سوتيكده

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 9 اسفند 1386, 9:12 pm

از نظر علمی به این قضیه سوتی نمی گن شاید بشه گفت یه خاطره تقریبا خنده دار :P
آخرین ويرايش توسط 2 on TNZ, ويرايش شده در 0.
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re:

پست توسط abri » جمعه 10 اسفند 1386, 6:41 pm

وا!...به حق چیزای نشنیده والا!
:D
گیر نده ننه...قبلا به منم گیر داده بود یه نفر..یادم نیست کی بودش!
:shock:
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re:

پست توسط abri » جمعه 10 اسفند 1386, 6:43 pm

abri نوشته شده:وا!...به حق چیزای نشنیده والا!
:D
گیر نده ننه...قبلا به منم گیر داده بود یه نفر..یادم نیست کی بودش!
:shock:
:lol:
یاد hnz افتادم...خودم هم نفهمیدم چی گفتم...خوب میشم...
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re:

پست توسط TNZ » شنبه 11 اسفند 1386, 1:33 pm

ای جان :oops:
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re:

پست توسط abri » شنبه 11 اسفند 1386, 4:51 pm

والا..
:oops:
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
Ahmaad
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1669
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 7:05 pm
محل اقامت: Kuwait
تماس:

Re:

پست توسط Ahmaad » چهار شنبه 14 فروردین 1387, 10:47 am

اا دومی ش رو نگفته بودم ؟ فکر کردم گفتمااا!!

همون رفیق لاغرمون تعریف می کرد! که یه بار با دوستاش بوده! بازم گرسنه ش بوده و چیزی نخورده بوده و اینا! می گه داشتیم حرف می زدیم و اینا یه دفعه می بینم همه دارن صدام می کنن و بالا سرم واستادن!!!
دیدم رو زمین خوابیدم! پا شدم همه گفتن چی شده؟!!! من گفتم نمی دونم چی شده مگه؟!!!
دوستاش می گن: بابا داشتی با ما راه می رفتی و حرف می زدی یهو دیدیم خم شدی و زمین رو با دستت تمیز کردی بعد گرفتی آروم خوابیدی!! :lol: :lol: :lol: :lol:

جالب اینکه خودش اصلا نفهمیده!! :lol: :lol: فقط داشته راه می رفته یهو دیده رو زمینه!! :lol: :lol:

آقا ما رو می گی از خنده مرده بودیم!!! گفتیم خوبه والله! باید تو رو بفرستن جبهه!! فکر کنین تیر می خوره اول زمین رو تمیز می کنه بعد می افته می میره!! :lol: :lol: :lol: :lol:
تصویر

نمایه کاربر
gemini
آخرشه !
آخرشه !
پست: 590
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am

Re:

پست توسط gemini » چهار شنبه 14 فروردین 1387, 10:55 am

:lol: :lol: :lol: :lol:
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » چهار شنبه 14 فروردین 1387, 1:59 pm

:lol: :lol: ای داد بی داد،پسر مردم داره از دست می ره،بعد ما اینجا نشستیم می خندیم تصویر
چرا پسرا اینطورین!!!!!! من از بس می خورم بیهوش می شم،بعدم بهوش میام بهم میگن در حال خوردن چی بودی غش کردی تصویر تصویر تصویر
-----> :)

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re:

پست توسط hadi » چهار شنبه 14 فروردین 1387, 8:33 pm

افراط ----------------------تفریط

این از نخوردن داره میمره، اون یکی از زیاد خوردن :lol:

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re:

پست توسط abri » پنج شنبه 15 فروردین 1387, 2:06 am

واقعا امان از این روزگار...
:D
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
Ahmaad
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1669
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 7:05 pm
محل اقامت: Kuwait
تماس:

Re:

پست توسط Ahmaad » پنج شنبه 15 فروردین 1387, 9:41 am

چیه همه گیر دادین به دوست موش مرده ی من!!!

مگه خودتون دوست لاغر ندارین؟!!! :D :lol:
تصویر

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

Re:

پست توسط nono » پنج شنبه 15 فروردین 1387, 11:39 am

3-4 سال پیش رفته بودیم آبشار یاسوج بگردیم . جای با صفایی بود حال میداد واسه عکس گرفتن ، منم که از عکسای عادی خوشم نمیاد و همیشه دنبال یه سوژهای می گیرم تا عکسم جدید باشه اون جا کلی گشتم تا یه درخت قطع شده پیدا کردم با ذوق رفتم طرفش از درخته رفتم بالا و به داداشم گفتم عکسمو بگیره ولی چشمتون روز بد نبینه همین که خواستم ژست بگیرم از ارتفاع 1.5 متری پرت شدم پایین ، آخ چقدر درد داشتم وقتی دیدم چند نفر از اونجا دارن رد می شن و بهم می خندن دردم بیشتر شد . داداشم اود بالای سرم گفت می تونی بلند شی؟ درد نداری؟ منم با تمام دردی که داشتم از سر جام بلند شدم و واسه اینکه کم نیارم گفتم نه اصلا درد ندارم . نذاشتم زیاد زمین بخورم خودمو گرفتم 8) ولی جلو داداشم و آبجی هام کلی ضایع شدم :oops:
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re:

پست توسط abri » یک شنبه 18 فروردین 1387, 8:05 pm

:lol:

آبشار مارگون رو میگی دیگه؟؟ خیلی قشنگه!


من چند سال پیش اونجا یه دمپاییمو آب برد...با یه دونه دمپایی برگشتم شیراز
:D
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

Re:

پست توسط nono » دو شنبه 19 فروردین 1387, 5:11 pm

نه آبشار مارگون که تو استان فارسه
این آبشار تو یاسوجه
آبشار مارگون باحالتره ولی :D
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re: سوتيكده

پست توسط Nersi » شنبه 12 مرداد 1387, 4:01 pm

یه مدت سوتی می دهیم بد جور :D خودمان را به کوچه علی چپ می زنیم این جور :lol:

یه سوتی رو بگم که آخرش بود البته مقصر من نبودم!!!
جاتون خالی رفته بودم زیارت همه بگید زیارت :D ببخشید من به این قسمت میرسم همش دو بار تکرار می کنم دست خودم نیست!! :P
خلاصه از قضا و قدر موقع زیارت بچه های سایت به یادم اومد،دست از سر کچل منم بر نمی دارید که... تصویر ، اومدم براتون دعا کنم خیر سرم،منم که عادت ندارم آروم با خودم حرف بزنم بلند بلند می حرفم :D گفتم هیشکی نمی شنوه شلوغ پلوغه،بعد شروع کردم یکی یکی اسم هاتون رو گفتن:( ابری پف پفی،tnz،mmk ،جوزف، بعد ششم،بتی،نونو،پرواز،ساویولا و......) و همینطور بقیه بچه ها،وقتی حرفم تموم شد یه نگاه به بغل دستم کردم دیدم یه خانمه داره اینطوری نگاه می کنه :pelk: بیچاره فکر کرده بود من حالم خیلی بده :D بعدن که فکر کردم دیدم آره حق داشته آخه اسم هایی که داشتم می گفتم یه جورایی عجیب و غریب بود از آسمون و کلمات اختصاری مثه مدل ماشینو بی ام وه :P و اسم های خارجی و اسم فوتبالیستو فقط فکر کنم اسم مارادونارو نگفتم تصویر تصویر تصویر
-----> :)

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re: سوتيكده

پست توسط abri » شنبه 12 مرداد 1387, 4:54 pm

:lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol:

هاهاهاهاهاهاهااااااااااای
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
Ahmaad
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1669
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 7:05 pm
محل اقامت: Kuwait
تماس:

Re: سوتيكده

پست توسط Ahmaad » شنبه 12 مرداد 1387, 9:28 pm

Nersi نوشته شده:یه مدت سوتی می دهیم بد جور :D خودمان را به کوچه علی چپ می زنیم این جور :lol:

