مشاعره

[abri]

ی بدین

[TNZ]

يک شبي با ياد تو بدرود خواهم گفت و رفت
خاطراتت را به جوي آب خواهم گفت و رفت
در فرار شعرهايم يک شبي خواهم نشست
آخرين اشعار خود را بر تو خواهم گفت و رفت
با خيالت بر ديار قصه ها رفتم ولي
قبل رفتن قصه ام را با تو خواهم گفت و رفت
من ندانستم بگويم عاشق چشمان پر مهر توام
يک شبي در خواب تو اين جمله خواهم گفت و رفت
شعله هاي عشق من هر دم زبانه مي کشد از هجر تو
بر دل ديوانه ام خاموش خواهم گفت و رفت

[abri]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

[TNZ]

هر شبي با اشك وبا آهي دگر
ني لبك بيدار بودم تا سحر

با نسيم هر شب دويدم تا به دشت
تا مگر بويي رساند يا خبر!

[saviola]

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی!
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست!

[TNZ]

تا گلي پر پر شد اندر گوشه اي
اشك خود را وقف گلدان كرده ام

[nono]

من همان اشک سرد آسمانم
نقش دردی به دیوار زمانم

[TNZ]

...مي خواهم با دستان آلوده ام پاکي را لمس کنم... و نظاره گر رد سياه انگشتانم بر سفيدي کاغذ مي مانم...

[saviola]

میازار موری که دانه کش است!
که جان دارد و جان شیرین خوش است!

[gemini]

تمام مردم اگر چشمشان به ظاهر توست
نگاه من به دل پاک و جان طاهر توست....

[abri]

تو را می سپارم به مینای مهتاب
تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را می سپارم به رویای فردا

[TNZ]

از این نامهربونی ها
دارم از غصه می میرم
رفیق روز تنهایی .
یه روز دستاتو می گیرم

[ATOSA]

مگذار که یاد ما را طعم تلخ این حقیقت ببرد
این حقیقت است که از دل برود هر آنکه از دیده رود.

[TNZ]

دلم گرفت ای هم نفس
پرم شکست تو این قفس
تو این غبار . تو این سکوت
چه بی صدا . نفس نفس

[ATOSA]

سکوتم از رضایت نیست
دلم اهل شکایت نیست

[abri]

مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم
تو را می بینم و میلم زیادت می شود هر دم

میم

[saviola]

من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم!
حیف باشد که یار من و من یار تو باشم!!

[TNZ]

من به خوبی ها نگاه کردم و عوض شدم

من به خوبی ها نگاه کردم

چرا که تو خوبی و این همه اقرار هاست.بزرگتریت اقرار هاست

من به اقرار هایم نگاه کردم

سال بد رفت و من زنده شدم

تو لبخند زدی و من برخاستم.

دل ام میخواهد خوب باشم

دلم میخواهد تو باشم و برای همین راست میگویم

نگاه کن

با من بمان!

[abri]

نگاه کن
من به عشق تو چه لیلاور
تن یخ بسته پرواز رو می بوسم

بیا گرم کن منو با سرخی رگهات
من اون رگهای پر آواز رو می بوسم

[hadi]

من در این خانه به گمنامی نمناک علف نزدیکم
من صدای نفس باغچه را میشنوم