مشاعره

[mmk]

میازار موری که دانش کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

[gemini]

تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من
چه جنونی، چه نیازی چه غمیست؟

[abri]

تو قشنگی مثل شکلایی که ابرها می سازن
گلهای اطلسی از دیدن تو رنگ می بازن

[TNZ]

نه غمي مي رود و ني هوسي مي آيد
عجب اي دل که هنوزت نفسي مي آيد

[Nersi]

در چشم یکی هستی دریا و تلاطم
در چشم یکی جنگل و آرامش انبوه

[mmk]

هوای کوی تواز سر نمیرود آری
غریب را دل سر گشته با وطن باشد

[TNZ]

دلم خون است تا حدي که وقتي از تو مي گويم ... فقط يک روح سرشارم که اين تن را نمي فهمد

[gemini]

دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه رو با دشمن جانم شده ام دوست ، ندانم

[Ahmaad]

منم و یه آسمون بی دریغ منم و یه کوره راه ناگزیر
ای ستاره شب های مشرقی پر پرواز منو ازم نگیر

[TNZ]

رخ برافروز که فارغ کني از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کني آزادم

[abri]

مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم....که پیش چشم بیمارت بمیرم

[mmk]

من مستمی عشقم هوشیار نخواهم شد

[abri]

درد بی عشقی ز جانم برده طاقت
ور نه من داشتم آرام تا آرام جانی داشتم

[TNZ]

ميخانه اگر ساقي صاحب نظري داشت ... ميخواري و مستي ره و رسم دگري داشت

[abri]

تا شمع تو افروخته پروانه شدم
با صبر ز دیدن تو بیگانه شدم

[hadi]

مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی

[abri]

يارب از ابر هدايت برسان بارانى ... پيشتر زانكه چو گردى ز ميان برخيزم

[mmk]

مخور غم گذشته گذشته هاگذشته هرگز به غصه خوردن گذشته بر نگشته

[gemini]

هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد

[abri]

در دایره قسمت ما نقطه پرگاریم...لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی