قصه سازي
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
تا چشم بر نور بگشایم.
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشجالی گفت
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشجالی گفت: ایشالله ماشالله!
----->
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشجالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشجالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه تو اين زمونه مثلِ
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
تا چشم بر نور بگشایم.
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشجالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه تو اين زمونه مثلِ دست تو دماغ کردنه
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشجالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه تو اين زمونه مثلِ دست تو دماغ کردنه، فایده نداره ولی
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشجالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه تو اين زمونه مثلِ دست تو دماغ کردنه، فایده نداره ولی زندگی همینه
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشجالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه تو اين زمونه مثلِ دست تو دماغ کردنه، فایده نداره ولی زندگی همینه , تلخ و شيرينه
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشجالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه تو اين زمونه مثلِ دست تو دماغ کردنه، فایده نداره ولی زندگی همینه , تلخ و شيرينه دماغم یه قسمت مهمی از زندگیه
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشحالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه تو اين زمونه مثلِ دست تو دماغ کردنه، فایده نداره ولی زندگی همینه , تلخ و شيرينه دماغم یه قسمت مهمی از زندگیه البته بعد از جراحی
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشحالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه تو اين زمونه مثلِ دست تو دماغ کردنه، فایده نداره ولی زندگی همینه , تلخ و شيرينه دماغم یه قسمت مهمی از زندگیه البته بعد از جراحی دیگه واسه آدم دماغ نمیشه!
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشحالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه تو اين زمونه مثلِ دست تو دماغ کردنه، فایده نداره ولی زندگی همینه , تلخ و شيرينه دماغم یه قسمت مهمی از زندگیه البته بعد از جراحی دیگه واسه آدم دماغ نمیشه! ولی میشه ازش
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشحالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه تو اين زمونه مثلِ دست تو دماغ کردنه، فایده نداره ولی زندگی همینه , تلخ و شيرينه دماغم یه قسمت مهمی از زندگیه البته بعد از جراحی دیگه واسه آدم دماغ نمیشه! ولی میشه ازش به عنوان اسباب
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشحالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه تو اين زمونه مثلِ دست تو دماغ کردنه، فایده نداره ولی زندگی همینه , تلخ و شيرينه دماغم یه قسمت مهمی از زندگیه البته بعد از جراحی دیگه واسه آدم دماغ نمیشه! ولی میشه ازش به عنوان اسباب فین کردن استفاده کرد
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشحالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه تو اين زمونه مثلِ دست تو دماغ کردنه، فایده نداره ولی زندگی همینه , تلخ و شيرينه دماغم یه قسمت مهمی از زندگیه البته بعد از جراحی دیگه واسه آدم دماغ نمیشه! ولی میشه ازش به عنوان اسباب فین کردن استفاده کرد به هر حال باید
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re: قصه سازي
خلاصه بچه های گلم نرسی که حسابی قاط فنگ زده بود شروع به کتک زدن احمد کرد،احمد خنده کنان گفت:آخیشششش خستگیم در رفت....دوباره دوباره یه بار فایده نداره! و این بار این محمود خودشو انداخت وسط و باز از وسط با رقص اومد. یهو از کنار سطل آشغال یه گربه ی پدر سوخته یاد بچه گی هاش افتاد و زار زار گریه کرد بعد در اوج ناراحتی با خوشحالی گفت: ایشالله ماشالله! پیشت کردنِ گربه تو اين زمونه مثلِ دست تو دماغ کردنه، فایده نداره ولی زندگی همینه , تلخ و شيرينه دماغم یه قسمت مهمی از زندگیه البته بعد از جراحی دیگه واسه آدم دماغ نمیشه! ولی میشه ازش به عنوان اسباب فین کردن استفاده کرد به هر حال باید زندگی کرد چه
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان