مشاعره

[abri]

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است


ت

[TNZ]

تا زلف دوتاي تو بلاي دل ما شد ... سوداي دل ما که يکي بود ، دو تا شد

[abri]

دلم جراتش قطره ای بیش نیست
تو ای عشق او را به دریا ببر

[TNZ]

رخ برافروز که فارغ کني از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کني آزادم

[abri]

man hamin yek nafas az jor'eye janam baghiist
akharin jor'eye iin jame tohi ra to benoosh

sh

[PARVAZ]

شدعمرتمام ونا تمامیم هنوز...............صد بار بسوختیم و خامیم هنوز

[abri]

زهی عشق زهی عشق که مارا ست خدایا
چه نقض است و چه خوب است و چه زیباست خدایا

الف

[gemini]

امشب تو را به خوبی ، نسبت به ماه کردم
تو خوبتر ز ماهی ، من اشتباه کردم!

[hadi]

او را به چشم ماه توان دید چون هلال
هر دیده جای جلوه ی آن ماه پاره نیست

ت بده

[gemini]

تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از که می نالی و فریاد چرا می داری؟!...

[TNZ]

ياور هميشه مومن تو برو سفر سلامت ... غم من نخور که دوري براي من شده عادت

[abri]

تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی
تو نه بر آنی مه منم من نه بر آنم که تویی

من همه در حکم توام تو همه در خون منی
گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی

[gemini]

یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود...

[TNZ]

در کنار سفره اسطوره ها
من به يک ظرف سفالي دلخوشم
مثل اندوه کوير و بغض خاک
با خيال آبسالي دلخوشم

[gemini]

من دچار پیری باور شدم
من پر از یک شک وهم آور شدم

[abri]

مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم --- که پیش چشم بیمارت بمیرم

[Nersi]

من ازین پله های سنگی محو
مات و مبهوت می روم بالا
به کجا می رسم
به چراغ شکفته ی انگور

[abri]

رهگذار عمر سيری در دياری روشن و تاريك
رهگذار عمر راهی بر فضایی دور يا نزديك
كس نمیداند كدامين روز می‌آيد
كس نمي‌داند كدامين روز می‌ميرد

[TNZ]

در آن هواي دلگير وقتي غروب مي شد
گويي به جاي خورشيد من زخم خورده بودم

[PARVAZ]

ما شیشه ایم و باک نداریم از شکست.................شیشه هر آنچه می شکند تیزتر شود