صفحه 50 از 51

Re: مشاعره

ارسال شده: یک شنبه 7 تیر 1388, 5:01 am
توسط abri
دو تا پرنده هستیم رو شاخه های غربت
نه اهل قصه گفتن نه خوندن و نه صحبت

ما بس که نپریدیم پریدن یادمون رفت
تو راه موندیم و دیگه رسیدن یادمون رفت

Re: مشاعره

ارسال شده: چهار شنبه 10 تیر 1388, 7:56 am
توسط hadi
تو را من چشم در راهم شبا هنگام

که می گيرند در شاخ «تلاجن*» سايه ها رنگ سياسی

وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم؛

تو را من چشم در راهم.

شبا هنگام ، در آن دم که بر جا، درّه ها چون مرده ماران خفتگان اند؛

در آن نوبت که بندد دست نيلوفر به پای سر و کوهی دام.

گرم ياد آوری يا نه ، من از يادت نمی کاهم؛

تو را من چشم در راهم .

«نیما یوشیج»

Re: مشاعره

ارسال شده: شنبه 13 تیر 1388, 4:04 am
توسط abri
مردمان را ديدم
شهرها را ديدم
دشت ها را... كوه ها را ديدم
آب را ديدم ... خاك را ديدم
نور و ظلمت را ديدم
و گياهان را در نور... و گياهان را در ظلمت ديدم
جانور را در نور ... جانور را در ظلمت ديدم
و بشر را در نور ... و بشر را در ظلمت ديدم... :(

Re: مشاعره

ارسال شده: چهار شنبه 7 مرداد 1388, 3:30 am
توسط abri
من که هر آنچه داشتم اول ره گذاشتم
حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو

واو!

Re: مشاعره

ارسال شده: جمعه 9 مرداد 1388, 2:23 pm
توسط hamideht
وفا کنیم وملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

Re: مشاعره

ارسال شده: جمعه 16 مرداد 1388, 8:11 am
توسط gemini
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

Re: مشاعره

ارسال شده: جمعه 16 مرداد 1388, 11:36 am
توسط hamideht
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

Re: مشاعره

ارسال شده: جمعه 16 مرداد 1388, 3:08 pm
توسط abri
تو در جان منی من غم ندارم
تو ایمان منی من کم ندارم
اگر درمان تویی دردم فزون باد
و گر عشقی تو سهم من جنون باد


د

Re: مشاعره

ارسال شده: شنبه 17 مرداد 1388, 8:03 am
توسط gemini
دل من در دل شب
خواب پروانه شدن می بیند
مهر در صبح دمان داس به دست
خرمن خواب مرا می چیند

Re: مشاعره

ارسال شده: شنبه 17 مرداد 1388, 6:34 pm
توسط abri
دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق

Re: مشاعره

ارسال شده: جمعه 3 مهر 1388, 4:23 pm
توسط محمود
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود


ورنه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر نبود


من دیوانه چو زلف تو رها می کردم


هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود

Re: مشاعره

ارسال شده: جمعه 10 مهر 1388, 4:29 pm
توسط abri
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی
بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن

Re: مشاعره

ارسال شده: چهار شنبه 16 تیر 1389, 11:22 am
توسط hadi
ني من منم , ني تو توئي , ني تو مني
هم من منم , هم تو توئي , هم تو مني

من با تو چنانم اي نگار ختني
كاندر غلطم كه من توام يا تو مني

Re: مشاعره

ارسال شده: چهار شنبه 16 تیر 1389, 5:53 pm
توسط gemini
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت

Re: مشاعره

ارسال شده: جمعه 18 تیر 1389, 9:57 pm
توسط abri
تا كی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

Re: مشاعره

ارسال شده: جمعه 12 شهریور 1389, 4:57 am
توسط Paeze
هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد

Re: مشاعره

ارسال شده: جمعه 12 شهریور 1389, 6:51 pm
توسط hamideht
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

Re: مشاعره

ارسال شده: شنبه 13 شهریور 1389, 11:42 am
توسط hadi
حالا که تکراری گفتی

دردم از یار است و درمان نیزهم
دل فدای او شد و جان نیز هم

این که میگویند آن خوشتر زحسن
یارِ ما این دارد و آن نیز هم

Re: مشاعره

ارسال شده: پنج شنبه 18 شهریور 1389, 12:49 pm
توسط Nersi
موج راز سر به مهری را به دنیا گفت و رفت
با صدف هایی که بین ساحل و دریا گذاشت

Re: مشاعره

ارسال شده: سه شنبه 23 شهریور 1389, 1:56 pm
توسط hamideht
توانا بود هرکه دانا بود
زدانش دل پیر برنا بود :D :D :D :D :D :D