صفحه 49 از 51

Re:

ارسال شده: دو شنبه 9 دی 1387, 5:02 pm
توسط hadi
تو به من خنديدي
و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه
سيب را دزديم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلوده به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق اين پندارم
كه چرا
خانه كوچك ما سيب نداشت

Re:

ارسال شده: دو شنبه 9 دی 1387, 8:38 pm
توسط fateme
ta key ghame an khoram ke daram ya na
zin omr be khoshdeli gozaram ya na
por kon ghadahe bade ke ma'lomam nist
kin nafas foro baram,bararam ya na

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 12 دی 1387, 4:15 pm
توسط hadi
هر كه را اسرار حق آموختند
مهر كردند و دهانش دوختند

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 12 دی 1387, 10:05 pm
توسط fateme
دل گفت فروكش كنم اين شهر ببويش
بيجاره ندانست كه يارش سفري بود

Re:

ارسال شده: شنبه 14 دی 1387, 9:33 pm
توسط Sheila
در آن نوبت كه بنندد دست نيلوفر به پاي سرو كوهي دام،
گرم يادآوري يا نه من از يادت نميكاهم.

Re:

ارسال شده: شنبه 21 دی 1387, 4:40 pm
توسط gemini
من از دیارِ جبینم نه از بلادِ غریب
مهیمنا به رفیقانِ خود رسان بازم

Re:

ارسال شده: شنبه 28 دی 1387, 5:52 pm
توسط abri
من آن ابرم که می آیم ز دریا
روانم در به در صحرا به صحرا

Re:

ارسال شده: یک شنبه 29 دی 1387, 6:27 pm
توسط hadi
الا يا ايها الساقي ادر كاساً وناولها
كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها

Re:

ارسال شده: یک شنبه 29 دی 1387, 7:48 pm
توسط Sheila
الا اي همنشين با دل كه يارانت برفت از ياد
مرا روزي مباد آندم كه بي ياد تو بنشينم

Re:

ارسال شده: چهار شنبه 9 بهمن 1387, 7:49 pm
توسط abri
من از نگاه تو شب و شناختم
غزل ديدم و عاشقانه ساختم
تو هر بيت غزل قصه چشمات
دلم قافيه شد قافيه باختم

شب چشم تو قیمتی ترینه
به انگشتر عمر من نگینه
همه دنیای من فقط همینه
همین شرقی ترین شب زمینه

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 10 بهمن 1387, 4:43 pm
توسط Nersi
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی --------- به پیام آشنایان بنوازد آشنا را

Re:

ارسال شده: یک شنبه 13 بهمن 1387, 10:20 am
توسط bodesheshom
ای همه گلهای از سرما کبود،
خنده تان را که از لبها ربود؟
مهر ، هرگز اینچنین غمگین نتافت
باغ ، هرگز اینچنین تنها نبود!

Re:

ارسال شده: دو شنبه 14 بهمن 1387, 6:14 pm
توسط Sheila
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم

Re:

ارسال شده: سه شنبه 15 بهمن 1387, 4:27 pm
توسط abri
میارم ماهو تو خونه
میگیرم بادو نشونه
همه خاک زمینو
میشمرم دونه به دونه
اگه چشمات بگن آره
هیچکدوم کاری نداره

هه

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 17 بهمن 1387, 8:20 pm
توسط gemini
هرگز آرزو نکرده ام
یک ستاره در سرابِ آسمان شوم
یا چو روحِ برگزیدگان
همنشینِ خامش فرشتگان شوم...

Re:

ارسال شده: شنبه 19 بهمن 1387, 4:12 pm
توسط abri
من تذروی خوش سرودم از دیار نغمه خوانی
رشته بند گردن من این سرود آسمانی
بال من بگشا و از بندم رها کن
پایم از این رشته های بسته وا کن

Re:

ارسال شده: چهار شنبه 14 اسفند 1387, 12:09 pm
توسط gemini
نِگه دِگر به سویِ من چه می کنی
چو در بر رقیبِ من نشسته ای
به حیرتم که بعد از آن فریب ها
تو هم پی فریبِ من نشسته ای

Re:

ارسال شده: جمعه 16 اسفند 1387, 4:28 pm
توسط hadi
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

Re:

ارسال شده: شنبه 17 اسفند 1387, 3:17 am
توسط abri
ای ساربان ای کاروان لیلای من کجا می بری
با بردن لیلای من جان و دل مرا می بری

ی

Re:

ارسال شده: شنبه 17 اسفند 1387, 8:36 am
توسط Sheila
يا رب!هلاك من مكن الا به دست دوست
تا وقت جان سپردنم اندر نظر بود