سوتيكده
سیزده بدر که رفته بودیم خواهرم یکم حالش خوب نبود
منم که مهربوووووووووووووووون
بهش گفتم : بیا بغلم
دیدم همه خندیدن
پرسیدم چرا می خندین
عمه ام گفت آخه حامد ( پسر عموم ) گفت با اجازه من اومدم ... تو هم گفتی بیا بغلم
منم که مهربوووووووووووووووون
بهش گفتم : بیا بغلم
دیدم همه خندیدن
پرسیدم چرا می خندین
عمه ام گفت آخه حامد ( پسر عموم ) گفت با اجازه من اومدم ... تو هم گفتی بیا بغلم
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
- soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
- تماس:
جاتون خالي هفته ي پيش که رفته بودم سفررفتم کنسرت رضا صادقي...
بعد سالني که توش کنسرت برگزار ميشد اصلا استاندارد نبود ، يه سوله بود تقريبا..
خلاصه خيلي گرم بود... بعد دووستم که بغلم نشسته بود گفت احساس ميکنم آب ريخت رو صورتم از بالا..
بعد اون يکي دوستم گفت : نه بابا خيالاتي شدي.. لابد خودت عرق کردي نفهميدي
اما بعد معلوم شد سقف اونجا چکه ميکرده از گرما....
صحنه اش خيلي خنده بود.. اما الان نميدونم تونستم خوب تعريف کنم با نه ...
یه سوتی که مال خودم نیست می نویسم
یه جایی نوشته بود یه نفری دعوت شده بود واسه شام خونه ی یکی از دوستاش ، دوستش هم خیلی مایه دار و با کلاس بودن . سر میز شام که رفت سفره خیلی مجللی چیده بودن
این آقای محترم هم وسط سفره یه سوپ گلبهی دید که خوشش اومد کمی ازش ریخت تو بشقاب بعد از خوردن دید که خیلی خوشمزه ست بازم از سوپ کشید تو بشقاب
بعد از خوردن سوپ از مادر دوستش تشکر کرد و گفت : خیلی سوپ خوشمزه ای بود
مادر دوستش گفت: نوش جان ولی این سوپ نبود سس بود
یه جایی نوشته بود یه نفری دعوت شده بود واسه شام خونه ی یکی از دوستاش ، دوستش هم خیلی مایه دار و با کلاس بودن . سر میز شام که رفت سفره خیلی مجللی چیده بودن
این آقای محترم هم وسط سفره یه سوپ گلبهی دید که خوشش اومد کمی ازش ریخت تو بشقاب بعد از خوردن دید که خیلی خوشمزه ست بازم از سوپ کشید تو بشقاب
بعد از خوردن سوپ از مادر دوستش تشکر کرد و گفت : خیلی سوپ خوشمزه ای بود
مادر دوستش گفت: نوش جان ولی این سوپ نبود سس بود
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
- soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
- تماس:
رفته بودیم کافی شاپ امروز
بعد میز جلویی ما دو تا دختر بودن با یه پسر گویا تازه آشنا شده بودن
یکی از دخترا صورتی پوشیده بود یکیشونم قهوه ای
پسره همینجوری یه بند رفته بود رو مخ دخترا
خلاصه بالاخره راضی شد که یکی از دخترا را ببره یه میز دیگه یه کمی خصوصی تر صحبت کنن
من به نگار دوستم اشاره کرده که وهو چه می کنن این پسرا (با یه صدای نسبتا بلند)
یکی از دوستام که اصلا حواسش نبود برگشت گفت چی شده؟
داشتم قضیه رو واسه دوستم تعریف می کردم
که یهو دختر صورتیه که تنها نشسته بود برگشت و با تعجب منو نگاه کرد تو زندگیم انقد ضایع نشده بودم
بعد میز جلویی ما دو تا دختر بودن با یه پسر گویا تازه آشنا شده بودن
یکی از دخترا صورتی پوشیده بود یکیشونم قهوه ای
پسره همینجوری یه بند رفته بود رو مخ دخترا
خلاصه بالاخره راضی شد که یکی از دخترا را ببره یه میز دیگه یه کمی خصوصی تر صحبت کنن
من به نگار دوستم اشاره کرده که وهو چه می کنن این پسرا (با یه صدای نسبتا بلند)
یکی از دوستام که اصلا حواسش نبود برگشت گفت چی شده؟
داشتم قضیه رو واسه دوستم تعریف می کردم
که یهو دختر صورتیه که تنها نشسته بود برگشت و با تعجب منو نگاه کرد تو زندگیم انقد ضایع نشده بودم
.عصري رفتيم يه کافي شاپ تازه تاسيس
اسمش موگه بود... پيشنهاد مي کنم بريد حتما...
