انجمن بعد پنجم

abri نوشته شده:eee
pas vaghean gheybeshon zade
man dishab motevajeh shodam ama khial kardam ke chesham dorost nemibine khabalooam


site jen dare!

احتمالاً سرور مشکلی داشته ، دیتا بیس رو از یه بکاپی برگردوندن که اینا توش نبوده، خودشونو زیاد ناراحن نکنین

دردم از سایت است ولی درمان نه
پست های امروز هست ولی مال دیروز نه

هی به این حمیده گفتم شعر نگو
گقتم سایت میترکه گفت نگو

به نظرم شعرهای خودت سایت رو ترکوند نه شعرهای حمیده از این کارا نکن...به اندازه کافی فیض بردیم
jk

اگه راست میگی خودت شعر بگو

من همون "مانتو چمنی" رو که گفتم همه خواننده ها هی زنگ می زنن...ایمیل میدن...در خونمونو می زنن...پدر مامان بابا رو در آوردن دیگه..میگن اجازه می خوان بخونن شعرمو! منم که واسه شهرت اینو نگفتم که! اجازه ندادم کسی بخونه...گرچه می دونم که اینا بدون اجازهalready خوندن!!
چه می شه کرد...خلاصه گفتم واسه خاطر آرامش خانواده و اطرافیان من دیگه شعر نگم!

اسبتو کجا میبندی، کابوی من
به چی تو دل میخندی، کابوی من

آقا به مویی بندی، سرور من
خانم به چی پابندی، شربر من

اینو محسن نامجو از روی شعر من خونده

قبول نیست از خودت در کن شعر

hamideht نوشته شده:قبول نیست از خودت در کن شعر

از من تقلید می کنه می بینی؟؟

Ahmaad نوشته شده:

hamideht نوشته شده:قبول نیست از خودت در کن شعر

از من تقلید می کنه می بینی؟؟

وا اینقدر منو با خودت مقایسه نکن ایشششششششششش
من خودمم اینا هم مال منه
همه چی مال منه
اصلا دوست دارم
اصلا خوب کردم
حالا چی میگی داداش ؟
والا
حتما باید داد بالا سرتون باشه تا بفهمین رییس منم؟

چه جذبه ای خودم لذت میبرم میبینم خودمو

ایششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش

hamideht نوشته شده:

Ahmaad نوشته شده:

hamideht نوشته شده:قبول نیست از خودت در کن شعر

از من تقلید می کنه می بینی؟؟

وا اینقدر منو با خودت مقایسه نکن ایشششششششششش
من خودمم اینا هم مال منه
همه چی مال منه
اصلا دوست دارم
اصلا خوب کردم
حالا چی میگی داداش ؟
والا
حتما باید داد بالا سرتون باشه تا بفهمین رییس منم؟

چه جذبه ای خودم لذت میبرم میبینم خودمو

ایششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش

من داشتم هادی رو می گفتم! من داشتم شکایتش رو پیش شما می کردم

الا یا ایها النرسی نالان
کجا غیبت زد چنین شتابان

بیا سایت و بگو شعرای داغان
این سایت خاموش ما نما باز هم چراغان

چند سال پیش با خالم یه شعر نو گفتیم:

شب آمد و
روز رفت به دیار خود
ما را کجا؟

.


خدا وکیلی کلی حرف توش نهفته اس...شماها نمی فهمین
دلم واسش تنگ شده

من شروع می کنم شما بقیه اش رو بگید
*****

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم

شب سیاه و روز سیاه و دل من سپید
زان سوی تیرگی ها می رسد امید

دل تنگم از این زمانه نابکار خراب
از این مغز های خسته و پُر آب

چنان از دست یار ، من در عذابم
که با هر نفسم شِنوی این فغانم

حداقل اینجا که تاپیک ادبیاته به املای لغات توجه کن
فقان نه فغان

نخیر
من خیلیم درست نوشتم