یه سوتی رو بگم که آخرش بود البته مقصر من نبودم!!!
جاتون خالی رفته بودم زیارت همه بگید زیارت :D ببخشید من به این قسمت میرسم همش دو بار تکرار می کنم دست خودم نیست!! :P
خلاصه از قضا و قدر موقع زیارت بچه های سایت به یادم اومد،دست از سر کچل منم بر نمی دارید که... تصویر ، اومدم براتون دعا کنم خیر سرم،منم که عادت ندارم آروم با خودم حرف بزنم بلند بلند می حرفم :D گفتم هیشکی نمی شنوه شلوغ پلوغه،بعد شروع کردم یکی یکی اسم هاتون رو گفتن:( ابری پف پفی،tnz،mmk ،جوزف، بعد ششم،بتی،نونو،پرواز،ساویولا و......) و همینطور بقیه بچه ها،وقتی حرفم تموم شد یه نگاه به بغل دستم کردم دیدم یه خانمه داره اینطوری نگاه می کنه :pelk: بیچاره فکر کرده بود من حالم خیلی بده :D بعدن که فکر کردم دیدم آره حق داشته آخه اسم هایی که داشتم می گفتم یه جورایی عجیب و غریب بود از آسمون و کلمات اختصاری مثه مدل ماشینو بی ام وه :P و اسم های خارجی و اسم فوتبالیستو فقط فکر کنم اسم مارادونارو نگفتم تصویر تصویر تصویر
:lol: :lol: :lol: ابری پف پفی رو اول گفتی من رو اصلا نگفتی ؟؟ :D
نامرد!
اما خدایی دستت درد نکنه اگه دعا کردی! من دعا خیلی دوست دارم! :D
تصویر

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re:

پست توسط TNZ » یک شنبه 13 مرداد 1387, 8:46 am

Nersi نوشته شده:یه مدت سوتی می دهیم بد جور :D خودمان را به کوچه علی چپ می زنیم این جور :lol:

یه سوتی رو بگم که آخرش بود البته مقصر من نبودم!!!
جاتون خالی رفته بودم زیارت همه بگید زیارت :D ببخشید من به این قسمت میرسم همش دو بار تکرار می کنم دست خودم نیست!! :P
خلاصه از قضا و قدر موقع زیارت بچه های سایت به یادم اومد،دست از سر کچل منم بر نمی دارید که... تصویر ، اومدم براتون دعا کنم خیر سرم،منم که عادت ندارم آروم با خودم حرف بزنم بلند بلند می حرفم :D گفتم هیشکی نمی شنوه شلوغ پلوغه،بعد شروع کردم یکی یکی اسم هاتون رو گفتن:( ابری پف پفی،tnz،mmk ،جوزف، بعد ششم،بتی،نونو،پرواز،ساویولا و......) و همینطور بقیه بچه ها،وقتی حرفم تموم شد یه نگاه به بغل دستم کردم دیدم یه خانمه داره اینطوری نگاه می کنه :pelk: بیچاره فکر کرده بود من حالم خیلی بده :D بعدن که فکر کردم دیدم آره حق داشته آخه اسم هایی که داشتم می گفتم یه جورایی عجیب و غریب بود از آسمون و کلمات اختصاری مثه مدل ماشینو بی ام وه :P و اسم های خارجی و اسم فوتبالیستو فقط فکر کنم اسم مارادونارو نگفتم تصویر تصویر تصویر

خوبونت بچلخم كه به يادمون بودي [ بووووووووووووس ]
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re: سوتيكده

پست توسط abri » دو شنبه 14 مرداد 1387, 1:59 am

اه ه ه ه ه ...روم سیاه من خندیدم و تشکر نکردم :D :D
مرسی نرسی...الهی که دعاهات مستجاب شه :D
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re: سوتيكده

پست توسط Nersi » چهار شنبه 16 مرداد 1387, 4:31 pm

abri نوشته شده:اه ه ه ه ه ...روم سیاه من خندیدم و تشکر نکردم :D :D
مرسی نرسی...الهی که دعاهات مستجاب شه :D
عزیزم منم گفتم که بخندید دیگه....... :D بیشتر از این خجالت ندید منو :oops: اگر شایسته باشم و دعاهام مستجاب بشه،همتونو دوس دارم :) سمیه -----> تصویر
-----> :)

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان