
حال به هم زن ترين چيز...
- Lord Vernus
- آخرشه !
- پست: 523
- تاریخ عضویت: سه شنبه 1 خرداد 1386, 10:07 pm
- تماس:
avalan ke man Azadeh ro talagh dadam kheili vaghteTNZ نوشته شده:پيلاپيلا نوشته شده: يه چيز حال به هم زن ديگهم هست اين كه يه سري اينگيليسجي مي نويسن
اینو باهات موافقم شدییییییییییییییید
dovoman khastam begam ke az neveshtan englisi bad tar ine ke doost dashte bashi farsi benvisi ama fonte farsi nadashte bashi !

Delam tange ahaaaaaaay gharibeeeee
Lord Vernus نوشته شده:avalan ke man Azadeh ro talagh dadam kheili vaghteTNZ نوشته شده:پيلاپيلا نوشته شده: يه چيز حال به هم زن ديگهم هست اين كه يه سري اينگيليسجي مي نويسن
اینو باهات موافقم شدییییییییییییییید
dovoman khastam begam ke az neveshtan englisi bad tar ine ke doost dashte bashi farsi benvisi ama fonte farsi nadashte bashi !
فونت بگیر از کسی

پس تو پاتوق چطوری همه تون فارسی تایپ می کردین؟
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
خیلی ممنون که به این پست من رو دادین ولی بیشتر ممنون میشم اگه واسه خریدن کیبرد فارسی از کشور دیگه اقدام کنید
مثلا بگید کسی واستون بفرسته
فکر کنم دیگه خودتونم از انگلیسی خسته شده باشین(البته اگه فارسی دوست باشین)
و یه چیز حال به هم زن دیگه غذا خوردن دوستامه که حال همه رو به هم زده بودن
حلیم گلاسه می خوردن
چون ظرف نبود حلیمو تو لیوان ریخته بودن یکی با خیار می خورد یکی توش چیپس سیر می ریخت یکی یه خوراکی دیگه...
بعد تو شیرین پلو سس می ریختن
یه بار هم خواستم بهشون کچاپ تعارف کنم یکی توش اشغال سیب می انداخت یکی می خواست سس بریزه خلاسه مام بی خیالش شدیم ادم نیستن که
ولی جدای همه ی اینا خیلی خوش گذشت اصلا همین کثیف کاری ها ست که حال می ده
تو جمع دوستا تمیز غذا خوردن کار بی خودیه امکانش نیست
با دوستم رفته بودیم کتابخونه واسه کنکور بخونیم موقع نهار ای گشنمون شد بد جور هم هوس کباب کرده بودیم
رفتیم خریدیم حالا موندیم کجا بخوریم چون می بردیم کتابخونه بوش می پیچید هم بقیه دوستامون امان نی دادن به خودمون نمی رسید تو خود کبابی هم که واسه خریدنش به زور واستاده بودیم یه سری چشم چرونا اجازه موندن نمی دادن
خلاصه دلو زدیم به دریا و رفتیم پارک رو به روی کتابخونه
اون موقع هم که تازه به چمنا کود داده بودن اونم از نوع حیوانیش
مام قشنگ رفتیم رو چمنا نشستیم که از طبیعت استفاده کنیم بعد من که خیلی بهداشتو رعایت می کردم یه وجب نایلون انداختم زیرم نشستم
حالا نخور و کی بخور اومدیم لغمه بگیریم دستامونو با اب کبابا شستیم کارد هم که نداشتیم گوجه رو با دستای نشسته ی هموژنیزه شده تیکه پاره کردیم گذاشتیم لای نون
ای چسبید این کبابه هنوزم وقتی می خوایم یه غذای خوشمزه مثال بزنیم از اون کبابه یاد می کنیم خداییش خیلی چوسبید انشا ء الاه قسمت شما
مثلا بگید کسی واستون بفرسته
فکر کنم دیگه خودتونم از انگلیسی خسته شده باشین(البته اگه فارسی دوست باشین)

و یه چیز حال به هم زن دیگه غذا خوردن دوستامه که حال همه رو به هم زده بودن
حلیم گلاسه می خوردن

چون ظرف نبود حلیمو تو لیوان ریخته بودن یکی با خیار می خورد یکی توش چیپس سیر می ریخت یکی یه خوراکی دیگه...
بعد تو شیرین پلو سس می ریختن
یه بار هم خواستم بهشون کچاپ تعارف کنم یکی توش اشغال سیب می انداخت یکی می خواست سس بریزه خلاسه مام بی خیالش شدیم ادم نیستن که
ولی جدای همه ی اینا خیلی خوش گذشت اصلا همین کثیف کاری ها ست که حال می ده
تو جمع دوستا تمیز غذا خوردن کار بی خودیه امکانش نیست
با دوستم رفته بودیم کتابخونه واسه کنکور بخونیم موقع نهار ای گشنمون شد بد جور هم هوس کباب کرده بودیم
رفتیم خریدیم حالا موندیم کجا بخوریم چون می بردیم کتابخونه بوش می پیچید هم بقیه دوستامون امان نی دادن به خودمون نمی رسید تو خود کبابی هم که واسه خریدنش به زور واستاده بودیم یه سری چشم چرونا اجازه موندن نمی دادن
خلاصه دلو زدیم به دریا و رفتیم پارک رو به روی کتابخونه
اون موقع هم که تازه به چمنا کود داده بودن اونم از نوع حیوانیش
مام قشنگ رفتیم رو چمنا نشستیم که از طبیعت استفاده کنیم بعد من که خیلی بهداشتو رعایت می کردم یه وجب نایلون انداختم زیرم نشستم
حالا نخور و کی بخور اومدیم لغمه بگیریم دستامونو با اب کبابا شستیم کارد هم که نداشتیم گوجه رو با دستای نشسته ی هموژنیزه شده تیکه پاره کردیم گذاشتیم لای نون
ای چسبید این کبابه هنوزم وقتی می خوایم یه غذای خوشمزه مثال بزنیم از اون کبابه یاد می کنیم خداییش خیلی چوسبید انشا ء الاه قسمت شما

من خاكي كه ازين در نتوانم برخاست ...
ازكجا بوسه زنم برلب آن قصر بلند
ازكجا بوسه زنم برلب آن قصر بلند
وااااااااااااااااااایNersi نوشته شده:من از اين خاطره ها خيلي دارم ولي الان يكيشو يادم اومد.
تصور كنيد يه شخصي رو مي بيند كه روي برنج آش بريزه بعدشم روش ماست بريزه كلشم خورشت بريزه بعد با وله جلوي شما بخوره!!!!!!!!!![]()
چه حالي بهت دست مي ده مي خواي با سر بري تو ديوار
بابا اینا دیگه کین؟؟؟
پیلا پیلا رفیای تو هم عجب اعجوبه ای هستنا

دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 0 مهمان