قصه سازي
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود
خر راه راه زیبایی بود
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
تا چشم بر نور بگشایم.
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود. هر بار با چرخش
خر راه راه زیبایی بود. هر بار با چرخش
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
تا چشم بر نور بگشایم.
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساس
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساس
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت: ای خدای مهربون، این همه حیوون داریم؛ چرا
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت: ای خدای مهربون، این همه حیوون داریم؛ چرا
پاییز هم روزی بهار بود ... مثل من عاشقی بی قرار بود
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت: ای خدای مهربون، این همه حیوون داریم؛ چرا یه خر عاشق من شد؟!
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت: ای خدای مهربون، این همه حیوون داریم؛ چرا یه خر عاشق من شد؟!
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت: ای خدای مهربون، این همه حیوون داریم؛ چرا یه خر عاشق من شد؟!
خلاصه دل خره
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت: ای خدای مهربون، این همه حیوون داریم؛ چرا یه خر عاشق من شد؟!
خلاصه دل خره
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت: ای خدای مهربون، این همه حیوون داریم؛ چرا یه خر عاشق من شد؟!
خلاصه دل خره برای محمود می تپید
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت: ای خدای مهربون، این همه حیوون داریم؛ چرا یه خر عاشق من شد؟!
خلاصه دل خره برای محمود می تپید
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت: ای خدای مهربون، این همه حیوون داریم؛ چرا یه خر عاشق من شد؟!
خلاصه دل خره برای محمود می تپید تا اینکه یک روز
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت: ای خدای مهربون، این همه حیوون داریم؛ چرا یه خر عاشق من شد؟!
خلاصه دل خره برای محمود می تپید تا اینکه یک روز
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
یکی بود یکی نبود تا ته این راه کنار یه چاه یه پسرِ کاکل به سر همراه یه دختر کاکل زری اما یه وری نشسته بود. پسر قصه ما به اسم احمد تصمیم میگیره برای ادامه تحصیل با دخترک کاکل زری قصه راهی دیار فرنگستون بشه . اما از سابورجیان تا حسن آباد کوتوله خیلی راه بود این بود که تصمیم گرفتند خر نور ممد رو کرایه کنن
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت: ای خدای مهربون، این همه حیوون داریم؛ چرا یه خر عاشق من شد؟!
خلاصه دل خره برای محمود می تپید تا اینکه یک روز خره یک گورخر دید!
خر راه راه زیبایی بود، به زیباییِ هر بار چرخش به دور ماه بود و کلی خاطرخواهِ محمود بود محمود هم که حساسیت شدیدی به خر داشت گفت: ای خدای مهربون، این همه حیوون داریم؛ چرا یه خر عاشق من شد؟!
خلاصه دل خره برای محمود می تپید تا اینکه یک روز خره یک گورخر دید!
پاییز هم روزی بهار بود ... مثل من عاشقی بی قرار بود
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان