مشاعره

[hadi]

دردم از يار است و درمان نيز هم -------- دل فداي او شد و جان نيزهم

[baran]

تو مو بيني و مجنون پيچش مو....تو ابرو او اشارت هاي ابرو

[hamideht]

ولی چون به یاری شدی پایبست---------مده دوستان کهن را ز دست

[baran]

من نفهميدم چي شد؟! چرا يهو قاطي شد؟ من ديدم حميده آخر شعرش ت بود منم با ت جواب دادم

[baran]

تا به کي نازي به حسن عاريت.... ما ومن آيينه داري بيش نيست

[hadi]

تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو----تا تو به داد من رسي من به خدا رسيده ام

فكر كنم تكراريه

[hamideht]

مگوی آن سخن کاندر آن سود نیست------------کز این آتشست بهره چون دود نیست

[baran]

تن ز جان و جان ز تن مستور نيست ... ليک کس را ديد _ جان دستور نيست

[hamideht]

تو آتش گشتی ای حافظ ولی با یار در نگرفت--------------- بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم

[baran]

مرا عمري به دنبالت کشاندي... سرانجامم به خاکستر نشاندي

[sepideh]

من در اين خانه به گمنامي نمناك علف نزديكم

[baran]

الان فکر ميکنيم سپيده قبل از من جواب داده
پس نفر بعدي ...
"ي" لطفا

[hamideht]

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم --------------- دولت صحبت آن مونس جان مارا بس

[baran]

سحر خندد به نور زرد فانوس....پرستوئي دهد بر جفت خود بوس
نگاهم ميدود بر سينه راه.... ترا ديگر نخواهم ديد ، افسوس!

[hamideht]

سحر باباد می گفتم حدیث آرزومندی------------- خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی

[baran]

يادم آمد که شبي با هم از آن کوچه گذشتيم
پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم
ساعتي بر لب آن جوي نشستيم....

واقعا به کمبود "ي" برخوردم

[hadi]

مشكل ي نيست باران
مشكل اينه كه انقدر پشت سر هم پست كرديم كه شعرها تموم شد

[baran]

مشکلي نيست! اينهمه شعر .. خدا بزاره شاعران اين سرزمين پر افتخار رو...
فقط ممکنه بيوفتيم تو اون خطي که شعراي متن آهنگ ها رو هم بنويسيم

[hamideht]

ما را ز قضا جز این قدر ننمایند--------------- پیمانه عمر ماست می پیمایند

یکی دال بده

[baran]

در بياباني دور
که نرويد جز خاک
که نتوفد جز باد
که نخيزد جز مرگ
که نجنبد نفسي از نفسي،
خفته در خاک کسي!

چرا ناراحتي حميده جان؟! من که هستم ...