جوك جديد

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 10:37 am

مردي که صاحب بچه ي دو قلو شده بود به بيمارستان رفت تا بچه هايش را به خانه بياورد . در بيمارستان به او گفتند : (( هزينه شما 100هزار تومان ميشود ! ))
مرد گفت :(( بابا تخفيف بدهيد هر دو تا را ببريم .))
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 10:43 am

شخصي ادعاي پيامبري ميکرد . مردم از او کتاب خواستند .
گفت :((من کتاب ندارم اما جزوه ميدهم ...))
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 10:45 am

دو تا خجالتي با هم ازدواج مي كنن بچشون آب ميشه.
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 10:48 am

يک مورچه و يک زرافه باهم ازدواج مي کنند شب عروسي مورچه گم مي شه بعد از يک هفته پيداش مي شه بعد زرافه بهش مي گه اين همه مدت کجا بودي مورچه مي گه :تو راه بودم که بيام بوست کنم . :oops:
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 10:51 am

اصفهانيه يه مگس مي افته تو چايش مگس رو در مياره ميگه :
زود باش تف کن !!!! :o
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 10:52 am

يه دختر رشتي دوست پسرش رو اورده بود خونه يهوباباش سرميرسه با عصبانيت ميگه آوووو چشمم روشن لابد از فردا جلوي من سيگار هم ميكشي :x
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 10:54 am

غضنفر وصيت ميكنه ميگه من نماز قضا ندارم فقط بجام 40 سال وضو بگيرين
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 10:55 am

امام جمعه تبريز فتوا داده قبل از اينکه آب بخوريد، 3 بار بايد بسم الله بگيد، چون توي آب 3 تا جن داره، دو تا اکسيجن و يه دونه هيدروجن :P
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 11:00 am

دعاي زن مجرد:اللهم اعطينا جوانك رشيدا والغني وصاحب المدرك والمسكن.راكب زانتيا مطيع الامرالهمسر.لا خواهرو لا مادر. متخصص الطبخ و نظافت منزل وبچه داري والمحض الكلام:اكمل زن ذليل :lol:
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 11:04 am

يه روز يكي مي ره تو دل طبيعت،هضم مي شه!
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 11:10 am

يه روز یه مرده ميره بقالي ميگه ببخشين اقا نوشابه خانواده دارين ؟يارو ميگه بله.ترکه ميگه به مجرد ها هم ميدين
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 11:13 am

غضنفر با نامزدش ميره كافي شاپ ، گارسون مياد ميگه : چي ميل داريد براتون بيارم؟ دختره ميگه : دوتا كافه گلاسه لطفاً . غضنفر ميگه دوتا هم واسه من بياريد :)
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 11:14 am

از لره ميپرسن:اقا شما ميدونيدusaيعني چه؟؟جواب ميده:بله.يعني يوم ا... 13ابان!!!!
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 11:16 am

يک روز يک ترکه يه مسجد ميسازه ولي هيچ کس به اون جا نميره .
بعد يک تابلو مي نويسه
نماز صبح يک رکعت درازکشييده همراه با کيک و ساندويچ :D
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
Lord Vernus
آخرشه !
آخرشه !
پست: 523
تاریخ عضویت: سه شنبه 1 خرداد 1386, 10:07 pm
تماس:

پست توسط Lord Vernus » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 5:47 pm

:lol: :lol: :lol: :lol: :lol:

vaaay man injaro avalin bare mibinam !
che injaro terekoonde in TNZ !
EY VAL !
Delam tange ahaaaaaaay gharibeeeee

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 29 شهریور 1386, 8:14 pm

ایول از خودتونه :oops:
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
mmk
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1862
تاریخ عضویت: یک شنبه 18 شهریور 1386, 2:47 pm
تماس:

پست توسط mmk » چهار شنبه 4 مهر 1386, 1:32 pm

یه ترکه بوده
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
هنوزم هست :lol:
دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » چهار شنبه 4 مهر 1386, 2:09 pm

اگه یه اسکلت از بالای دیوار بپره پایین چی میشه؟؟؟
این کار رو نمی کنه ... چون جیگر نداره :P
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
mmk
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1862
تاریخ عضویت: یک شنبه 18 شهریور 1386, 2:47 pm
تماس:

پست توسط mmk » شنبه 7 مهر 1386, 1:40 pm

زشتیه زنشو توی فیلم سانسور نشده میبینه
وقتی فیلم تموم میشه
میگه خدارو شکر فیلم بود :lol:
دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)

نمایه کاربر
mmk
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1862
تاریخ عضویت: یک شنبه 18 شهریور 1386, 2:47 pm
تماس:

پست توسط mmk » شنبه 7 مهر 1386, 1:41 pm

ترکه میره خدمت
تو رزمایش از دشمن فرضی شکست میخوره :wink:
دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان