SMS
- Babak Radfar
- جغد پیر
- پست: 868
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am
في الحال در مملکت هرفن و فضلي از رونق افتاده باشد ، اين يک فن “اس.ام.اس” پررونق بوده ، هر کس هر کجا ، يک فقره دستگاه موبايل داشته ، به اين فن مجدانه اشتغال ورزيده ، از الفاظ رکيک گرفته ، تا احوال پرسي و اخبار مرگ و مير و امورات پر و پاگاندا و ايضا بعضي امورات ادور تايزينگ را به طريقه حروف فانگله (فينگليش) از براي هم ارسال و مراسله کرده ، به آن “سند” مي گويند ، آدم متحير مي شود از اين همه ذوق و شوق که کوتاه و بلند و پير و جوان و زن و مرد داشته و هيچ ابا نکرده ، هر لطيفه که به دستشان رسيده ، هيچ حيا نکرده ، في الفور آن را فوروارد کرده از براي دوست و غريبه.
اخيرا که در ماه صيام بوده يک سري از اين “شورت مسيج ها” را با طعم زولبيا و باميه ، از براي يکديگر فرستاده ، آدم درمي ماند که اين همه رعيت و نوکر، مگر از صبح تا شب ، کار و بار نداشته ، يکسره ، دستشان روي کي بورد تلفون همراهشان بوده و هر چه به دستشان رسيده آن را تايپ کرده ، براي اين و آن فرستاده ، آدم به محض اين که چهار کلمه را مي خواند، تا پشت بناگوشش سرخ شده ، از بس بي حيايي در آن بوده ، لکن شايع شده که ادارجات مربوط به تلگرافات و پست و موبايل و از اين قبيل ارسال و مراسلات ، يک عده آدم خوش ذوق را به استخدام درآورده ، به اينها جيره و مواجب داده ، بلکه از صبح تا شب بنشينند و از خودشان لطيفه و پيغامات محبت آميز صادر کرده ، اينها را شايع کنند بين عوام الناس بلکه مردم هم براي هم بفرستند و از قرار هر پيغام چهارده تومان پول رايج مملکت به وزارت مربوطه پرداخت نمايند ، العهده علي الراوي.
الفرض يک پيغام که همين الساعه براي حقير رسيده اين بود. که : […] چون اين پيغام را ميرزا مصطفي خان محدثي - انسپکتور ژنرال جريده جام جم غيرقابل چاپ تشخيص داده لذا شماره بدهيد ، از براي هر کدامتان ، شخصا سند بنمايم. اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا.
اخيرا که در ماه صيام بوده يک سري از اين “شورت مسيج ها” را با طعم زولبيا و باميه ، از براي يکديگر فرستاده ، آدم درمي ماند که اين همه رعيت و نوکر، مگر از صبح تا شب ، کار و بار نداشته ، يکسره ، دستشان روي کي بورد تلفون همراهشان بوده و هر چه به دستشان رسيده آن را تايپ کرده ، براي اين و آن فرستاده ، آدم به محض اين که چهار کلمه را مي خواند، تا پشت بناگوشش سرخ شده ، از بس بي حيايي در آن بوده ، لکن شايع شده که ادارجات مربوط به تلگرافات و پست و موبايل و از اين قبيل ارسال و مراسلات ، يک عده آدم خوش ذوق را به استخدام درآورده ، به اينها جيره و مواجب داده ، بلکه از صبح تا شب بنشينند و از خودشان لطيفه و پيغامات محبت آميز صادر کرده ، اينها را شايع کنند بين عوام الناس بلکه مردم هم براي هم بفرستند و از قرار هر پيغام چهارده تومان پول رايج مملکت به وزارت مربوطه پرداخت نمايند ، العهده علي الراوي.
الفرض يک پيغام که همين الساعه براي حقير رسيده اين بود. که : […] چون اين پيغام را ميرزا مصطفي خان محدثي - انسپکتور ژنرال جريده جام جم غيرقابل چاپ تشخيص داده لذا شماره بدهيد ، از براي هر کدامتان ، شخصا سند بنمايم. اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا.
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
به رفسنجاني ميگن: چي شد كه پولدار شدي؟ ميگه والله يه زمين خريديم، ايران افتاد توش!
به تركه ميگن: خدا كجاست؟ ميگه والله نميدونم ولي هر كجا كه هست ابوالفضل نگهدارش باشه
از تركه ميپرسن: چرا اسم اين خيابون ولي عصره؟ ميگه: چون صبح خبري نيست، ظهر هم خبري نيست، ولي عصر
تركه ميميره، عكسشو نداشتند بذارن رو قبرش، تا گردن دفنش ميكنند
به تركه ميگن: محبوبترين تيم فوتبالي كه دوست داري چيه ؟ ميگه: قربون جدش آسد ميلان
ترکه باباش آتیش میگیره، جو میگیردش، از رو باباش میپره
تركه ميره توي دل طبيعت، هضم ميشه
لره تو قرعه كشي بانك شركت ميكنه، براش شيش ماه زندان در مياد
عربه ميره استاديوم وسط موج مكزيكي غرق ميشه
يه روز يه تركه مي افتد توي چاه ميگه: شانس اوردم تهش سوراخ نبود
به لاك پشته ميگن: چرا نماز نميخوني؟ ميگه: آخه لاك دارم
تركه ريش بزي ميزاره. دچار بحران شخصيتي ميشه
رشتيه زنشو كتك ميزنه. به جرم تخريب اموال عمومي ميگيرنش
تركه شماره تلفن پيدا ميكنه. زنگ ميزنه ميگه: من شماره تونو پيدا كردم. آدرس بدين تا واستون بيارمش
تركه تاكسي دربست ميگيره. از پنجره سوار ميشه
تركه در و پنجره ساز بوده ميره خواستگاري ازش مي پرسن اقا داماد چي كارن كلاس ميزاره ميگه ويندوز نصب مي كنم.
به ترکه ميگن: از مسافرت چي آوردي؟... ميگه: تشريف
يه يارو پطروس فداكار را با دهقان فداكار اشتباه مي گيره ميره انگشت ميكنه تو چشم راننده قطار
از يه بسيجيه سوال ميکنن : دو خط موازي چيه؟ ميگه:دو خط موازي دو خطي هستند که هيچ گاه به هم نميرسن مگر به دستور مقام معظم رهبری
خیلی بی مزه بودن درسته؟
به تركه ميگن: خدا كجاست؟ ميگه والله نميدونم ولي هر كجا كه هست ابوالفضل نگهدارش باشه
از تركه ميپرسن: چرا اسم اين خيابون ولي عصره؟ ميگه: چون صبح خبري نيست، ظهر هم خبري نيست، ولي عصر
تركه ميميره، عكسشو نداشتند بذارن رو قبرش، تا گردن دفنش ميكنند
به تركه ميگن: محبوبترين تيم فوتبالي كه دوست داري چيه ؟ ميگه: قربون جدش آسد ميلان
ترکه باباش آتیش میگیره، جو میگیردش، از رو باباش میپره
تركه ميره توي دل طبيعت، هضم ميشه
لره تو قرعه كشي بانك شركت ميكنه، براش شيش ماه زندان در مياد
عربه ميره استاديوم وسط موج مكزيكي غرق ميشه
يه روز يه تركه مي افتد توي چاه ميگه: شانس اوردم تهش سوراخ نبود
به لاك پشته ميگن: چرا نماز نميخوني؟ ميگه: آخه لاك دارم
تركه ريش بزي ميزاره. دچار بحران شخصيتي ميشه
رشتيه زنشو كتك ميزنه. به جرم تخريب اموال عمومي ميگيرنش
تركه شماره تلفن پيدا ميكنه. زنگ ميزنه ميگه: من شماره تونو پيدا كردم. آدرس بدين تا واستون بيارمش
تركه تاكسي دربست ميگيره. از پنجره سوار ميشه
تركه در و پنجره ساز بوده ميره خواستگاري ازش مي پرسن اقا داماد چي كارن كلاس ميزاره ميگه ويندوز نصب مي كنم.
به ترکه ميگن: از مسافرت چي آوردي؟... ميگه: تشريف
يه يارو پطروس فداكار را با دهقان فداكار اشتباه مي گيره ميره انگشت ميكنه تو چشم راننده قطار
از يه بسيجيه سوال ميکنن : دو خط موازي چيه؟ ميگه:دو خط موازي دو خطي هستند که هيچ گاه به هم نميرسن مگر به دستور مقام معظم رهبری
خیلی بی مزه بودن درسته؟

- soheil
- آخرشه !
- پست: 645
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
- محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
- تماس:
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان