گفتگو در مورد ادبیات فارسی ، مشاعره و موضوعات مرتبط
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » یک شنبه 13 آبان 1386, 2:02 am
من نمازم را وقتي مي خوانم
كه اذانش را باد ، گفته باد سر گلدسته سرو.
من نمازم را پي "تكبيره الاحرام" علف مي خوانم،
پي "قد قامت" موج.
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » یک شنبه 13 آبان 1386, 5:16 am
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند!!!

-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » یک شنبه 13 آبان 1386, 4:14 pm
در غروب رفتن تو خنده هايم را شکستم
من براي اولين بار اشکهايم را گسستم
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
ATOSA
- آخرشه !

- پست: 408
- تاریخ عضویت: جمعه 21 اردیبهشت 1386, 3:03 pm
-
تماس:
پست
توسط ATOSA » یک شنبه 13 آبان 1386, 6:30 pm
ما را نميتوان يافت بيرون از اين دو عبرت
يا ناقص الكماليم، يا كامل القصوريم
میم لطفا

هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » دو شنبه 14 آبان 1386, 2:50 am
ما ز بالاییم و بالا میرویم
ما ز دریاییم و دریا میرویم
ما از اینجا و آنجا نیستیم
ما ز بی جاییم و بی جا میرویم
ميم...
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » دو شنبه 14 آبان 1386, 2:57 pm
من که رفتم بنویسید دمش گرم نبود
بنویسید صدا بود ولی نرم نبود
خانه در خاک و خدا داشت ، تماشایی بود
بنویسید دو خط مانده به تنهایی بود
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » دو شنبه 14 آبان 1386, 3:23 pm
دلم برات تنگ شده جونم
مي خوام ببينمت نمي تونم
بين ما ديواراي سنگي
فاصله يك عمره مي دونم
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
ATOSA
- آخرشه !

- پست: 408
- تاریخ عضویت: جمعه 21 اردیبهشت 1386, 3:03 pm
-
تماس:
پست
توسط ATOSA » دو شنبه 14 آبان 1386, 3:28 pm
محمل جانان ببوس آنگه بزاري عرضه دار كز فراقت سوختم اي مهربان فرياد رس
سین لطفا
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » دو شنبه 14 آبان 1386, 3:33 pm
سهراب ِ شعرهاي من از دست مي رود
حتي اگر عقيده ي رستم عوض شود
قدري کلافه ام و هوس کرده ام که باز
در بيت هاي بعد ، رديفم عوض شود
حـوّاي جا گرفته در اين فکر رنج ِ تلخ
انگــار هيچ وقـت به آدم نـمي رسد
تن داده ام به اين که بسوزم در آتشت
حالا بهشت هم به جهنم نمي رسد
با اين رديف و قافيه بهتر نمي شوم !
وقتش رسيده حال و هوايم عوض شود
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
ATOSA
- آخرشه !

- پست: 408
- تاریخ عضویت: جمعه 21 اردیبهشت 1386, 3:03 pm
-
تماس:
پست
توسط ATOSA » دو شنبه 14 آبان 1386, 3:42 pm
دوست دارد يار اين آشفتگي
كوشش بيهوده به از خفتگي
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » دو شنبه 14 آبان 1386, 8:58 pm
يه روز سياه . يه روز سپيد . يه روز زرد
يه روز غروب غم گرفتة سرد
يه روز براي تو که شاعرانه س
يه روز براي من که بي ترانه س
يه روز تويي . روزي که شب نميشه
يه روز منم . ابري تر از هميشه
يه روز منم . اسير خاک تبعيد
يه روز تويي . اونور خواب خورشيد
تو چشم من . تويي که آسموني
تو خواب من . تويي که مهربوني
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » سه شنبه 15 آبان 1386, 10:31 pm
یه روز از همین روزا روی شب پا میذارم
توی قاب لحظه ها عکس فردا میذارم
تا که خوب خوب بشه زخمای دلواپسی
عشقو مرهم میکنم روی دلها میذارم
(خدا بیامرزه ناصر عبداللهی رو...)
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » سه شنبه 15 آبان 1386, 10:35 pm
من مسافر و غریب!
اما لبریز یقین!
میدونم تو راه عشق!
همه رو جا میزارم!

-
TNZ
- پادشاه

- پست: 6111
- تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
-
تماس:
پست
توسط TNZ » پنج شنبه 17 آبان 1386, 8:45 am
من پري كوچك غمگيني را مي شناسم
كه در اقيانوسي مسكن دارد
و دلش را
در يك ني لبك چوبين
مي نوازد آرام آرام
پري کوچک غمگيني که شب از يک بوسه مي ميرد
وسحرگاه از يک بوسه
به دنيا خواهد
شعر سپید هم قشنگه

°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » جمعه 18 آبان 1386, 3:47 am
در و ديوار اين سينه همي دَرَّد ز انبوهي
علمهاتان نگون گردد كه آن بسيار مي آيد
غلط گفتم غلط گفتم كه اين اوراق شعر من
ز شرم آن پري چهره به استغفار مي آيد
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
nono
- ReD RoSe

- پست: 2411
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
-
تماس:
پست
توسط nono » شنبه 19 آبان 1386, 2:19 pm
دوش در حلقه ماه صحبت گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
-
abri
- آخرشه !

- پست: 3773
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm
پست
توسط abri » یک شنبه 20 آبان 1386, 10:07 pm
دیر اومدی ای رفته
طعمت از دهن افتاد
دل دلزده شد از تو
آهنگ تو رفت از یاد
د
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
-
پرستو
- تازه اولاشه

- پست: 11
- تاریخ عضویت: یک شنبه 20 آبان 1386, 7:53 am
- محل اقامت: fenchulparastu@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط پرستو » سه شنبه 22 آبان 1386, 7:20 am
همه شب بر آستانت شده كار من گدائي
بخدا كه اين گدائي ندهم به هردو عالم
پرستو تك مسافر عشق تموم دنياست
پرستو رو تنها نذار طفلي هميشه تنهاست
-
پرستو
- تازه اولاشه

- پست: 11
- تاریخ عضویت: یک شنبه 20 آبان 1386, 7:53 am
- محل اقامت: fenchulparastu@yahoo.com
-
تماس:
پست
توسط پرستو » سه شنبه 22 آبان 1386, 7:23 am
ببخشيد فكر كنم اشتباه شد
آرزو دارم که بیای پرکنی تنهایی من
پاک کنی اشکای منوازروی گونه های من
پرستو تك مسافر عشق تموم دنياست
پرستو رو تنها نذار طفلي هميشه تنهاست
-
saviola
- !
- پست: 2260
- تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
-
تماس:
پست
توسط saviola » سه شنبه 22 آبان 1386, 9:17 am
بازم که اشتباه شد که!!
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد!!

چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان