قصه سازي

گفتگو در مورد ادبیات فارسی ، مشاعره و موضوعات مرتبط
نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

Re:

پست توسط محمود » پنج شنبه 16 اسفند 1386, 9:08 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی :lol:

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re:

پست توسط TNZ » جمعه 17 اسفند 1386, 11:09 am

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود :D
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » جمعه 17 اسفند 1386, 4:34 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب
-----> :)

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re:

پست توسط TNZ » جمعه 17 اسفند 1386, 5:19 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی :lol:
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re:

پست توسط hadi » جمعه 17 اسفند 1386, 5:26 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
mrvahid
پيشرفت كرده
پيشرفت كرده
پست: 93
تاریخ عضویت: سه شنبه 21 فروردین 1386, 3:26 pm
محل اقامت: Tehran / Iran
تماس:

Re:

پست توسط mrvahid » جمعه 17 اسفند 1386, 5:29 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re:

پست توسط hadi » جمعه 17 اسفند 1386, 5:34 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که :D

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re:

پست توسط abri » جمعه 17 اسفند 1386, 11:41 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که از حسودی
:D
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

Re:

پست توسط محمود » شنبه 18 اسفند 1386, 1:35 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که از حسودی نمیدونستن چه کار کنن زنگ زدن به نونو شرخر :lol: :lol:

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re:

پست توسط abri » شنبه 18 اسفند 1386, 2:59 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که از حسودی نمیدونستن چه کار کنن زنگ زدن به نونو شرخر.
نونو: فرمايش؟
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

Re:

پست توسط محمود » شنبه 18 اسفند 1386, 3:52 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که از حسودی نمیدونستن چه کار کنن زنگ زدن به نونو شرخر.
نونو: فرمايش؟
اون ور خط : ببخشید منزل نونو اینا ؟ :lol:

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » شنبه 18 اسفند 1386, 3:59 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که از حسودی نمیدونستن چه کار کنن زنگ زدن به نونو شرخر.
نونو: فرمايش؟
اون ور خط : ببخشید منزل نونو اینا ؟این ور خط:آره جیگر خودمم :lol: :lol:
-----> :)

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

Re:

پست توسط محمود » شنبه 18 اسفند 1386, 4:08 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که از حسودی نمیدونستن چه کار کنن زنگ زدن به نونو شرخر.
نونو: فرمايش؟
اون ور خط : ببخشید منزل نونو اینا ؟این ور خط:آره جیگر خودمم
اون ور خط : ببخشید شما خدمات جسد هم قبول میکنید احیانا ؟ :lol:

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » شنبه 18 اسفند 1386, 4:37 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که از حسودی نمیدونستن چه کار کنن زنگ زدن به نونو شرخر.
نونو: فرمايش؟
اون ور خط : ببخشید منزل نونو اینا ؟این ور خط:آره جیگر خودمم
اون ور خط : ببخشید شما خدمات جسد هم قبول میکنید احیانا ؟
این ور خط: بهله ما احیانا بصورت حیاءً اجسادمون گارانتی هم داره. :lol:
-----> :)

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

Re:

پست توسط nono » شنبه 18 اسفند 1386, 5:35 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که از حسودی نمیدونستن چه کار کنن زنگ زدن به نونو شرخر.
نونو: فرمايش؟
اون ور خط : ببخشید منزل نونو اینا ؟این ور خط:آره جیگر خودمم
اون ور خط : ببخشید شما خدمات جسد هم قبول میکنید احیانا ؟
این ور خط: بهله ما احیانا بصورت حیاءً اجسادمون گارانتی هم داره.
اون ور خط : گارانتی مارانتی رو ولش صدات چقدر خوبه نونی :lol:
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
gemini
آخرشه !
آخرشه !
پست: 590
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am

Re:

پست توسط gemini » دو شنبه 20 اسفند 1386, 8:20 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که از حسودی نمیدونستن چه کار کنن زنگ زدن به نونو شرخر.
نونو: فرمايش؟
اون ور خط : ببخشید منزل نونو اینا ؟این ور خط:آره جیگر خودمم
اون ور خط : ببخشید شما خدمات جسد هم قبول میکنید احیانا ؟
این ور خط: بهله ما احیانا بصورت حیاءً اجسادمون گارانتی هم داره.
اون ور خط : گارانتی مارانتی رو ولش صدات چقدر خوبه نونی
این ور خط: ناز نفست، صدام ردیفه ردیفه.
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.

نمایه کاربر
ATOSA
آخرشه !
آخرشه !
پست: 408
تاریخ عضویت: جمعه 21 اردیبهشت 1386, 3:03 pm
تماس:

Re:

پست توسط ATOSA » دو شنبه 20 اسفند 1386, 8:27 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که از حسودی نمیدونستن چه کار کنن زنگ زدن به نونو شرخر.
نونو: فرمايش؟
اون ور خط : ببخشید منزل نونو اینا ؟این ور خط:آره جیگر خودمم
اون ور خط : ببخشید شما خدمات جسد هم قبول میکنید احیانا ؟
این ور خط: بهله ما احیانا بصورت حیاءً اجسادمون گارانتی هم داره.
اون ور خط : گارانتی مارانتی رو ولش صدات چقدر خوبه نونی
این ور خط: ناز نفست، صدام ردیفه ردیفه.
اون ور خط: میشه یه سوال دیگه ازتون بپرسم :P
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است

نمایه کاربر
gemini
آخرشه !
آخرشه !
پست: 590
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am

Re:

پست توسط gemini » دو شنبه 20 اسفند 1386, 8:32 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که از حسودی نمیدونستن چه کار کنن زنگ زدن به نونو شرخر.
نونو: فرمايش؟
اون ور خط : ببخشید منزل نونو اینا ؟این ور خط:آره جیگر خودمم
اون ور خط : ببخشید شما خدمات جسد هم قبول میکنید احیانا ؟
این ور خط: بهله ما احیانا بصورت حیاءً اجسادمون گارانتی هم داره.
اون ور خط : گارانتی مارانتی رو ولش صدات چقدر خوبه نونی
این ور خط: ناز نفست، صدام ردیفه ردیفه.
اون ور خط: میشه یه سوال دیگه ازتون بپرسم
این ور خط:در چه مورد؟
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.

نمایه کاربر
ATOSA
آخرشه !
آخرشه !
پست: 408
تاریخ عضویت: جمعه 21 اردیبهشت 1386, 3:03 pm
تماس:

Re:

پست توسط ATOSA » دو شنبه 20 اسفند 1386, 8:37 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که از حسودی نمیدونستن چه کار کنن زنگ زدن به نونو شرخر.
نونو: فرمايش؟
اون ور خط : ببخشید منزل نونو اینا ؟این ور خط:آره جیگر خودمم
اون ور خط : ببخشید شما خدمات جسد هم قبول میکنید احیانا ؟
این ور خط: بهله ما احیانا بصورت حیاءً اجسادمون گارانتی هم داره.
اون ور خط : گارانتی مارانتی رو ولش صدات چقدر خوبه نونی
این ور خط: ناز نفست، صدام ردیفه ردیفه.
اون ور خط: میشه یه سوال دیگه ازتون بپرسم
این ور خط:در چه مورد؟
اون ور خط: میتونم صریح صحبت کنم :oops: :P
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است

نمایه کاربر
gemini
آخرشه !
آخرشه !
پست: 590
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am

Re:

پست توسط gemini » چهار شنبه 22 اسفند 1386, 1:50 pm

نم نم بارون تو خیابون همه جا رو پر از خالی بندی کرد و رفت . هیچ کسی هم متوجه نشد که من اومدم انگار نه انگار که بعد از این همه بارون برف هم اومده همه جا پر از آبه ولی گاو مشتی هادی خیلی گاوه.
اونو از بدو تولد با ابری مشکل داشت کارشم اشکال داشت آخه احمد ماشین نداشت و هادی هم واسش نمی خرید چون پول نداره اگه داشت برا سمیه می خرید. نرسی و حمیده بالاخره زدن تو کار مسافر کشی با ماشین قراضه ی محمود،ولی عجب ماشین قراضه ی خوش رکابی داشت وحید و هادی هم که از حسودی نمیدونستن چه کار کنن زنگ زدن به نونو شرخر.
نونو: فرمايش؟
اون ور خط : ببخشید منزل نونو اینا ؟این ور خط:آره جیگر خودمم
اون ور خط : ببخشید شما خدمات جسد هم قبول میکنید احیانا ؟
این ور خط: بهله ما احیانا بصورت حیاءً اجسادمون گارانتی هم داره.
اون ور خط : گارانتی مارانتی رو ولش صدات چقدر خوبه نونی
این ور خط: ناز نفست، صدام ردیفه ردیفه.
اون ور خط: میشه یه سوال دیگه ازتون بپرسم
این ور خط:در چه مورد؟
اون ور خط: میتونم صریح صحبت کنم؟
این ور خط: چارچوب حفظ بشه ،بله
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان