گفتگو در مورد ادبیات فارسی ، مشاعره و موضوعات مرتبط
-
abri
- آخرشه !
- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » شنبه 25 فروردین 1386, 2:16 pm
کراش غلط كرده كه پونه رو دوست داشته باشه!
(البته ببخشيد!)
زيبا
اينجا
اونجا
ليوان
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » شنبه 25 فروردین 1386, 3:07 pm
اون لیوان زیبا رو از اونجا بیار اینجا
پرادو
پرنده
سمیه
گردش
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
hadi
- كارش درسته
- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » شنبه 25 فروردین 1386, 3:50 pm
من وقتی با پرادوم رفته بودم گردش یه پرنده و سمیه رو زیر کردم
غضنفر
سمیه
قالب
سفره
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
hamideht
- گروه وب سايت
- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
-
abri
- آخرشه !
- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » یک شنبه 26 فروردین 1386, 1:56 pm
من سر ميز در کوچه نشستم
ملودى
چراغ
بالش
خيار
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hamideht
- گروه وب سايت
- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » یک شنبه 26 فروردین 1386, 2:34 pm
من همینطور که ملودی گوش می کردم چراغ و بالش و خیار را برداشتم
خنده
میدان
کیف
فرفره
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
abri
- آخرشه !
- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » یک شنبه 26 فروردین 1386, 2:45 pm
خنده كنان به سوى ميدان مى رفتم و فرفره را در كيف خود جا مى دادم!
سيگار
بالا
گريه
پياز
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
سجاد
- پيشرفت كرده
- پست: 87
- تاریخ عضویت: جمعه 24 فروردین 1386, 6:07 pm
پست
توسط سجاد » دو شنبه 27 فروردین 1386, 6:14 am
از بالاي ديوار يه نگاهي به كوچه انداختم،ديدم خانوم حميدي طبق معمول كله اش توي نت و فرومه بد رقم
دل
بي دل
ريموت
هك
-
hamideht
- گروه وب سايت
- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » دو شنبه 27 فروردین 1386, 9:36 pm
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » دو شنبه 27 فروردین 1386, 9:38 pm
بچه ای که یه سال داشت یک شیشه شیر موز خورد
هادی
نامرد
ماشین
پنچر
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
hamideht
- گروه وب سايت
- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » سه شنبه 28 فروردین 1386, 10:35 am
یه نامرد ماشین هادی رو پنچر کرد
چسب
گل
شیشه
جوراب
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
Moe
- آخرشه !
- پست: 208
- تاریخ عضویت: سه شنبه 21 فروردین 1386, 10:25 am
-
تماس:
پست
توسط Moe » سه شنبه 28 فروردین 1386, 1:02 pm
ميگن يكى از بچه هاى بعد پنجم (نميگم كى ضايع نشه) داشته با ماشينش ميرونده كه پليس جلوشو ميگيره!
پليس ميگه: گواهينامه، دفتر ماشين، كارت بيمه، كارت شناسايى
رفيقمون ميگه: چى كار كنم، جمله بسازم؟!
هى چسب نزن به شيشه
گل كه جوراب نميشه!
يدالله
تشتك نوشابه
نوكيا سري n
تى شرت آستين كوتاه
كتاب درسى
"Pour voir qu'il fait noir, pas besoin d'être une lumière"
-
sajjad
- تازه اولاشه
- پست: 25
- تاریخ عضویت: سه شنبه 28 فروردین 1386, 1:30 pm
پست
توسط sajjad » سه شنبه 28 فروردین 1386, 1:41 pm
يدالله در حالي كه تي شرت آستين كوتاه پوشيده بود و توي يه دستش كتاب درسي بود،مشغول حرف زدن با موبايل نوكيا سري n بود كه قيافه اشون عينهو تشتك نوشابه مي مونه
(كل نكته اش به همون تشابه نوكيا با تشتك نوشابه بود
)
جهيزيه
قسمت
ليليليلي
(شكلك هم جزء كلماته ها
)
-
sepideh
- گروه وب سايت
- پست: 186
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:23 am
-
تماس:
پست
توسط sepideh » سه شنبه 28 فروردین 1386, 1:44 pm
یدالله با تی شرت آستین کوتاه،کتاب درسی به دست، هی با تشتک نوشابه میزد تو سر گوشی نوکیا سری n بازم کار نمیکرد.
خودمم نفهمیدم چی شد
گل سر
دمپایی
انرژی هسته ای
moe
آشنا هستم با سرنوشت تر آب ، عادت سبز درخت.
-
sepideh
- گروه وب سايت
- پست: 186
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:23 am
-
تماس:
پست
توسط sepideh » سه شنبه 28 فروردین 1386, 2:06 pm
انگار منو سجاد همزمان با این کلمات جمله ساختیم
آشنا هستم با سرنوشت تر آب ، عادت سبز درخت.
-
hamideht
- گروه وب سايت
- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » سه شنبه 28 فروردین 1386, 8:46 pm
داداش moe وmoe بی moe رفتن تو پارک که باز moe گم شد
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
TNZ
- پادشاه
- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » سه شنبه 28 فروردین 1386, 8:50 pm
hamideht نوشته شده:یه نامرد ماشین هادی رو پنچر کرد
چسب
گل
شیشه
جوراب
من این جمله سازی رو قبول ندارم => خودم جمله می سازم
آقا پلیسه ماشین هادی نامردو پنچر کرد تا دیگه منو نکشه
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان