انجمن شاعران سايت!!!

گفتگو در مورد ادبیات فارسی ، مشاعره و موضوعات مرتبط
نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

پست توسط nono » دو شنبه 12 آذر 1386, 7:31 pm

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » دو شنبه 12 آذر 1386, 7:47 pm

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

پست توسط Nersi » دو شنبه 12 آذر 1386, 8:21 pm

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی
-----> :)

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » سه شنبه 13 آذر 1386, 8:53 am

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

پست توسط nono » سه شنبه 13 آذر 1386, 9:36 am

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

پست توسط محمود » سه شنبه 13 آذر 1386, 9:38 am

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » سه شنبه 13 آذر 1386, 3:03 pm

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

پست توسط Nersi » شنبه 17 آذر 1386, 9:17 am

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران

پیش رویم دارم انباری ز کتاب
-----> :)

نمایه کاربر
saviola
!
پست: 2260
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
تماس:

پست توسط saviola » شنبه 17 آذر 1386, 3:21 pm

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران

پیش رویم دارم انباری ز کتاب
من کتاب دوست دارم دلم را نکن تو کباب! :?

نمایه کاربر
ATOSA
آخرشه !
آخرشه !
پست: 408
تاریخ عضویت: جمعه 21 اردیبهشت 1386, 3:03 pm
تماس:

پست توسط ATOSA » شنبه 17 آذر 1386, 8:02 pm

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران

پیش رویم دارم انباری ز کتاب
من کتاب دوست دارم دلم را نکن تو کباب!

رو به موتم اگر به دادم نرسی :lol:
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » شنبه 17 آذر 1386, 8:32 pm

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران

پیش رویم دارم انباری ز کتاب
من کتاب دوست دارم دلم را نکن تو کباب

رو به موتم اگر به دادم نرسی
باش تا به هیچ جایی نرسی

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

پست توسط abri » یک شنبه 18 آذر 1386, 4:59 am

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران

پیش رویم دارم انباری ز کتاب
من کتاب دوست دارم دلم را نکن تو کباب

رو به موتم اگر به دادم نرسی
باش تا به هیچ جایی نرسی

گر نرسی بی تو ویران می شوم
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

پست توسط Nersi » یک شنبه 18 آذر 1386, 8:07 am

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران

پیش رویم دارم انباری ز کتاب
من کتاب دوست دارم دلم را نکن تو کباب

رو به موتم اگر به دادم نرسی
باش تا به هیچ جایی نرسی

گر نرسی بی تو ویران می شوم
ز نرسی خبر آمد که آنلاین می شوم
آخرین ويرايش توسط 1 on Nersi, ويرايش شده در 0.
-----> :)

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

پست توسط nono » یک شنبه 18 آذر 1386, 8:13 am

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران

پیش رویم دارم انباری ز کتاب
من کتاب دوست دارم دلم را نکن تو کباب

رو به موتم اگر به دادم نرسی
باش تا به هیچ جایی نرسی

گر نرسی بی تو ویران می شوم
ز نرسی خبر آمد که آنلاین می شوم

می آیم تا به درد دلت گوش دهم
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

پست توسط Nersi » یک شنبه 18 آذر 1386, 8:18 am

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران

پیش رویم دارم انباری ز کتاب
من کتاب دوست دارم دلم را نکن تو کباب

رو به موتم اگر به دادم نرسی
باش تا به هیچ جایی نرسی

گر نرسی بی تو ویران می شوم
ز نرسی خبر آمد که آنلاین می شوم

می آیم تا به درد دلت گوش دهم
برو خالی بند می خوای بهت فوش دهم
-----> :)

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » سه شنبه 20 آذر 1386, 4:10 pm

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران

پیش رویم دارم انباری ز کتاب
من کتاب دوست دارم دلم را نکن تو کباب

رو به موتم اگر به دادم نرسی
باش تا به هیچ جایی نرسی

گر نرسی بی تو ویران می شوم
ز نرسی خبر آمد که آنلاین می شوم

می آیم تا به درد دلت گوش دهم
برو خالی بند می خوای بهت فوش دهم

چه خوب است دمی بیاسایم
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
Ahmaad
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1669
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 7:05 pm
محل اقامت: Kuwait
تماس:

پست توسط Ahmaad » چهار شنبه 21 آذر 1386, 7:56 pm

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران

پیش رویم دارم انباری ز کتاب
من کتاب دوست دارم دلم را نکن تو کباب

رو به موتم اگر به دادم نرسی
باش تا به هیچ جایی نرسی

گر نرسی بی تو ویران می شوم
ز نرسی خبر آمد که آنلاین می شوم

می آیم تا به درد دلت گوش دهم
برو خالی بند می خوای بهت فوش دهم

چه خوب است دمی بیاسایم
گوشتت را با دندان بسایم



بابا این شر و ور ها چیه می گین ؟ فکر کنین خیلی شاعر کله گنده این ؟:))
بابا جووووووووووو
حالا که می بینین از نظر گله گندگی به جایی نرسیدید لا اقل عمداااا شر و ور بگین شاید یکم باحال شه بازیه :lol:
تصویر

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » چهار شنبه 21 آذر 1386, 8:45 pm

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران

پیش رویم دارم انباری ز کتاب
من کتاب دوست دارم دلم را نکن تو کباب

رو به موتم اگر به دادم نرسی
باش تا به هیچ جایی نرسی

گر نرسی بی تو ویران می شوم
ز نرسی خبر آمد که آنلاین می شوم

می آیم تا به درد دلت گوش دهم
برو خالی بند می خوای بهت فوش دهم

چه خوب است دمی بیاسایم
گوشتت را با دندان بسایم

رفتم و رفتم ولی دیگر ندیدم

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

پست توسط abri » پنج شنبه 22 آذر 1386, 2:11 am

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران

پیش رویم دارم انباری ز کتاب
من کتاب دوست دارم دلم را نکن تو کباب

رو به موتم اگر به دادم نرسی
باش تا به هیچ جایی نرسی

گر نرسی بی تو ویران می شوم
ز نرسی خبر آمد که آنلاین می شوم

می آیم تا به درد دلت گوش دهم
برو خالی بند می خوای بهت فوش دهم

چه خوب است دمی بیاسایم
گوشتت را با دندان بسایم

رفتم و رفتم ولی دیگر ندیدم
ندیدم روی آن دلبر ندیدم
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 22 آذر 1386, 8:03 pm

تا چند باید سفر کنم بین مردم نادان
تا چند بايد دهاني داشت بدون دندان

چقدر باید ماند در این زندان دنیا
و تقاص پس داد به همه كس در همه جا

خداوندا دگر طاقت ندارم
خودم را می کشم دیگه ناچارم

بابا کشتید منو با گریه زاری
مامان کشتی منو با بی قراری

دیگه حوصله تو ندارم برو
پشت سرت در رو هم ببندو برو

برو تا من یه لحظه آروم بگیرم بشینم!
بشینم هی بشینم هی بشینم هی بشینم

ولی روزی بر خواهم خواست و خواهم رفت
جایی که آسمان رنگ دیگری دارد!

می روم جایی که تهی شوم از غصه و غم
به سوی دلبر ، زیاد و کم

دلبری زیبا و خوشرو و مهربان
که دوست می دارد مرا با دل و جان

هر دم مرا بیند و خواهد
کنارش باشم همیشه تا ابد

من هم با او می بندم عهد و پیمان
کاز ازل تا هر زمان

چه عهدی!چه کشکی!از این عهدای کشکی!!!
که گر من نمی شکستم او می شکستی

بدین عهدی کی شکستی و رفتی
همون وقتی که تو تو خلسه رفتی

دگر من نه آنم که بودم
شدم مثل قبل که با تو بیگانه بودم

هرگز از دور کهن نیک مدار این دوران
گر نبودی محبوب در دل دگران

پیش رویم دارم انباری ز کتاب
من کتاب دوست دارم دلم را نکن تو کباب

رو به موتم اگر به دادم نرسی
باش تا به هیچ جایی نرسی

گر نرسی بی تو ویران می شوم
ز نرسی خبر آمد که آنلاین می شوم

می آیم تا به درد دلت گوش دهم
برو خالی بند می خوای بهت فوش دهم

چه خوب است دمی بیاسایم
گوشتت را با دندان بسایم

رفتم و رفتم ولی دیگر ندیدم
ندیدم روی آن دلبر ندیدم

چرا آشفته حالیم و غم ناک
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان