جوك جديد

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 20 دی 1386, 8:58 am

از این پس بجای واژه نا مانوس و غریب اینترنت از واژه پارسی و ایرانی فیلترنت استفاده ميكنيم
:P
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 20 دی 1386, 8:59 am

ترکه اسم بچه‌شو توي يه مهدكودك شبانه‌روزي تو لندن مي‌نويسه که زبان یاد بگیره، سال بعد كه ميادببرتش، مي‌بينه بچه‌هاي اونجا ميگن: احبر، بابان گلدي :D
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
saviola
!
پست: 2260
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
تماس:

پست توسط saviola » پنج شنبه 20 دی 1386, 11:31 am

ini ke gofti yani chi? :P mishe babaat omad akbar?! :D

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

پست توسط nono » پنج شنبه 20 دی 1386, 1:38 pm

یه بار یه تهرانی و یه شیرازی و یه لاری با هم تو یه هواپیما بودن
بعد می بینن هوا پیما سنگین شده می خواستن اینا رو یه جوری پرتشون کنن پایین
به تهرانیه می گن خبر رسید که زنت مرد تهرانیه خودشو پرت می کنه پایین!
به شیرازیه می گن ننت مرد ، شیرازیه هم خودشو پرت می کنه پایین!

به لاریه می گن زنت مرد، هیچ عکس العملی نشون نمیده! می گن مامانت مرد، از جاش تکون نمی خوره، می گن کل فامیلاتون مردن ، هیچ کاری نمی کنه، بعدش می گن اون پایین دارن پلو می دن ، لاریه خودش رو از بالا پرت می کنه پایین :P
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 20 دی 1386, 1:48 pm

ديوونه ميره پيش دکترميگه يه کتاب نوشتم به نام ((صداي پاي اسب))
دکترمي خونه ميبينه 500 صفحه نوشته پيتيکو....پيتيکو.....پيتيکو :lol:
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 20 دی 1386, 1:49 pm

saviola نوشته شده:ini ke gofti yani chi? :P mishe babaat omad akbar?! :D
آره درسته!!!
داری پیشرفت می کنیا :P
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

پست توسط abri » پنج شنبه 20 دی 1386, 10:26 pm

:D :D
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

پست توسط nono » جمعه 21 دی 1386, 9:45 am

قورباغه با يه اردک ازدواج ميکنه ... اگه گفتي بچشون چي ميشه ؟ ... بچه دار نميشن ... ترو خدا براشون دعا کن ... داره زندگيشون از هم ميپاشه
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

پست توسط nono » جمعه 21 دی 1386, 9:45 am

قورباغه با يه اردک ازدواج ميکنه ... اگه گفتي بچشون چي ميشه ؟ ... بچه دار نميشن ... ترو خدا براشون دعا کن ... داره زندگيشون از هم ميپاشه
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

پست توسط abri » سه شنبه 2 بهمن 1386, 4:40 pm

..
پیوست ها
ATT00061.jpg
ATT00061.jpg (65.71 کیلو بایت) مشاهده 9472 مرتبه
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
Ahmaad
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1669
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 7:05 pm
محل اقامت: Kuwait
تماس:

پست توسط Ahmaad » جمعه 5 بهمن 1386, 5:19 pm

شعار نماز جمعه ی ترک ها: خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي، مواظب خودت باش

به تركه مي گن اون كدوم پيامبر بود كه يه گله حيوون رو با خودش به كشتي برد؟ مي گه: حضرت يوگي و دوستان

ترکه ميره از ملاي محل ميپرسه: ببخشيد حاج آقا، با کفش ميشه نماز خوند؟ حاج آقا ميگه: نه برادر، نميشه. ترکه ميگه: ولي من خوندم شد
تصویر

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

پست توسط abri » سه شنبه 9 بهمن 1386, 3:20 pm

تركه رفت تعليم رانندگي رفيقش پرسيد چطور بود ؟ گفت :خوب بود ولي مربيه خيلي مذهبي بود . هر طرف من مي پيچيدم مي گفت يا امام رضا يا ابوالفضل

:D
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » سه شنبه 9 بهمن 1386, 8:41 pm

یکی به رفیقش می گه : شنیدم تو ظرف شستن به زنت کمک می کنی؟ زن ذلیل! می گه خب مگه چیه . اونم تو رخت شستن به من کمک می کنه

کابينه زندگي مشترک: زن=وزير سلب آسايش، شوهر= وزير کار، مادر زن = وزير جنگ، مادر شوهر=وزير اغتشاشات، خواهر زن= جاسوس دو جانبه، خواهر شوهر= وزيراطلاعات و بازرسي، پدر زن = وزير ارشاد، پدر شوهر= رئيس تشخيص مصلح نظام

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

پست توسط abri » یک شنبه 14 بهمن 1386, 10:52 pm

به ترکه ميگن از اينکه همسرت را عزيزم خطاب ميکني چه احساسي داري ؟؟ ميگه احساس گناه !!!!!!!!! ميگن چرا ؟ ميگه آخه اسمش يادم نيست



غضنٿر خيلي شاكي ميره تو آزمايشگاه داد ميزنه:پس چرا جواب خون شهدا رو نمي ديد؟



به ترکه میگن 2 ضربدر 2 به توان 2 ضربدر 5 به توان 5 ..... ترکه میمیره
:lol: :lol: :lol:




تركه ميره ماشينشو بيمه كنه، آقاهه بهش ميگه ايشااله هيچوقت از بيمه‌تون استفاده نكنيد، تركه هم ميگه ايشااله تو هم از اين پوله خير نبيني



غضنفر دوستشو ميبينه ميگه: حالا ما تلفن نداريم بي معرفت تو نبايد يه زنگي به ما بزني؟




پليس به تركه: اينجا ماهي‌گيري قدغنه!!! تركه: ولي اينجا تابلو نزدين!!! پليس: نزديم كه نزديم، زود باش از بالاي اون آكواريوم بيا پايين




از یه ترکه می پرسن که برای بستن یک لامپ به چند نفر ترک احتیاج داری؟ می گه 3 نفر می گن چرا 3 نفر ؟ میگه: یه نفر میره بالا نردبون لامپ رو بگیره .. دو نفر هم از پایین، نردبون رو بچرخوونند



اصفهانيه ميخواسته عكس بگيره ميره اتوبان تهران كرج با سرعت بالاي 120 شروع ميكنه به دويدن




:D
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
mmk
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1862
تاریخ عضویت: یک شنبه 18 شهریور 1386, 2:47 pm
تماس:

پست توسط mmk » جمعه 19 بهمن 1386, 6:00 pm

فرمانده رو میکنه به یه سرباز ترک میگه است چیه
سرباز: ممد
فرمانده: این چیه دستت
سرباز:تفنگ
فرمانده : این ناموسته این مملکتته این خواهرته این مادرته این وجودته
فرمانده:اسمت چیه
سرباز:غضنفر
فرمانده:این چیه دستت؟
سرباز :هان؟؟؟!!!
اهان خار مادر ممد :D
دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

پست توسط محمود » جمعه 19 بهمن 1386, 8:43 pm

از يه ديوونه ميپرسن چي شد ديوونه شدي ميگه راستش من يه زن گرفتم که يه دختر 18 ساله داشت.دختر زنم با بابام ازدواج کرد پس زن من مادر زن پدر شوهرش شد.دختر زن من پسري زاييد که داداش من و نوه زن من بود پس نوه منم بود پس من پدر بزرگ داداشم شدم . زن من پسري زاييدکه زن پدرم خواهر ناتني پسرم و مادر بزرگ اون شد پس پسرم داداش مادر بزرگش بود و من خواهرزاده پسرم شدم :D :o

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re:

پست توسط abri » شنبه 4 اسفند 1386, 4:40 am

ye maddahe dashte maddahi mikarde mige: cheragha ro khamosh konin mikham bebarameton karbala o ....
cheragha ro khamosh mikonan...marasem ke tamum shod
cheragha ro roshan mikonan maddahe mibine hame sak be dast istadan!!!
ta'ajjob mikone mige mage shoma torkin??
migan na ma lorim...torka too otoboosan!
:lol:
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
bodesheshom
خيلي پيشرفت كرده
خيلي پيشرفت كرده
پست: 148
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 6:07 pm
محل اقامت: Tehran

Re:

پست توسط bodesheshom » پنج شنبه 9 اسفند 1386, 6:58 pm

یه كار برات پيدا كردم تو مرغ داريه . كار سختي نيست فقط وقتي مرغ ها رو سر مي برن تو جوجه ها رو دلداري مي دي :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:
When you have nothing important or interesting to say, dont let anyone persuad you to say it

نمایه کاربر
bodesheshom
خيلي پيشرفت كرده
خيلي پيشرفت كرده
پست: 148
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 6:07 pm
محل اقامت: Tehran

Re:

پست توسط bodesheshom » پنج شنبه 9 اسفند 1386, 7:04 pm

tork be zane khareji: i love you!
zan: i love you too.
tork:i love u three!
zan: what?
tork: kilo wat,Mega wat,tof be ghabr papat, ba man 1be2 mikone
When you have nothing important or interesting to say, dont let anyone persuad you to say it

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re:

پست توسط TNZ » شنبه 11 اسفند 1386, 1:21 pm

نبرد رستم و لر: چنانت بكوبم به گرز گران كه ديگر نيايي به مازندران
پاسخ لره : چنان ايزنم بر سرت با بلوك كه ترتر بريني به گور بووت !!!
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 0 مهمان