انجمن شاعران سايت!!!

[Nersi]

چقدر دلم هوای کوی یار کرده است
هوای آن مردک پُر عشوه و ناز کرده است

آن کو هر روز از من میگرفت پول تو جیبی
میبردمش بیرون بهش میدادم نیمرو و دیزی

اما یک روز رفت و دیگر بر نگشت
آنکه بی اقبال بودش سرگذشت

میازار موری که دانه کش است
پدر جَد پاک کن،خط کش است

چه می گویی زبان مراکش است ؟
گویمت انگلیسکی همیشه چاره کِش است

هم اکنون نرسی آیدت کو نفس کش است
خسته شدم از این شعر که قافیه اش همش کش است

خب عوضش کن چطور است بگویم مگس کُش است ؟
منم با نظر شما موافقم مکس کش بهتر است.

بابااینجا که همه چیز همراه کش است؟
کَش کِش کُش و کِش کَش کُش هر شش یکسان است

که گفته یکسان است هیچ هم یکسان نیست
بیخیال بابا اینجا خراسان نیست!

زین پس گویم ای احمد تو شاعری نکن
من نیز گویم ای هادی تو داوری نکن

رد میشدم باز با کپی رایت ابری
ای روباه مکار خیال نکن تو ببری

فاعلاتٌ فاعلاتٌ فاعلات
به عربی به سانترفیوژ می گن مفاعلات

عرب ها هم ترک دارند آیا؟
نه ولی اونها دارن مصارا!

عجب از کش امدیم بیرون؟!
ای برادر قافیه را مکن تو سرگردون

عجب برای ما این تاپیک شد زیبا
شعر نگی کتک خوردی،حالا ببـــینا

کتک از هرکه خورم از تو می نخورم
تا جام شراب نشُسته ای من می نخورم

انقدر تو نباش دنبال جام و می و ساقی و شراب
دریغا کو می و ساقی دلم شد کباب!

در عجبم که تو قافیه را نکردی خراب
ای مرد غافل آخه اینم شد جواب؟

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

[abri]

چقدر دلم هوای کوی یار کرده است
هوای آن مردک پُر عشوه و ناز کرده است

آن کو هر روز از من میگرفت پول تو جیبی
میبردمش بیرون بهش میدادم نیمرو و دیزی

اما یک روز رفت و دیگر بر نگشت
آنکه بی اقبال بودش سرگذشت

میازار موری که دانه کش است
پدر جَد پاک کن،خط کش است

چه می گویی زبان مراکش است ؟
گویمت انگلیسکی همیشه چاره کِش است

هم اکنون نرسی آیدت کو نفس کش است
خسته شدم از این شعر که قافیه اش همش کش است

خب عوضش کن چطور است بگویم مگس کُش است ؟
منم با نظر شما موافقم مکس کش بهتر است.

بابااینجا که همه چیز همراه کش است؟
کَش کِش کُش و کِش کَش کُش هر شش یکسان است

که گفته یکسان است هیچ هم یکسان نیست
بیخیال بابا اینجا خراسان نیست!

زین پس گویم ای احمد تو شاعری نکن
من نیز گویم ای هادی تو داوری نکن

رد میشدم باز با کپی رایت ابری
ای روباه مکار خیال نکن تو ببری

فاعلاتٌ فاعلاتٌ فاعلات
به عربی به سانترفیوژ می گن مفاعلات

عرب ها هم ترک دارند آیا؟
نه ولی اونها دارن مصارا!

عجب از کش امدیم بیرون؟!
ای برادر قافیه را مکن تو سرگردون

عجب برای ما این تاپیک شد زیبا
شعر نگی کتک خوردی،حالا ببـــینا

کتک از هرکه خورم از تو می نخورم
تا جام شراب نشُسته ای من می نخورم

انقدر تو نباش دنبال جام و می و ساقی و شراب
دریغا کو می و ساقی دلم شد کباب!

در عجبم که تو قافیه را نکردی خراب
ای مرد غافل آخه اینم شد جواب؟

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب

[hadi]

چقدر دلم هوای کوی یار کرده است
هوای آن مردک پُر عشوه و ناز کرده است

آن کو هر روز از من میگرفت پول تو جیبی
میبردمش بیرون بهش میدادم نیمرو و دیزی

اما یک روز رفت و دیگر بر نگشت
آنکه بی اقبال بودش سرگذشت

میازار موری که دانه کش است
پدر جَد پاک کن،خط کش است

چه می گویی زبان مراکش است ؟
گویمت انگلیسکی همیشه چاره کِش است

هم اکنون نرسی آیدت کو نفس کش است
خسته شدم از این شعر که قافیه اش همش کش است

خب عوضش کن چطور است بگویم مگس کُش است ؟
منم با نظر شما موافقم مکس کش بهتر است.

بابااینجا که همه چیز همراه کش است؟
کَش کِش کُش و کِش کَش کُش هر شش یکسان است

که گفته یکسان است هیچ هم یکسان نیست
بیخیال بابا اینجا خراسان نیست!

زین پس گویم ای احمد تو شاعری نکن
من نیز گویم ای هادی تو داوری نکن

رد میشدم باز با کپی رایت ابری
ای روباه مکار خیال نکن تو ببری

فاعلاتٌ فاعلاتٌ فاعلات
به عربی به سانترفیوژ می گن مفاعلات

عرب ها هم ترک دارند آیا؟
نه ولی اونها دارن مصارا!

عجب از کش امدیم بیرون؟!
ای برادر قافیه را مکن تو سرگردون

عجب برای ما این تاپیک شد زیبا
شعر نگی کتک خوردی،حالا ببـــینا

کتک از هرکه خورم از تو می نخورم
تا جام شراب نشُسته ای من می نخورم

انقدر تو نباش دنبال جام و می و ساقی و شراب
دریغا کو می و ساقی دلم شد کباب!

در عجبم که تو قافیه را نکردی خراب
ای مرد غافل آخه اینم شد جواب؟

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

[Ahmaad]

هاااادی کم آووووورد

[hadi]

عمراً

مادر نزاییده ، اگه مردی ادامه بده

[Ahmaad]

عمراً

مادر نزاییده ، اگه مردی ادامه بده

قتفیه تکراری دادی برادر!!!!

[josef]

عزیزانم! اگه خوب شعر میگی,اگه میشه باهاش یه آهنگ ساخت,اگه دلت هم میخواد بسازیش.. اینجا بنویسین تا ببینم چیکارش میتونم بکنم!
دنبال شعرم واسه آلبوم! بچه ها کمک!

[hadi]

چقدر دلم هوای کوی یار کرده است
هوای آن مردک پُر عشوه و ناز کرده است

آن کو هر روز از من میگرفت پول تو جیبی
میبردمش بیرون بهش میدادم نیمرو و دیزی

اما یک روز رفت و دیگر بر نگشت
آنکه بی اقبال بودش سرگذشت

میازار موری که دانه کش است
پدر جَد پاک کن،خط کش است

چه می گویی زبان مراکش است ؟
گویمت انگلیسکی همیشه چاره کِش است

هم اکنون نرسی آیدت کو نفس کش است
خسته شدم از این شعر که قافیه اش همش کش است

خب عوضش کن چطور است بگویم مگس کُش است ؟
منم با نظر شما موافقم مکس کش بهتر است.

بابااینجا که همه چیز همراه کش است؟
کَش کِش کُش و کِش کَش کُش هر شش یکسان است

که گفته یکسان است هیچ هم یکسان نیست
بیخیال بابا اینجا خراسان نیست!

زین پس گویم ای احمد تو شاعری نکن
من نیز گویم ای هادی تو داوری نکن

رد میشدم باز با کپی رایت ابری
ای روباه مکار خیال نکن تو ببری

فاعلاتٌ فاعلاتٌ فاعلات
به عربی به سانترفیوژ می گن مفاعلات

عرب ها هم ترک دارند آیا؟
نه ولی اونها دارن مصارا!

عجب از کش امدیم بیرون؟!
ای برادر قافیه را مکن تو سرگردون

عجب برای ما این تاپیک شد زیبا
شعر نگی کتک خوردی،حالا ببـــینا

کتک از هرکه خورم از تو می نخورم
تا جام شراب نشُسته ای من می نخورم

انقدر تو نباش دنبال جام و می و ساقی و شراب
دریغا کو می و ساقی دلم شد کباب!

در عجبم که تو قافیه را نکردی خراب
ای مرد غافل آخه اینم شد جواب؟

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

در راه بودم ديدم احمد چرمنگ را

[abri]

چقدر دلم هوای کوی یار کرده است
هوای آن مردک پُر عشوه و ناز کرده است

آن کو هر روز از من میگرفت پول تو جیبی
میبردمش بیرون بهش میدادم نیمرو و دیزی

اما یک روز رفت و دیگر بر نگشت
آنکه بی اقبال بودش سرگذشت

میازار موری که دانه کش است
پدر جَد پاک کن،خط کش است

چه می گویی زبان مراکش است ؟
گویمت انگلیسکی همیشه چاره کِش است

هم اکنون نرسی آیدت کو نفس کش است
خسته شدم از این شعر که قافیه اش همش کش است

خب عوضش کن چطور است بگویم مگس کُش است ؟
منم با نظر شما موافقم مکس کش بهتر است.

بابااینجا که همه چیز همراه کش است؟
کَش کِش کُش و کِش کَش کُش هر شش یکسان است

که گفته یکسان است هیچ هم یکسان نیست
بیخیال بابا اینجا خراسان نیست!

زین پس گویم ای احمد تو شاعری نکن
من نیز گویم ای هادی تو داوری نکن

رد میشدم باز با کپی رایت ابری
ای روباه مکار خیال نکن تو ببری

فاعلاتٌ فاعلاتٌ فاعلات
به عربی به سانترفیوژ می گن مفاعلات

عرب ها هم ترک دارند آیا؟
نه ولی اونها دارن مصارا!

عجب از کش امدیم بیرون؟!
ای برادر قافیه را مکن تو سرگردون

عجب برای ما این تاپیک شد زیبا
شعر نگی کتک خوردی،حالا ببـــینا

کتک از هرکه خورم از تو می نخورم
تا جام شراب نشُسته ای من می نخورم

انقدر تو نباش دنبال جام و می و ساقی و شراب
دریغا کو می و ساقی دلم شد کباب!

در عجبم که تو قافیه را نکردی خراب
ای مرد غافل آخه اینم شد جواب؟

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

در راه بودم ديدم احمد چرمنگ را
آن مردک بیخود بی فرهنگ را

[Ahmaad]

چقدر دلم هوای کوی یار کرده است
هوای آن مردک پُر عشوه و ناز کرده است

آن کو هر روز از من میگرفت پول تو جیبی
میبردمش بیرون بهش میدادم نیمرو و دیزی

اما یک روز رفت و دیگر بر نگشت
آنکه بی اقبال بودش سرگذشت

میازار موری که دانه کش است
پدر جَد پاک کن،خط کش است

چه می گویی زبان مراکش است ؟
گویمت انگلیسکی همیشه چاره کِش است

هم اکنون نرسی آیدت کو نفس کش است
خسته شدم از این شعر که قافیه اش همش کش است

خب عوضش کن چطور است بگویم مگس کُش است ؟
منم با نظر شما موافقم مکس کش بهتر است.

بابااینجا که همه چیز همراه کش است؟
کَش کِش کُش و کِش کَش کُش هر شش یکسان است

که گفته یکسان است هیچ هم یکسان نیست
بیخیال بابا اینجا خراسان نیست!

زین پس گویم ای احمد تو شاعری نکن
من نیز گویم ای هادی تو داوری نکن

رد میشدم باز با کپی رایت ابری
ای روباه مکار خیال نکن تو ببری

فاعلاتٌ فاعلاتٌ فاعلات
به عربی به سانترفیوژ می گن مفاعلات

عرب ها هم ترک دارند آیا؟
نه ولی اونها دارن مصارا!

عجب از کش امدیم بیرون؟!
ای برادر قافیه را مکن تو سرگردون

عجب برای ما این تاپیک شد زیبا
شعر نگی کتک خوردی،حالا ببـــینا

کتک از هرکه خورم از تو می نخورم
تا جام شراب نشُسته ای من می نخورم

انقدر تو نباش دنبال جام و می و ساقی و شراب
دریغا کو می و ساقی دلم شد کباب!

در عجبم که تو قافیه را نکردی خراب
ای مرد غافل آخه اینم شد جواب؟

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

در راه بودم ديدم احمد چرمنگ را
آن مردک بیخود بی فرهنگ را

چنان که دادتان درآید می زنم بر سرتان تفنگ را

[abri]

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

در راه بودم ديدم احمد چرمنگ را
آن مردک بیخود بی فرهنگ را

چنان که دادتان درآید می زنم بر سرتان تفنگ را
ای آقا تو حتی نمی تونی بزنی خرچنگ را!

[hadi]

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

در راه بودم ديدم احمد چرمنگ را
آن مردک بیخود بی فرهنگ را

چنان که دادتان درآید می زنم بر سرتان تفنگ را
ای آقا تو حتی نمی تونی بزنی خرچنگ را

گشتم من از اين "را" دائم ملول

[gemini]

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

در راه بودم ديدم احمد چرمنگ را
آن مردک بیخود بی فرهنگ را

چنان که دادتان درآید می زنم بر سرتان تفنگ را
ای آقا تو حتی نمی تونی بزنی خرچنگ را

گشتم من از اين "را" دائم ملول
گوشه ای نشستم چو پسرکی خجول

[Ahmaad]

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

در راه بودم ديدم احمد چرمنگ را
آن مردک بیخود بی فرهنگ را

چنان که دادتان درآید می زنم بر سرتان تفنگ را
ای آقا تو حتی نمی تونی بزنی خرچنگ را

گشتم من از اين "را" دائم ملول
گوشه ای نشستم چو پسرکی خجول

قافیه دگرگون گشت کجایی پس هادیِ سوسول

[Nersi]

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

در راه بودم ديدم احمد چرمنگ را
آن مردک بیخود بی فرهنگ را

چنان که دادتان درآید می زنم بر سرتان تفنگ را
ای آقا تو حتی نمی تونی بزنی خرچنگ را

گشتم من از اين "را" دائم ملول
گوشه ای نشستم چو پسرکی خجول

قافیه دگرگون گشت کجایی پس هادیِ سوسول
بی خیاااال قافیه مصرع رو بچسب شنگول

[hadi]

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

در راه بودم ديدم احمد چرمنگ را
آن مردک بیخود بی فرهنگ را

چنان که دادتان درآید می زنم بر سرتان تفنگ را
ای آقا تو حتی نمی تونی بزنی خرچنگ را

گشتم من از اين "را" دائم ملول
گوشه ای نشستم چو پسرکی خجول

قافیه دگرگون گشت کجایی پس هادیِ سوسول
بی خیاااال قافیه مصرع رو بچسب شنگول

چو ابران نباشد قافیه آید به چه کار؟

[abri]

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

در راه بودم ديدم احمد چرمنگ را
آن مردک بیخود بی فرهنگ را

چنان که دادتان درآید می زنم بر سرتان تفنگ را
ای آقا تو حتی نمی تونی بزنی خرچنگ را

گشتم من از اين "را" دائم ملول
گوشه ای نشستم چو پسرکی خجول

قافیه دگرگون گشت کجایی پس هادیِ سوسول
بی خیاااال قافیه مصرع رو بچسب شنگول

چو ابران نباشد قافیه آید به چه کار؟
برادر جان قوی دار ایران هست بر قرار!

[hamideht]

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

در راه بودم ديدم احمد چرمنگ را
آن مردک بیخود بی فرهنگ را

چنان که دادتان درآید می زنم بر سرتان تفنگ را
ای آقا تو حتی نمی تونی بزنی خرچنگ را

گشتم من از اين "را" دائم ملول
گوشه ای نشستم چو پسرکی خجول

قافیه دگرگون گشت کجایی پس هادیِ سوسول
بی خیاااال قافیه مصرع رو بچسب شنگول

چو ابران نباشد قافیه آید به چه کار؟
برادر جان قوی دار ایران هست بر قرار!

و چونان گذشت بر سر مردمان

[hadi]

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

در راه بودم ديدم احمد چرمنگ را
آن مردک بیخود بی فرهنگ را

چنان که دادتان درآید می زنم بر سرتان تفنگ را
ای آقا تو حتی نمی تونی بزنی خرچنگ را

گشتم من از اين "را" دائم ملول
گوشه ای نشستم چو پسرکی خجول

قافیه دگرگون گشت کجایی پس هادیِ سوسول
بی خیاااال قافیه مصرع رو بچسب شنگول

چو ابران نباشد قافیه آید به چه کار؟
برادر جان قوی دار ایران هست بر قرار!

و چونان گذشت بر سر مردمان
می آید فرود چوب آن نامردمان

[hamideht]

ببخش مرا که محصور گشته ام در مرداب
بخششی در کار نیست با زبان خوش بپر ته آب

آب کو بابا اینی که می بینی هست سراب
نههههه ممد،درووخ میگی دلم شد در تب و تاب

بچه جون برو بازی تو بکن انقدر منو نده عذااااب
اینی که من میبینم احمد است یا شهاب؟

هادی جون بیا و به ما لطفی کن و بگیر بخواب
نرسی جیگر آمد از پشت کوه چون آفتاب

صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل مهتاااااااب
که احمد به من میگه هادی بیا برو بگیر بخواب

در راه بودم ديدم احمد چرمنگ را
آن مردک بیخود بی فرهنگ را

چنان که دادتان درآید می زنم بر سرتان تفنگ را
ای آقا تو حتی نمی تونی بزنی خرچنگ را

گشتم من از اين "را" دائم ملول
گوشه ای نشستم چو پسرکی خجول

قافیه دگرگون گشت کجایی پس هادیِ سوسول
بی خیاااال قافیه مصرع رو بچسب شنگول

چو ابران نباشد قافیه آید به چه کار؟
برادر جان قوی دار ایران هست بر قرار!

و چونان گذشت بر سر مردمان
می آید فرود چوب آن نامردمان

ای خاک بر سر نا مردمان