الیسارو دوس میدارم مخصوصا این آهنگشو و اجمل احساس (ایامی بیک و عا بالی حبیبی)
بتمون على ضحكى انا بتمون تمون عالدمعه واليك بتمون
بتمون يا قلبى عينيك على قلبى مكان يمكن لو ما انت بتكون
معذور لو جن القلب معذور بعيون عم تغزل حالها معذور
مين اللى ما بيحبك يا ويلى من قلبك مغرور قلبك يا حلو مغرور
بتمون على الدقه ولولا قلب شو بيبقى حبيبى ان غبت راح بشقى راح بشقى
عينك على قلبى شوى و شوى واتوقا قلبى حنون مابيلقى
مابتخون لو حبك الي بتخون بجنون شو بحبك انا بجنون
بتمون ياعمرى قلبى مش بامرى صفا بامرك ها القلب مرهون
خنده ی مرا نمی پسندی و اشکی را هم که برای تو است نمی پذیری ... نمی پذیری
نمی پسندی ای قلب من ، چشمت باز به دنبال قلب من است ... این قلب وجود نداشت گر تو نبودی
اگر دل من دیوانه شود ، عذرش پذیرفته است ، اگر به چشمانی که او را به عاشقی وادار می کند عاشق شود ، عذرش پذیرفته است .
کیست که تو را دوست ندارد ، ای وای از قلب تو ، ای زیبای مغرور ، قلب تو مغرور است
قلبی را که (برای تو) می زند را نیز نمی پسندی ، اگر قلب وجود نداشت ، چه چیز باقی می ماند ای عشق من ؟ ، اگر (از من) دور شوی ، باز همان است که نسبت به تو اشتیاق پیدا خواهد کرد
گهگاهی چشمت به قلب من هم باشد ، و به او اجازه بده ، قلب من مهربان است و نمی شود آن را دور بیندازی
خیانت کار نیستی ، ولی (وقتی نوبت به من میرسد و ) وقتی می خواهی عاشق من بشوی خیانت می کنی ، من تو را با دیوانگی دوست دارم ، با دیوانگی
ای عشق من نمی پسندی ، کنترل قلب من بدست من دیگر نیست ، به تسخیر تو درآمده و در سلطه ی توست
اینم از زیباترین حس!
أجمل احساس فی الکون
زیباترین حس در تمام هستی
انک تعشق بجنون
دیوانه وار عاشق شدن است
وده حالی معاک
و من این حس را همراه با تو دارم
خلیتنی أعیش ایام
باعث شدی که من روزها را با تو سپری کنم
ملیانه بشوق و غرام ذوبنی هواک
سرشار از عشق و اشتیاق و در آتش عشق تو ذوب شوم
عاشقک بجنون روحی انا
روحم دیوانه وار عاشق توست
قلبی المفتون کله منا
تمام قلبم لبریز از امید به عشق توست
ویاک بیعیش احلى هنا
و همراه با تو شیرین ترین زندگی را سپری می کند
حبیبی انا یا روحی انا
عزیز من، هستی من
یا ویلی یا ناری
ای وای از گرمای عشقم
قولی ازای اداری
به من بگو چگونه عشقم را پنهان کنم
شوقی و لهفه قلبی فقربک حتى و احنا سوی
حتی زمانی که با تو هستم قلبم سرشار از شور و اشتیاق است
بتنور سنینی و بیکبر حنینی
سالهای زندگیم را روشنایی می بخشی و عشق من روز به روز بیشتر می شود
قرّب منی تعال فی حضنی و املا حیاتی هوا
به من نزدیکتر شو و در آغوش من بیا و زندگیم را سرشار از عشق کن
غیرنی فثوانی احساسی اللی جانی
این حسی که از تو در من به وجود آمد به سرعت تمام وجودم را تغییر داد
اول مره احس ان الدنیا حلوه فعینی کده
اولین بار است که احساس می کنم دنیا اینگونه شیرین است
ایه اتمنى ثانی فیک کل الامانی
دیگر چه بخواهم که تمام آرزوی من تویی
ده انت ملیت الدنیا علیّه بالاشواق و الهنا
این تو هستی که دنیا را برای من سرشار از اشتیاق و سعادت کردی