خلاصه من خيلي خسته بودم و گيج و اينا داشتم منو رو مي خوندم نوشته بود... " اسپرسو با طعم بادام...
بعد من فکر کردم نوشته با طعم دام... کلي بهم خنديدن همه...
اسمش موگه بود... پيشنهاد مي کنم بريد حتما...
خلاصه من خيلي خسته بودم و گيج و اينا داشتم منو رو مي خوندم نوشته بود... " اسپرسو با طعم بادام...
بعد من فکر کردم نوشته با طعم دام... کلي بهم خنديدن همه...
past is non- existential, so is future. past is more,future is not yet,Only The Present is. it is always NOW- only The NOW exists.
- soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
- تماس:
یه بار رفته بودیم پارک همه دور هم نشسته بودیم که پسر عمه ام با پسر عموش اومدن
بعد ما داشتیم جابجا می شدیم که اونا هم بشینن
من به خواهرم که اسمش سعیده اس میگم سعید جان ، گفتم سعید جان پاشو بیا اینجا پیش من بشین
یهو یادم افتاد اسم پسر عموی پسر عمم سعید بود
بعد ما داشتیم جابجا می شدیم که اونا هم بشینن
من به خواهرم که اسمش سعیده اس میگم سعید جان ، گفتم سعید جان پاشو بیا اینجا پیش من بشین
یهو یادم افتاد اسم پسر عموی پسر عمم سعید بود
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
TNZ نوشته شده:یه بار رفته بودیم پارک همه دور هم نشسته بودیم که پسر عمه ام با پسر عموش اومدن
بعد ما داشتیم جابجا می شدیم که اونا هم بشینن
من به خواهرم که اسمش سعیده اس میگم سعید جان ، گفتم سعید جان پاشو بیا اینجا پیش من بشین
یهو یادم افتاد اسم پسر عموی پسر عمم سعید بود
عجب سوتي توپــــــــــــي
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
عجیب دیرم شده بود منتظر تاکسی بودم ده دقیقه هم از زمان قرارم گذشته بود
می دونستم داییم الان به خونم تشنست
یکی از این تاکسی خطی ها هی می گفت خانم کجا می ری؟
گفتم آقا می رم پل زرگری
گفت خوب بفرمائید بالا
با عصبانیت گفتم آقا مگه من به حماقت مزمن مبتلا شدم که نیم ساعت و نیم بشینم تو ماشین شما و شمام جلو عقب کنی واسه من
می دونستم داییم الان به خونم تشنست
یکی از این تاکسی خطی ها هی می گفت خانم کجا می ری؟
گفتم آقا می رم پل زرگری
گفت خوب بفرمائید بالا
با عصبانیت گفتم آقا مگه من به حماقت مزمن مبتلا شدم که نیم ساعت و نیم بشینم تو ماشین شما و شمام جلو عقب کنی واسه من
دوستانه گفتمhadi نوشته شده:مگه من گفتم آدماي غير محترمين؟؟؟
خوب آدم بعضي وقتا از اين حرفا ميزنه ديگه
تازه
شما لازم نيس ترك باشي همينجوريم ميتوني حال ما رو بگيري
من در خدمتم
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان