هوای آن مردک پُر عشوه و ناز کرده است
آن کو هر روز از من میگرفت پول تو جیبی
میبردمش بیرون بهش میدادم نیمرو و دیزی
اما یک روز رفت و دیگر بر نگشت
آنکه بی اقبال بودش سرگذشت
میازار موری که دانه کش است
پدر جَد پاک کن،خط کش است
چه می گویی زبان مراکش است ؟
گویمت انگلیسکی همیشه چاره کِش است
هم اکنون نرسی آیدت کو نفس کش است
خسته شدم از این شعر که قافیه اش همش کش است
خب عوضش کن چطور است بگویم مگس کُش است ؟
منم با نظر شما موافقم مکس کش بهتر است.
بابااینجا که همه چیز همراه کش است؟
کَش کِش کُش و کِش کَش کُش هر شش یکسان است
که گفته یکسان است هیچ هم یکسان نیست
بیخیال بابا اینجا خراسان نیست!
زین پس گویم ای احمد تو شاعری نکن
من نیز گویم ای هادی تو داوری نکن
رد میشدم باز با کپی رایت ابری
ای روباه مکار خیال نکن تو ببری
فاعلاتٌ فاعلاتٌ فاعلات
به عربی به سانترفیوژ می گن مفاعلات




