یه روز چاوز رفت آمریکا. وضعیت اونجا رو که دید، و از آمریکا خوشش اومد رفت پیش اوباما و ازش پرسید: شما چکار کردین که اینقدر پیشرفت کردین؟
اوباما گفت: ببین! کارهای ما مثل کارهای شما هرتی پرتی نیست. ما وقتی میخوایم وزیر انتخاب کنیم، از همشون تست هوش میگیریم، باهوشترین و به درد بخورترین اونها رو انتخاب میکنیم. بذار یه تست نشونت بدم.
زنگ زد به هیلاری کلینتون گفت: بیا دفتر من، کارت دارم.
اوباما به هیلاری گفت: یه سوال ازت میپرسم، 30 ثانیه زمان داری که جواب بدی. «اون کیه که زادهی پدر و مادرته، اما برادر و خواهرت نیست؟»
چاوز هنگ کرد و توی جواب موند که یهو هیلاری گفت: خوب معلومه، خودمم دیگه!
چاوز کف کرد و سریع برگشت ونزوئلا و زنگ زد به «نیکولاس مادورو» وزیر خارجه و گفت: بیا اینجا کارت دارم!
وقتی مادورو اومد بهش گفت یه سوال ازت میپرسم، سه روز فرصت داری جواب بدی. وگرنه میفرستمت جایی که عرب نی انداخت....
بعد پرسید: «اون کیه که زادهی پدر و مادرت هست، اما برادر و خواهرت نیست؟»
«مادورو» عذا گرفت که عجب سوال سخت. خلاصه رفت و هر چی فکر کرد چیزی به ذهنش نرسید.
یهو یادش افتاد بره پیش «کالین» از نخبههای مزدور بدبخت استکباری کشورش که سال قبل بازنشستهاش کردن و از اون بپرسه. به کالین گفت: بگو ببینم «اون کیه که زادهی پدر و مادرت هست، اما خواهر و برادرت نیست؟»
کالین سریع گفت: خوب معلومه، خودمم دیگه!
«مادورو» کلی حال کرد و از ذوقش سریع رفت پیش چاوز، چاوز گفت: خوب بگو ببینم اون کیه؟
وزیر خارجه گفت: خوب معلومه، اون «کالینه» دیگه.
چاوز عصبانی شد و داد زد: نه احمق، نه گیج! اون هیلاری کلینتونه، هیلاری کلینتون!
مطالب با مزه
تست هوش جهان سومی!
پاییز هم روزی بهار بود ... مثل من عاشقی بی قرار بود
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان