مشاعره

گفتگو در مورد ادبیات فارسی ، مشاعره و موضوعات مرتبط
نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » دو شنبه 23 مرداد 1385, 8:58 pm

دلم گرفته از اين روزها دلم تنگ است

ميان ما و رسيدن هزار فرسنگ است

نمایه کاربر
soheil
آخرشه !
آخرشه !
پست: 645
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
تماس:

پست توسط soheil » دو شنبه 23 مرداد 1385, 9:01 pm

ترسم آن قوم که بر دردکشان می خندند...
در سر کار خرابات کنند ایمان را..
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>

نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » دو شنبه 23 مرداد 1385, 9:06 pm

اگه گفتم خدا حافظ نه اين که رفتنت سادست

نه اين که ميشه باور کرد دوباره آخره جادست

خداحافظ واسه اين که نبندي دل به روياها

بدوني با تو و بي تو همينه رسم اين دنيا

نمایه کاربر
soheil
آخرشه !
آخرشه !
پست: 645
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
تماس:

پست توسط soheil » دو شنبه 23 مرداد 1385, 9:10 pm

آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست...
چشم میگون لب خندان رخ خرم با اوست
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>

نمایه کاربر
soheil
آخرشه !
آخرشه !
پست: 645
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
تماس:

پست توسط soheil » دو شنبه 23 مرداد 1385, 9:13 pm

گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی..
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست...
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>

نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » دو شنبه 23 مرداد 1385, 9:15 pm

تو رو باش كه نفهميدي تو شعرم گم شده دردم
من ديوونه رو باش كه به پاي چشم تو سوختم
ولي بعد يه كم بازي تو با من بد شدي كم كم
من ديوونه رو باش كه واسه عهدت قسم خوردم
باهات موندم ، باهات ساختم ، واست سوختم ،‌واست مردم
من ديوونه رو باش كه بهاخماي تو خنديدم
همش يك گل تو باغچم بود اونم آخر واست چيدم

نمایه کاربر
soheil
آخرشه !
آخرشه !
پست: 645
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
تماس:

پست توسط soheil » دو شنبه 23 مرداد 1385, 9:20 pm

من و هم صحبتی اهل ریا دورم باد...
از گرانان جهان رطل گران ما را بس...
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>

نمایه کاربر
baran
نزديكاي آخره
نزديكاي آخره
پست: 177
تاریخ عضویت: جمعه 6 مرداد 1385, 6:45 am
تماس:

پست توسط baran » دو شنبه 23 مرداد 1385, 9:27 pm

سوختم از شوق ياران،راه حرفي وا کنيد....نامه اي انشاء کنيد و قاصدي پيدا کنيد
past is non- existential, so is future. past is more,future is not yet,Only The Present is. it is always NOW- only The NOW exists.

نمایه کاربر
soheil
آخرشه !
آخرشه !
پست: 645
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
تماس:

پست توسط soheil » دو شنبه 23 مرداد 1385, 9:37 pm

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد...
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد..
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » سه شنبه 24 مرداد 1385, 10:58 am

دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم-----------باکافران چه کارت گر بت نمی پرستی
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
soheil
آخرشه !
آخرشه !
پست: 645
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
تماس:

پست توسط soheil » سه شنبه 24 مرداد 1385, 11:44 am

یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم او...
گردد شمامه کرمش کارساز من
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » سه شنبه 24 مرداد 1385, 11:49 am

نميدوني چه سخته پيش چشمات از خطر گفتن---------نميدوني چه سخته عاشقونه از سفر گفتن :cry:

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » سه شنبه 24 مرداد 1385, 11:58 am

ناظر روی تو صاحب نظرانند آری-----------سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
soheil
آخرشه !
آخرشه !
پست: 645
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
تماس:

پست توسط soheil » سه شنبه 24 مرداد 1385, 12:05 pm

تا کی به تمنای وصال تو یگانه ...
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه..
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » سه شنبه 24 مرداد 1385, 12:14 pm

هوای مسکن مالوف و عهد یار قدیم--------زرهروان سفر کرده عذر خواهت بس
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
soheil
آخرشه !
آخرشه !
پست: 645
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
تماس:

پست توسط soheil » سه شنبه 24 مرداد 1385, 1:38 pm

سمن رویان غبار غم چو بنشینند بنشانند...
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند...
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » سه شنبه 24 مرداد 1385, 1:44 pm

دریغ و درد که در جست وجوی گنج حضور---------بسی شدم به گدایی برکرام ونشد
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
baran
نزديكاي آخره
نزديكاي آخره
پست: 177
تاریخ عضویت: جمعه 6 مرداد 1385, 6:45 am
تماس:

پست توسط baran » چهار شنبه 25 مرداد 1385, 3:02 pm

دل که آيينه پشاهي ست غباري دارد.... از خدا مي طلبم صحبت روشن رائي

"ي" :wink:

چرا اينقدر خلوت اينجا؟! :?:
past is non- existential, so is future. past is more,future is not yet,Only The Present is. it is always NOW- only The NOW exists.

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » چهار شنبه 25 مرداد 1385, 4:44 pm

يكي درد و يكي درمان پسندد---------يكي وصل و يكي هجران پسندد

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
baran
نزديكاي آخره
نزديكاي آخره
پست: 177
تاریخ عضویت: جمعه 6 مرداد 1385, 6:45 am
تماس:

پست توسط baran » چهار شنبه 25 مرداد 1385, 4:50 pm

در نهان خانه جانم گل ياد تو درخشيد.... عطر صد خاطره پيچيد،باغ صد خاطره خنديد
past is non- existential, so is future. past is more,future is not yet,Only The Present is. it is always NOW- only The NOW exists.

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 0 مهمان