من باشيم و کوتاه بيايم. ولي خوب با تمام ايةنها مسائلي هم وجود داره که وقتي به اين کار تن ميدي يه چيزايي رو به دست مياري و يه چيزايي رو از دست ميدي روابط با دوستان و رفقا رو تا حدي ازدست ميدي بعضي تفريحاتت محدود تر ميشه بايد بتوني مسئوليت اداره يک زندگي رو قبول کني که اين سخت ترين کاره! از تو خونه ننه بابا در مياي و ديگه از لي لي به لا لا گذاشتن و محبت هاي بي حد و اندازه و هميشگي اونها وقتي خونه بودي تا حد زيادي محروم ميشي ولي خوب يه طومار عين همينايي که نوشتم چيزاي خوب روابط خوب و... به دست مياري همراهي هميشگي براي زندگيت به دست مياري دوست داشتن و دوست داشته شدن به دست مياري پشت و پناه به دست مياري به هر حال آدميزاد چه زن و چه مرد با ازدواج به تکامل ميرسه
حالا تصميم گيري براي اقدام به اين کار با وجود سختيهايي که درش وجود داره و همين طور سختيهايي که ديگران به زندگي آدم تحميل ميکنن که يکيش تجملاته (يه نگاهي به آشپزخونه تازه عروسها بندازين ميفهمين چي ميگم!انواع سرخ کن گرم کن سرد کن هسته آلبالو گير و همين طور ميشه اين ليستو طولانيش کرد!!!) کار سختي ميشه! حتي يه کوه ميشه

نمایه کاربر
Babak Radfar
جغد پیر
جغد پیر
پست: 868
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am

پست توسط Babak Radfar » چهار شنبه 16 آبان 1386, 9:48 pm

mmk نوشته شده:میگم تا حالا عاشق شدی؟
عاشق کی؟
اين سوال رو قبلا جواب دادم من عاشق کاري که ميکنم شدم ولي تا حالا عاشق کسي نشدم که بگم يا اين يا هيچ کس !از فک و فاميل و دوستان و همسايه ها کساني بودند که خيلي دوستشون داشتم منتها هيچ وقت نشده يعني موقعيتش پيش نيومده که بهشون بگم و ابراز علاقه کنم و بعد که مدت کوتاهي ميگذره و آتيشم از تندي مي افته منطق مياد جاي احساسو ميگيره و ميپذيرم که شرايطش فعلا موجود نيست :D

نمایه کاربر
Babak Radfar
جغد پیر
جغد پیر
پست: 868
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am

پست توسط Babak Radfar » چهار شنبه 16 آبان 1386, 9:55 pm

hadi نوشته شده:4شنبه شد

نمیخوای خودتو خلاص کنی؟
تا حالا کفش واکس زدی؟ :P
من از اين موقعيت ناراحت نيستم اتفاقا خيلي کنجکاوم که بدونم شماها تصوير ذهني تون نسبت به من چيه و راجع به من چه نظري دارين هر کسي چه جور سوالهايي مطرح ميکنه
البته هر کي شخصيت جذابتري داشته باشه مسلما آدمهاي دور و ورش بيشتر جذبش ميشن و از بودن باهاش و گفتگو لذت ميبرن
من حرفي ندارم اگه کس ديگه سوالي نداره من ميرم جامو ميدم به هر کي داوطلب باشه.
اين ديگه بستگي مستقيم به شماها داره :wink:
تا دلت بخواد کفش واکس زدم آره
خوب اين که کار شاقي نيست همه ميکنن واسه چي ميپرسي؟

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » پنج شنبه 17 آبان 1386, 8:20 am

زود باشین

داوطلب :P

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
Babak Radfar
جغد پیر
جغد پیر
پست: 868
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am

پست توسط Babak Radfar » پنج شنبه 17 آبان 1386, 8:36 am

آزاده(ورنوس -ونوس) نوبت توه بيا اينجا بشين کارت دارند رفقاي فروم ميخوان صندلي رو به آتيش بکشن :lol:

نمایه کاربر
Ahmaad
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1669
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 7:05 pm
محل اقامت: Kuwait
تماس:

پست توسط Ahmaad » پنج شنبه 17 آبان 1386, 5:41 pm

1.چرا عکس هات همه سر و ته ان ؟
تصویر

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » پنج شنبه 17 آبان 1386, 6:26 pm

تا حالا سر چند تا موجود مظلوم بی دفاع(پسر) رو زیر آب کردی؟

تا حالا شده بخوری زمین روت نشه دیگه بلند شی؟

تا حالا شده یه خواب ببینی چند روز بعدش تو واقعیت برات پیش بیاد؟

تا حالا معجزه توی زندگیت پیش اومده؟ یعنی یه چیزی رو مطمئن باشی که درست نمیشه و درست بشه؟

چرا همه عکساتو از بالا میگیری؟

شغلت چیه؟

کی از ایران رفتی؟

دوست داری بر گردی؟

در آمدت چقدره؟(Optional)

تا حالا تصادف شدید کردی؟

ماشینت چیه؟


خواهشاً با استفاده از Quote جواب بده :P

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » پنج شنبه 17 آبان 1386, 8:09 pm

چرا زود قهر میکنی؟

چرا زود عصبانی میشی؟

چرا وقتی عصبا نی میشی قهر میکنی؟

چرا وقتی قهر میکنی دیر آشتی میکنی؟

چرا وقتی قهر میکنی میری دیگه بر نمیگردی؟


چرا وقتی از یه جا عصبانی ای سر بقیه خالی میکنی؟

چرا دوستم نداری؟

:baghal:
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
ATOSA
آخرشه !
آخرشه !
پست: 408
تاریخ عضویت: جمعه 21 اردیبهشت 1386, 3:03 pm
تماس:

پست توسط ATOSA » پنج شنبه 17 آبان 1386, 8:20 pm

شکایتت از زندگی چیه ؟
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است

نمایه کاربر
VeRnuS
Invincible
Invincible
پست: 445
تاریخ عضویت: یک شنبه 13 آبان 1386, 6:32 pm

پست توسط VeRnuS » پنج شنبه 17 آبان 1386, 10:39 pm

Ahmaad نوشته شده:1.چرا عکس هات همه سر و ته ان ؟
Manzoreeh Shoma Ro Nemifahmam
گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم.....

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان