مشاعره

گفتگو در مورد ادبیات فارسی ، مشاعره و موضوعات مرتبط
نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » چهار شنبه 8 شهریور 1385, 8:30 pm

حالا من از "ن" شعر بنویسم یا از "م" :roll:
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » چهار شنبه 8 شهریور 1385, 8:32 pm

برا اینکه دل ادیب نشکنه از "م" مینویسم

مقصود از این معامله بازار تیزیست

نه جلوه می فروشم و نه عشوه میخروم
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » چهار شنبه 8 شهریور 1385, 8:57 pm

موی سفید را فلکم رایگان نداد----------------این رشته را به نقد جوانی خریده ام
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » چهار شنبه 8 شهریور 1385, 9:02 pm

ملوک را چو ره خاکبوس این در نیست

کی الفات جواب سلام ما افتد
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » چهار شنبه 8 شهریور 1385, 9:07 pm

دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا----------------بجز از خاک درش با که بود بازارم

دوست جونم طناز جونم چطوری؟
:roll:
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 9 شهریور 1385, 3:04 pm

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است

چو یار ناز نماید شما نیاز کنید
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » شنبه 11 شهریور 1385, 8:33 am

در نهفته ترین باغ ها ، دستم میوه چید
و اینک ، شاخۀ نزدیک ! از سر انگشتم پروا مکن
بی تابی انگشتانم شور ربایش نیست ، عطش آشنایی است
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » شنبه 11 شهریور 1385, 12:15 pm

توانگرا دل درویش خود بدست آور

که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » شنبه 11 شهریور 1385, 12:16 pm

hamideht نوشته شده:در نهفته ترین باغ ها ، دستم میوه چید
و اینک ، شاخۀ نزدیک ! از سر انگشتم پروا مکن
بی تابی انگشتانم شور ربایش نیست ، عطش آشنایی است

من عاشق شعر نوام
دستت درد نکنه جیگلم ( بوووووووووووس )
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » شنبه 11 شهریور 1385, 2:39 pm

دیدم که درخت ، هست
وقتی که درخت هست پیداست که باید بود
باید بود و رد روایت را تا متن سپید دنبال کرد


فقط به خاطر طناز جونم
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » یک شنبه 12 شهریور 1385, 11:12 pm

در سایه ی گل نشین که بسیار این گل
در خاک فرو ریزد و ما خاک شده
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » یک شنبه 12 شهریور 1385, 11:14 pm

مرسی خوشگلم
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » سه شنبه 14 شهریور 1385, 8:24 am

هرکس به طریقی دل ما میشکند-------------بیگانه جدا دوست جدا میشکند
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » شنبه 18 شهریور 1385, 11:58 am

در سبزه نشین و می روشن می خور
کاین سبزه بسی دمد ز خاک من و تو
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
bodesheshom
خيلي پيشرفت كرده
خيلي پيشرفت كرده
پست: 148
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 6:07 pm
محل اقامت: Tehran

پست توسط bodesheshom » شنبه 18 شهریور 1385, 4:46 pm

چون این خانوم خانوما(tnz) از شعر نو خوشش میاد و من هم یه شعر که با و شروع بشه بلد نیستم با لجازه از الف بگم




ای دور ترین امید من از من
با من بنشین که از کنار تو
تا دور ترین ستاره
راهی نیست.

نمایه کاربر
bodesheshom
خيلي پيشرفت كرده
خيلي پيشرفت كرده
پست: 148
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 6:07 pm
محل اقامت: Tehran

پست توسط bodesheshom » شنبه 18 شهریور 1385, 4:49 pm

تا تو با منی ، زمانه با منست
بخت و کام جاودانه با منست

تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با منست

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » شنبه 18 شهریور 1385, 6:32 pm

تو با مني هر جا برم --- مهر تو بنده جونمه --- عشقت نميره از سرم

اينم از رضا صادقي

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » شنبه 18 شهریور 1385, 8:32 pm

من قاتی آزادی شن ها بودم
من دلتنگ بودم
در باغ یک سفره مانوس پهن بود
چیزی وسط سفره ، شبیه ادراک منور
تعمیر سکوت گیجم کرد
دیدم که درخت ، هست
وقتی که درخت هست
پیداست که باید بود
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
bodesheshom
خيلي پيشرفت كرده
خيلي پيشرفت كرده
پست: 148
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 6:07 pm
محل اقامت: Tehran

پست توسط bodesheshom » سه شنبه 28 شهریور 1385, 4:11 pm

دیدی دلا که یار نیامد
گرد آمد و سوار نیامد
بگداخت شمع و سوخت سراپای
وآن صبح زرنگار نیامد.......
:shock:

نمایه کاربر
کراش
خيلي پيشرفت كرده
خيلي پيشرفت كرده
پست: 136
تاریخ عضویت: چهار شنبه 29 شهریور 1385, 6:54 am

پست توسط کراش » چهار شنبه 5 مهر 1385, 5:30 pm

دوش دیدم که ملائک در می خانه زدند سر تاس کچلی را فر شش ماهه زدند
به امید روزی که بتونیم بفهمیم کی هستیم

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان