گفتگو در مورد ادبیات فارسی ، مشاعره و موضوعات مرتبط
-
fateme
- آخرشه !

- پست: 242
- تاریخ عضویت: دو شنبه 3 اردیبهشت 1386, 6:59 pm
- محل اقامت: kuwait
-
تماس:
پست
توسط fateme » یک شنبه 11 فروردین 1387, 7:49 pm
man niyazam toro haroz didane....
az labet doset daram shenidane....
madaram migoft:
barani beposh,zire chatre asheghi tar mishavi....
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » یک شنبه 11 فروردین 1387, 8:04 pm
نرو که رفتنت صلاح ما نیست
ببین جدایی تو نگاه ما نیست
نرو نذار بگم عشق یعنی حسرت
نذار که این تمنا بشه نفرت

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » یک شنبه 11 فروردین 1387, 9:55 pm
تو را از گل نه از گل آفریدند
تو را از یاس و سنبل آفریدند
نمی دانم چرا با این همه حسن
چرا قدری تو را خل و چل آفریدند

زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » دو شنبه 12 فروردین 1387, 3:00 pm
dide bogsha ranje ensaan bin o seyl e ashk o aah
kebre pastan bin o jaame jahl o farjaame gonah
tir o tarkash khoon o atash khashme sarkash bime chaah
dide bogsha bar setam dar iin faribestan aliiii
ye bede
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » دو شنبه 12 فروردین 1387, 3:06 pm
چی بگم ابری و بارون نمی شی
درد می فهمی و درمون نمی شی
خیلی وقته می بینم زیر آوار جنون
منو می بینی و ویرون نمیشی
دل دیوونه خرابم می کنی
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » چهار شنبه 14 فروردین 1387, 9:35 am
یکی پرنده یکی دل،دو سرنوشت جدا
که هر یکی به غم دیگری گره خورده!
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » چهار شنبه 14 فروردین 1387, 9:39 am
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » چهار شنبه 14 فروردین 1387, 10:52 am
نسل پشت نسل تنها امتحان پس می دهیم
دیگر انسانی نخواهد بود،قربانی بس است....
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » چهار شنبه 14 فروردین 1387, 12:20 pm
تا شدم حلقه به گوش در ميخانه ي عشق ..... هردم آيد غمي از نو به مبارک بادم
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
Nersi
- آخرشه !

- پست: 2493
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Nersi » چهار شنبه 14 فروردین 1387, 1:42 pm
من خواب دیده ام که کسی می آید
من خواب یک ستاره ی قرمز دیده ام
.
.
.
من خواب آن ستاره ی قرمز را
وقتی که خواب نبودم دیده ام 
----->
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » پنج شنبه 15 فروردین 1387, 3:27 pm
من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » جمعه 16 فروردین 1387, 1:13 pm
یک نفر از جنس خورشید در سیاه شب درخشید
یک نفر با بیرق نور شب چراغی گشت و تابید
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » جمعه 16 فروردین 1387, 8:35 pm
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » جمعه 16 فروردین 1387, 8:54 pm
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » شنبه 17 فروردین 1387, 6:54 am
شعر نو هم قبوله دیگه؟
یک بار خواب دیدن تو به تمام عمر می ارزد
پس نگو که رویای دور از دسترس خوش نیست، قبول ندارم
گرچه به ظاهر جسم خسته است
ولی دل دریایی است
تاب و توانش بیش از اینهاست.
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
gemini
- آخرشه !

- پست: 590
- تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am
پست
توسط gemini » پنج شنبه 22 فروردین 1387, 2:45 pm
تو را مثل خودم تنها و دور از همرهان ديدم
تو را در دوردست كوچه ي زرد خزان ديدم
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » پنج شنبه 22 فروردین 1387, 5:07 pm
ما عشق تو نادیده خریدیم علی یار
ما پرده پندار دریدیم علی یار
رررررررررررررررررررررررررررررررررررر

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » یک شنبه 1 اردیبهشت 1387, 5:45 pm
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خرابه شبگرد مبتلا کن
نون
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
shaparak
- پيشرفت كرده

- پست: 83
- تاریخ عضویت: پنج شنبه 15 فروردین 1387, 8:05 pm
پست
توسط shaparak » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 12:21 pm
صحبت از پژمردن يک برگ نيست
وای! جنگل را بيابان می کنند
دست خون آلود را در پيش چشم خلق پنهان می کنند
هيچ حيوانی به حيوانی
نمی دارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان می کنند
فريدون مشيري
وقتي كه تو رفتي خورشيد نمرده
دريا و بيابان خدا دست نخورده..
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 1:28 pm
تو دیگه چرا مینا!!!
با نون باید می گفتی!

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 0 مهمان