قصه سازي

گفتگو در مورد ادبیات فارسی ، مشاعره و موضوعات مرتبط
نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

Re: قصه سازي

پست توسط hamideht » دو شنبه 26 مرداد 1388, 6:42 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده من :D
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re: قصه سازي

پست توسط hadi » دو شنبه 26 مرداد 1388, 6:43 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل :lol: :lol:

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

Re: قصه سازي

پست توسط hamideht » دو شنبه 26 مرداد 1388, 6:46 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol:
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re: قصه سازي

پست توسط abri » چهار شنبه 28 مرداد 1388, 3:25 am

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re: قصه سازي

پست توسط hadi » چهار شنبه 28 مرداد 1388, 7:58 am

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

Re: قصه سازي

پست توسط nono » چهار شنبه 28 مرداد 1388, 3:13 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم
رانندگی می کنم و
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re: قصه سازي

پست توسط hadi » چهار شنبه 28 مرداد 1388, 6:32 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

Re: قصه سازي

پست توسط محمود » چهار شنبه 28 مرداد 1388, 6:44 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان :lol: :lol:

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

Re: قصه سازي

پست توسط hamideht » چهار شنبه 28 مرداد 1388, 7:03 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم :D
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

Re: قصه سازي

پست توسط محمود » چهار شنبه 28 مرداد 1388, 7:11 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده :lol: :lol:

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re: قصه سازي

پست توسط hadi » چهار شنبه 28 مرداد 1388, 7:12 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

Re: قصه سازي

پست توسط hamideht » چهار شنبه 28 مرداد 1388, 7:14 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش :D
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

Re: قصه سازي

پست توسط محمود » چهار شنبه 28 مرداد 1388, 7:17 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده :lol:

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

Re: قصه سازي

پست توسط hamideht » چهار شنبه 28 مرداد 1388, 7:18 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

Re: قصه سازي

پست توسط محمود » چهار شنبه 28 مرداد 1388, 7:21 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره :D

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re: قصه سازي

پست توسط abri » پنج شنبه 29 مرداد 1388, 4:12 am

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

Re: قصه سازي

پست توسط hamideht » پنج شنبه 29 مرداد 1388, 6:47 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re: قصه سازي

پست توسط abri » پنج شنبه 29 مرداد 1388, 8:21 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

Re: قصه سازي

پست توسط hamideht » جمعه 30 مرداد 1388, 11:37 am

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار :o
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re: قصه سازي

پست توسط Nersi » جمعه 30 مرداد 1388, 1:53 pm

روزی روزگاری یه پسر ترسوی مزخرف به دزدی مشغول بود ساویولا بود يا نبود بود دیگه!! بودن یا نبودن مسئله این است؟!
تا اینکه پشیمون شد و ساویلا نبود . القصه عزیزای من جونم براتون بگه اون دزده رفت و رفت زیر ماشین، ترکید و پاشید. عاقبت دزدی همینه.بخواهی و نخواهی اینه، حالا به ساوی باید فهموند که شوت بازی هم حدی داره دیگه نباید پر رو هارو تحویل بگیره. آخه مگه دزد هم شد آدم؟نه والا!
خلاصه ناز محمود هی ناز کردُ حساب بچه ها رو گذاشت کف دست ابری که تازگیا بدجوری خشن شده و اعصاب نداره.
ابری هم با اعصاب خط خطی ناز محمود رو کُشت و جنازه اش رو کشید روی زمین و یه حال اساسی به جسد داد. پناه بر خدا ابری قاتل دیکتاتور آدمکش که نبود. اگه بود، که بود، که هادی رو با باتوم می کشتوند
خلاصه بچه های عقب مونده منِ درمونده علیل یه پام لب گوره بدن ناقصی دارم پیکان ناقصی دارم، رانندگی می کنم و پول در خرمن و ما گرد جوان میگردیم . میم بده مثل محمود که شلوارش رو بنده و فردا روز اگه بارون بباره نقش شلوار از پنجره ها پاک میشه واااای بر ماااا!
محمود بی شلوار رفت دنبال شلوار گُل گُلی :lol:
-----> :)

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 0 مهمان