سوتيكده
احساس می کنم این سوتی مو گفتم اما انگار نگفتم!
این تابستون گذشته...شیراز بودم...خواستم زنگ بزنم 118 شماره مطب یه دکتر رو بگیرم...خلاصه زنگ زدم گفتم: خسته نباشید شماره مطب دکتر....لطفا
یهو آقاهه گفت: خانوم اینجا 110 ه ها!!!!!!!!!!
اشتباهی زده بودم 110
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
من که دیگه عادت کردم!!Nersi نوشته شده:با دوستام همیشه عادت دارم ضرب المثل ها رو یه نیمه یه چیز می گیم بقیشو یه ضرب المثل دیگه میگیم یا از توی تعارف ها همش بی ربط می گیم.شده عادتم.
یه دفعه از بیرون میومدم دم خونه یکی از همسایه ها رو دیدم بهم تعارف کرد گفت بفرما منزل منم که عادتمه یهو به جای اینکه بگم ممنون گفتم نوش جان.خیلی ضایع بود یه لحظه فکر کردم با دوستامم.خلاصه خودمو زدم به علی چپ و گرنه............
کلا تعارف ها رو قاطی میکنم همش!
یه بار کویت بودیم!
یکی از اشناهای دور فوت کرده بود!
رفتیم اووووف باید دست 50 نفرو میگرفتم!
آخراش دیگه همرو قاطی پاتی میگفتم!
به یکی رسیدم
میخواستم بگم عظم الله اجرکم!
گفتم عساکم من عواده!
saviola نوشته شده:من که دیگه عادت کردم!!Nersi نوشته شده:با دوستام همیشه عادت دارم ضرب المثل ها رو یه نیمه یه چیز می گیم بقیشو یه ضرب المثل دیگه میگیم یا از توی تعارف ها همش بی ربط می گیم.شده عادتم.
یه دفعه از بیرون میومدم دم خونه یکی از همسایه ها رو دیدم بهم تعارف کرد گفت بفرما منزل منم که عادتمه یهو به جای اینکه بگم ممنون گفتم نوش جان.خیلی ضایع بود یه لحظه فکر کردم با دوستامم.خلاصه خودمو زدم به علی چپ و گرنه............
کلا تعارف ها رو قاطی میکنم همش!
یه بار کویت بودیم!
یکی از اشناهای دور فوت کرده بود!
رفتیم اووووف باید دست 50 نفرو میگرفتم!
آخراش دیگه همرو قاطی پاتی میگفتم!
به یکی رسیدم
میخواستم بگم عظم الله اجرکم!
گفتم عساکم من عواده!
ترجمه کن!!saviola نوشته شده:من که دیگه عادت کردم!!Nersi نوشته شده:با دوستام همیشه عادت دارم ضرب المثل ها رو یه نیمه یه چیز می گیم بقیشو یه ضرب المثل دیگه میگیم یا از توی تعارف ها همش بی ربط می گیم.شده عادتم.
یه دفعه از بیرون میومدم دم خونه یکی از همسایه ها رو دیدم بهم تعارف کرد گفت بفرما منزل منم که عادتمه یهو به جای اینکه بگم ممنون گفتم نوش جان.خیلی ضایع بود یه لحظه فکر کردم با دوستامم.خلاصه خودمو زدم به علی چپ و گرنه............
کلا تعارف ها رو قاطی میکنم همش!
یه بار کویت بودیم!
یکی از اشناهای دور فوت کرده بود!
رفتیم اووووف باید دست 50 نفرو میگرفتم!
آخراش دیگه همرو قاطی پاتی میگفتم!
به یکی رسیدم
میخواستم بگم عظم الله اجرکم!
گفتم عساکم من عواده!
قشنگ برعکس گفتی!!
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
اینا البته سوتیای دوستامه،گفتم خالی از لطف نیست بزار بگم
با دوستم کنار خیابون راه می اومدیم و منتظر تاکسی بودیم،دوستم داشت در مورد تلفن و صحبت کردن تلفنی با دوستش رو برام میگفت،در همین گیر و دار بودیم که یه ماشین اومد جلو پامون وایساد،دوستم سرش رو کرد توی ماشین که مسیر رو بگه،به جای مسیر به راننده گفت: الو!!!!!!!! یعنی من از خجالت مُردم از یه طرف هم از خنده مُردم
همین دوست داااغونم تعریف می کرد می گفت: توی خونه داشتم نماز می خوندم،بین نمازم یهو تلفن زنگ زد گوشی رو برداشتم به جای اینکه بگم: بله بفرمایید،گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم. تصور کن تازه اون ور خط کی بوده می گفت دوست داداشم بود فکر کرد زده مسجد!!!!! می گفت به داداشم گفت این خواهرت خیلی مومن هااااااا گوشی رو برم می داره اول بسم الله میگه حتما آخرشم میگه صدق الله !!!
با دوستم کنار خیابون راه می اومدیم و منتظر تاکسی بودیم،دوستم داشت در مورد تلفن و صحبت کردن تلفنی با دوستش رو برام میگفت،در همین گیر و دار بودیم که یه ماشین اومد جلو پامون وایساد،دوستم سرش رو کرد توی ماشین که مسیر رو بگه،به جای مسیر به راننده گفت: الو!!!!!!!! یعنی من از خجالت مُردم از یه طرف هم از خنده مُردم
همین دوست داااغونم تعریف می کرد می گفت: توی خونه داشتم نماز می خوندم،بین نمازم یهو تلفن زنگ زد گوشی رو برداشتم به جای اینکه بگم: بله بفرمایید،گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم. تصور کن تازه اون ور خط کی بوده می گفت دوست داداشم بود فکر کرد زده مسجد!!!!! می گفت به داداشم گفت این خواهرت خیلی مومن هااااااا گوشی رو برم می داره اول بسم الله میگه حتما آخرشم میگه صدق الله !!!
----->
حالا یه دونه هم سوتی خودم!!! البته سوتی های من سوتی نیست،سوت سوتیه!!!
دوران دبیرستان سرم خیلی داغ بود،البته الان خیلی داااغ تره!!! از مدرسه که تعطیلی شدیم یکی از بچه ها یه دست باباش از امریکا براش اورده بود عین دست واقعی بود تا کتف بود. خلاصه جووونم واستون بگه دسته افتاد دست من،من افتادم رو دنده اذیت کردن مردم.از مسیر مدرسه تا خونه با بچه ها مردم رو اذیت می کردیم.مثلا آدرس از خانم های سوسول می پرسیدم هی این دست رو میاوردم بالا و پایین به علامت تایید تکون می دادم طرف تا می دید دست چرا یه طوریه!!! می ترسید در می رفت.آخه یه کم ترسناک بود دسته!!!!
خلاصه داشتم همینطوری مردم آزاری می کردم که توی یه پیادرو عقب عقب داشتم راه می اومدم با بچه ها صحبت می کردم خوردم به میله های وسط پیاده رو افتادم رو زمین،دسته از توی مانتوم در اومد افتاد کنارم،یه مردی که جلوی مغازه وایستاده بود تا دید منو هنوز قیافش یادم نمی ره دو دستی کوبوند تو سرش گفت یا حضرت ابولفضل دست دختر مردم در اومد، منم نمی دونستم بخندم یا با مرده همکاری کنم،دست نصفه مو برداشتم با دوستام در رفتم گفتم الان تلافی اون دو تا که تو سرش زده رو،سر من در میاره
دوران دبیرستان سرم خیلی داغ بود،البته الان خیلی داااغ تره!!! از مدرسه که تعطیلی شدیم یکی از بچه ها یه دست باباش از امریکا براش اورده بود عین دست واقعی بود تا کتف بود. خلاصه جووونم واستون بگه دسته افتاد دست من،من افتادم رو دنده اذیت کردن مردم.از مسیر مدرسه تا خونه با بچه ها مردم رو اذیت می کردیم.مثلا آدرس از خانم های سوسول می پرسیدم هی این دست رو میاوردم بالا و پایین به علامت تایید تکون می دادم طرف تا می دید دست چرا یه طوریه!!! می ترسید در می رفت.آخه یه کم ترسناک بود دسته!!!!
خلاصه داشتم همینطوری مردم آزاری می کردم که توی یه پیادرو عقب عقب داشتم راه می اومدم با بچه ها صحبت می کردم خوردم به میله های وسط پیاده رو افتادم رو زمین،دسته از توی مانتوم در اومد افتاد کنارم،یه مردی که جلوی مغازه وایستاده بود تا دید منو هنوز قیافش یادم نمی ره دو دستی کوبوند تو سرش گفت یا حضرت ابولفضل دست دختر مردم در اومد، منم نمی دونستم بخندم یا با مرده همکاری کنم،دست نصفه مو برداشتم با دوستام در رفتم گفتم الان تلافی اون دو تا که تو سرش زده رو،سر من در میاره
----->
امروز یه سوتی دادم در حد تیم ملی
گوش شیطون کر سرما خورده بودم . از در خونه که اومدم بیرون هر کسی رو میدیدم بهش
میگفتم آقا شرمنده روبوسی نمیتونم بکنم ، سرما خوردم و از این صوبتا. تو حال خودم بودم که
از بد حادثه زن همسایمون روبروم سبزیده شد. منم بعد از سلام و احوال پرسی نمیدونم چی شد که از دهنم پرید که : ببخشید من سرما خوردم نمیتونم روووووو ... وای خدای من چه غلطی کردم . دیگه هیچی نگفتم . سرم رو انداختم پایین و رفتم.
گوش شیطون کر سرما خورده بودم . از در خونه که اومدم بیرون هر کسی رو میدیدم بهش
میگفتم آقا شرمنده روبوسی نمیتونم بکنم ، سرما خوردم و از این صوبتا. تو حال خودم بودم که
از بد حادثه زن همسایمون روبروم سبزیده شد. منم بعد از سلام و احوال پرسی نمیدونم چی شد که از دهنم پرید که : ببخشید من سرما خوردم نمیتونم روووووو ... وای خدای من چه غلطی کردم . دیگه هیچی نگفتم . سرم رو انداختم پایین و رفتم.
آخرین ويرايش توسط 1 on محمود, ويرايش شده در 0.
Re:
:
کاشکی کامل می کردی حرفتو عکس العمل خانومه رو هم می فهمیدیم
محمود نوشته شده:امروز یه سوتی دادم در حد تیم ملی
گوش شیطون کر سرما خورده بودم . از در خونه که اومدم بیرون هر کسی رو میدیدم بهش
میگفتم آقا شرمنده روبوسی نمیتونم بکنم ، سرما خوردم و از این صوبتا. تو حال خودم بودم که
از بد حادثه زن همسایمون روبروم سبزیده شد. منم بعد از سلام و احوال پرسی نمیدونم چی شد که از دهنم پرید که : ببخشید من سرما خوردم نمیتونم روووووو ... وای خدای من چه غلطی کردم . دیگه هیچی نگفتم . سرم رو انداختم پایین و رفتم.
کاشکی کامل می کردی حرفتو عکس العمل خانومه رو هم می فهمیدیم
آخرین ويرايش توسط 1 on Ahmaad, ويرايش شده در 0.
Re:
Nersi نوشته شده:حالا یه دونه هم سوتی خودم!!! البته سوتی های من سوتی نیست،سوت سوتیه!!!
دوران دبیرستان سرم خیلی داغ بود،البته الان خیلی داااغ تره!!! از مدرسه که تعطیلی شدیم یکی از بچه ها یه دست باباش از امریکا براش اورده بود عین دست واقعی بود تا کتف بود. خلاصه جووونم واستون بگه دسته افتاد دست من،من افتادم رو دنده اذیت کردن مردم.از مسیر مدرسه تا خونه با بچه ها مردم رو اذیت می کردیم.مثلا آدرس از خانم های سوسول می پرسیدم هی این دست رو میاوردم بالا و پایین به علامت تایید تکون می دادم طرف تا می دید دست چرا یه طوریه!!! می ترسید در می رفت.آخه یه کم ترسناک بود دسته!!!!
خلاصه داشتم همینطوری مردم آزاری می کردم که توی یه پیادرو عقب عقب داشتم راه می اومدم با بچه ها صحبت می کردم خوردم به میله های وسط پیاده رو افتادم رو زمین،دسته از توی مانتوم در اومد افتاد کنارم،یه مردی که جلوی مغازه وایستاده بود تا دید منو هنوز قیافش یادم نمی ره دو دستی کوبوند تو سرش گفت یا حضرت ابولفضل دست دختر مردم در اومد، منم نمی دونستم بخندم یا با مرده همکاری کنم،دست نصفه مو برداشتم با دوستام در رفتم گفتم الان تلافی اون دو تا که تو سرش زده رو،سر من در میاره
ایول سوتی هات اندش بودن !!
من جات بودم دست الکیه رو با اون یکی دستم ور می داشتم و هی می زدم سرم و می گفتم: یا حضرت ابولفضل دستم در اومد، یا حضرت ابولفضل دستم در اومد!!!
Re:
مال خودم رو نمی گم که بعدش باید بساطم رو جمع کنم و از این جا برم
همین دو شب پیش یکی از دوستام تعریف می کرد:
این رفیق ما خیلی لاغره! یعنی خیلــــی و دراز هم هست!! بعد تعریف می کرد که یه بار خسوف بوده و این دوستمون هم می ره مسجد نماز آیات رو بخونه! خلاصه می گه نزدیکای صبح بود و منم چیزی نخورده بودم! وسط های نماز که دراز هم بود چشام دو بار سیاهی رفت و هیچی نمی دیدم! اما روم هم نمی شد بشینم نماز جماعت بود! می گه خلاصه همینطوری به زور خودم رو گرفتم که یهو دیدم همه برعکس واستادن نماز می خونن یه 10 20 ثانیه یی گذشت تا فهمیدم غش کردم
ما گفتیم اااااااا! خوب بعد چی شد ؟؟؟
رفیقمون: هیچی.. دوباره پا شدم ایستادم سر نماز
حالا جالب ترش اینکه تصور کنین یارو نماز جماعت بوده افتاده غش کرده دور و وریاش انگار نه انگار ))))) اصلا محلش ندادن تا اینکه خودش دوباره به هوش اومده و واستاده سر نماز
می گفت خوب شد پشت رو بقیه نیفتادم جلو افتادم!!! گفتیم بعید هم نیست پشت افتاده باشی هلت دادن انداختنت جلو که نمازشون خراب نشه
همین دو شب پیش یکی از دوستام تعریف می کرد:
این رفیق ما خیلی لاغره! یعنی خیلــــی و دراز هم هست!! بعد تعریف می کرد که یه بار خسوف بوده و این دوستمون هم می ره مسجد نماز آیات رو بخونه! خلاصه می گه نزدیکای صبح بود و منم چیزی نخورده بودم! وسط های نماز که دراز هم بود چشام دو بار سیاهی رفت و هیچی نمی دیدم! اما روم هم نمی شد بشینم نماز جماعت بود! می گه خلاصه همینطوری به زور خودم رو گرفتم که یهو دیدم همه برعکس واستادن نماز می خونن یه 10 20 ثانیه یی گذشت تا فهمیدم غش کردم
ما گفتیم اااااااا! خوب بعد چی شد ؟؟؟
رفیقمون: هیچی.. دوباره پا شدم ایستادم سر نماز
حالا جالب ترش اینکه تصور کنین یارو نماز جماعت بوده افتاده غش کرده دور و وریاش انگار نه انگار ))))) اصلا محلش ندادن تا اینکه خودش دوباره به هوش اومده و واستاده سر نماز
می گفت خوب شد پشت رو بقیه نیفتادم جلو افتادم!!! گفتیم بعید هم نیست پشت افتاده باشی هلت دادن انداختنت جلو که نمازشون خراب نشه
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان