گفتگو در مورد ادبیات فارسی ، مشاعره و موضوعات مرتبط
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » چهار شنبه 23 خرداد 1386, 10:42 pm
ye roozi tange ghoroob e asemoon
miram az shahre to ey na mehraboon
N

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » پنج شنبه 24 خرداد 1386, 9:15 am
نه، حرفشو نزن دیگه ، نه اسمشو نیار دیگه
راهشو نگیر بزار بره، این آخر کاره دیگه
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » پنج شنبه 24 خرداد 1386, 2:05 pm
هر چه نباشيم
دست کم عزيز دلي هستيم
پس بگذار دلت را بنويسم
بر شرم بن بست سينه اي
که شايد نتوانست کاري کند باري تو
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
hamideht
- گروه وب سايت

- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » پنج شنبه 24 خرداد 1386, 8:43 pm
ولی آن نور درشت
عکس آن میخک قرمز در آب
که اگر باد می آمد دل او ، پشت چین های تغافل می زد
چشم ما بود
روزنی بود به اقرار بهشت
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ، همت کن
و بگو ماهی ها ، حوضشان بی آب است
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » پنج شنبه 24 خرداد 1386, 10:53 pm
تو هموني كه مي گفتي تو دنيا
هيچكي مثل من پيدا نميشه
تو هموني كه مي گفتي قلبم
مال تو باشه واسه هميشه
هه
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » جمعه 25 خرداد 1386, 5:21 am
هیشکی مثل من تو رو دوس نداره
اینو از تو چشام می تونی بخونی

°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » شنبه 26 خرداد 1386, 1:32 pm
ye roozi tange ghorboobe asemoon
luke khosh shans ro zadam ba tir kamoon
N
(ye sakhte khodayish!)
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » یک شنبه 27 خرداد 1386, 7:44 am
نمی دونی من چی کشیدم وقتی که گفتی تو رو نمی خوام
باور ندارم که دیگه نیستی حالا تو رفتی من اینجا تنهام
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
hamideht
- گروه وب سايت

- پست: 5034
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am
پست
توسط hamideht » یک شنبه 27 خرداد 1386, 8:17 am
من یک جویبار کوچک هستم
گاهی اتفاقی از کنار تو می گذرم
و تو بازتابت را چون رنگین کمان
بر امواج جاری من می افکنی
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » یک شنبه 27 خرداد 1386, 9:12 am
یه آسه یه شاهه یه سرباز...........قماربازه قماربازه قمارباز
ده و ده، نه و نه، یه هشت و.........گرفتن به بازی سرنوشت رو

°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
Babak Radfar
- جغد پیر

- پست: 868
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am
پست
توسط Babak Radfar » دو شنبه 4 تیر 1386, 8:39 am
وقت صحر است خيز اي مايه ناز
نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز
کآنها که به جايند نپايند بسي
وآنها که شدند کسي نمي آيد باز
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » سه شنبه 5 تیر 1386, 12:58 pm
ز یاران چشم یاری داشتیم ... بقیه اشو بلد نیستم

°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
Elham
- آخرشه !

- پست: 931
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm
پست
توسط Elham » سه شنبه 5 تیر 1386, 9:20 pm
TNZ نوشته شده:ز یاران چشم یاری داشتیم ... بقیه اشو بلد نیستم

خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم
حالا ميم من
ميازار موري كه دانه كش است كه جان دارد و جان شيرين خوش است
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » چهار شنبه 6 تیر 1386, 5:26 am
تولد تولد تولدت مبارک
بیا شمعارو فوت کن که صد سال زنده باشی

°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
Elham
- آخرشه !

- پست: 931
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm
پست
توسط Elham » چهار شنبه 6 تیر 1386, 10:13 am
يكي روبهي ديد بي دست و پاي
فرو ماند در لطف و صنع خداي
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » جمعه 8 تیر 1386, 2:27 pm
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » شنبه 9 تیر 1386, 8:36 pm
روى سكوى كنار پنجره همه شب جاى منه
چند ورق كاغذ و يك دونه قلم هميشه يار منه
هه!!
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
hadi
- كارش درسته

- پست: 4070
- تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
-
تماس:
پست
توسط hadi » یک شنبه 10 تیر 1386, 8:21 am
همیشه سبز میخشکد، همیشه ساده میبازد
دال بده
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » یک شنبه 10 تیر 1386, 9:12 am
دست من خيلي حقيره که برات يه سايه باشه ..... آخه خورشيد کي مي تونه با شبي همسايه باشه
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » جمعه 15 تیر 1386, 3:47 am
هرگز نخواستم كه به داشتن تو عادت بكنم
بگم فقط مال منى به تو جسارت بكنم
ميم
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان