گپ و سرگرمی اعضا
-
saeedeh
- آخرشه !

- پست: 461
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 10:54 am
-
تماس:
پست
توسط saeedeh » دو شنبه 16 مهر 1386, 8:40 pm
خاله ابري ببين اين افطاري چه كرد تا ساويولا رم كشوند سايت

زندگي هديه خداست به تو. طرز زندگي کردن تو، هديه ي توست به خدا
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » دو شنبه 16 مهر 1386, 8:43 pm
dige vaghti ke man ashpazi konam hamin mishe khale joon
biya azizam pisham beshin ye khorde dige azono migan

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » دو شنبه 16 مهر 1386, 8:54 pm
نمیخوام
مامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان
بچه های خاله رو بیشتر تحویل میگیری
بچه مرد از کمبود محبت

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
Elham
- آخرشه !

- پست: 931
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm
پست
توسط Elham » سه شنبه 17 مهر 1386, 8:03 am
پیلا پیلا جان غزل الان 2 ماه و نیم بیشتر نداره
این که می گم دختره حس خود منه چون همیشه دوست داشتم و دارم که یه دختر داشته باشم
یعنی حالا که انقدر زود بچه دار شدم دوست دارم دختر باشه جون وقتی ده ساله می شه منم 33 ساله هستم و کلی می تونیم با هم تفریح کنیم اگر پسر باشه که نمی تونم
اگر پسر باشه که من افسردگی می گیرم
ضمنا 11 اردیبهشت دنیا میاد حالا حالا ها می خواد دل منو باباشو آب کنه
عشقها میمیرند رنگها رنگ دگر می گیرند و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ دست نخورده بجا می مانند ...
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » سه شنبه 17 مهر 1386, 8:46 am
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » سه شنبه 17 مهر 1386, 2:42 pm
khale negaret inja ozv hast ama nemiyadesh saresh kheili sholooghe

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » سه شنبه 17 مهر 1386, 2:43 pm
Elham نوشته شده:پیلا پیلا جان غزل الان 2 ماه و نیم بیشتر نداره
این که می گم دختره حس خود منه چون همیشه دوست داشتم و دارم که یه دختر داشته باشم
یعنی حالا که انقدر زود بچه دار شدم دوست دارم دختر باشه جون وقتی ده ساله می شه منم 33 ساله هستم و کلی می تونیم با هم تفریح کنیم اگر پسر باشه که نمی تونم
اگر پسر باشه که من افسردگی می گیرم
ضمنا 11 اردیبهشت دنیا میاد حالا حالا ها می خواد دل منو باباشو آب کنه
ey baba
pesar ham bashe khoobe
jofteshon khoban
inshalah ke salem bashe
ama age dokhtar bashe o ordibeheshti mishe ye dasteye gol mesle khodam

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » سه شنبه 17 مهر 1386, 3:01 pm
saviola نوشته شده:منم هستم!
من ميشم چيز!
اممممم
پسر خاله دارين!؟؟؟

هادی پسر خاله اس
خودت ببین دوست داری چی باشی
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » سه شنبه 17 مهر 1386, 4:37 pm
سخت گيري كنيد نگار هم مياد!
من!
اممممم
حالا حالا ها هستيم!!

-
hamideht
- گروه وب سايت

- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » سه شنبه 17 مهر 1386, 8:19 pm

آره باش

بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
Babak Radfar
- جغد پیر

- پست: 868
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am
پست
توسط Babak Radfar » سه شنبه 17 مهر 1386, 8:24 pm
بابابزرگ عينکش شکسته

بيچاره چشماي عسلي کم سوش ديگه نميبينن
کي ميره براش بده تعميرش کنن؟
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » سه شنبه 17 مهر 1386, 8:43 pm
ساوی جون بدو عینک بابا بزرگ رو بده تعمیر بشه
راستی ، تو هم بشو دائی کوچیکه

°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
hamideht
- گروه وب سايت

- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » چهار شنبه 18 مهر 1386, 8:25 am
مامان ابری من گشنمه

بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
mmk
- آخرشه !

- پست: 1862
- تاریخ عضویت: یک شنبه 18 شهریور 1386, 2:47 pm
-
تماس:
پست
توسط mmk » چهار شنبه 18 مهر 1386, 12:22 pm
بچه ها من هنوز تو دپرسی زنم موندم

کسی زن منو ندیده

دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » چهار شنبه 18 مهر 1386, 12:32 pm
خانوم شما یه دونه پست گذاشت بعدشم رفت
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
mmk
- آخرشه !

- پست: 1862
- تاریخ عضویت: یک شنبه 18 شهریور 1386, 2:47 pm
-
تماس:
پست
توسط mmk » چهار شنبه 18 مهر 1386, 12:35 pm
سمیه جون
وحیده زن منه
وحییییییییییییییده؟؟؟

دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)
-
hamideht
- گروه وب سايت

- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » چهار شنبه 18 مهر 1386, 1:21 pm
ای زن ذلیل
دختر مردم فرار کرد از وقتی اینو گفتی

بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » چهار شنبه 18 مهر 1386, 1:37 pm
من شدم دایی!!
باشه منم دایی!!!
راستی!!
تو پاتوق به خاطر همین خاله عمو بابا مامان گفتنا نزدیک بود منو از سایت تبعید کنن!!!
دنیا چه زود عوض میشه!!!!!!

-
mmk
- آخرشه !

- پست: 1862
- تاریخ عضویت: یک شنبه 18 شهریور 1386, 2:47 pm
-
تماس:
پست
توسط mmk » چهار شنبه 18 مهر 1386, 1:40 pm
زتپن ذلیل خودتی حمیده
چش نداری ببینی که زنمو دوست دارم
تا بترکه چشم حسودا
سلام داداشی
چه طوری
کجا بودی تا حالا

دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » چهار شنبه 18 مهر 1386, 1:42 pm
دائی ساوی جون خوبونت بچلخم

°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان