صفحه 8 از 11

ارسال شده: دو شنبه 3 دی 1386, 2:04 pm
توسط TNZ
وقتي گريبان عدم با دست خلقت مي دريد

وقتي ابد چشم تو را پيش از ازل مي آفريد

وقتي زمين ناز تو را در آسمان ها مي كشيد

وقتي عطش طعم تو را با اشك هايم مي چشيد

من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلي

چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي

يك آن شد اين عاشق شدن دنيا همان يك لحظه بود

آن دم كه چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

وقتي كه من عاشق شدم شيطان به نامم سجده كرد

آدم زميني تر شد و عالم به آدم سجده كرد

من بودم و چشمان تو نه آتشي و نه گلي

چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي

ارسال شده: چهار شنبه 19 دی 1386, 11:11 am
توسط Nersi
نور خدا در درونم می تابد و هر چه ترس و تردید و خشم و نفرت را می زداید. تجلی عشق خدا در من،از من مغناطیسی مقاومت ناپذیر می سازد.


همه را دوست می دارم و همه دوستم می دارند. او که به ظاهر دشمن منست ،از دَر دوستی در می آید : بسانِ حلقه ای طلایی در زنجیر خیر و صلاح من.


خدا مونس جان من است.همان گونه که من به او توکل کامل دارم ، او نیز به من اعتماد کامل دارد.

ارسال شده: جمعه 21 دی 1386, 3:30 am
توسط abri
بازم بگین...خیلی قشنگن!

ارسال شده: جمعه 5 بهمن 1386, 3:18 pm
توسط Nersi
برخورد ها در انتظار انسان هستند ولی خودِ او از اتفاق افتادنِ آنها جلوگیری می کند.
با این حال در زمانِ نومیدی،در زمانِ بیهودگی و در زمانِ احساس اشتیاق به ادامه ی زندگی،بر اثر حضور نیروهای ناشناخته،ناگهان ظاهر می شوند و مسیر زندگی را تغییر می دهند.

ارسال شده: شنبه 6 بهمن 1386, 2:05 pm
توسط Nersi
خدایا!من کلی دعای مستجاب نشده دارم. چرا همه ی دعاهایم را مستجاب نمی کنی. شاید تقصیر من است که زیاد دعا نمی کنم و آن قدر که لازم است صدایت نمی زنم.راستش،گاهی شیطان می آید و سط دعاهایم و توی دلم را خالی می کند.آن وقت من ناامید می شوم و می گویم اصلا این دعا کردن چه فایده ای دارد؟خدا که جواب مرا نمی دهد.
اما وقتی به دعاهای قبلی ام فکر می کنم،می بینم چقدر خوب شدب که خیلیهایش را مستجاب نکردی.اصلا چقدر خوب است که تو همی دعاها را مستجاب نمی کنی.راستی اگر قرار بود تو همه ی دعاهای آدمهای روی زمین را مستجاب کنی،حتما دنیا زیرو رو می شد.
خدایا،دلم می خواهد شرطی بین خودمان بگذاریم.شرطمان این باشد که من دعا کنم و تو از بین آنها انتخاب کنی.هر کدامشان را که به دردم می خورد مستجاب کنی و هر کدامشان را که فکر می کنی برایم خوب نیست،بگذاری کنار
.
:)

ارسال شده: شنبه 6 بهمن 1386, 3:40 pm
توسط abri
اوخی!

ارسال شده: یک شنبه 14 بهمن 1386, 10:54 pm
توسط abri
مردم اغلب تنهايند زيرا به جاي پل ديوار مي سازند

ارسال شده: شنبه 20 بهمن 1386, 8:46 am
توسط Nersi
مراقب افکارت باش که گفتارت می شود
مراقب گفتارت باش که رفتارت می شود
مراقب رفتارت باش که عادتت می شود
مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود
مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود


حضرت علی (ع)

ارسال شده: دو شنبه 22 بهمن 1386, 5:21 pm
توسط Nersi
من دل سپرده بودم،او سر سپرده می خواست

ارسال شده: پنج شنبه 25 بهمن 1386, 3:12 pm
توسط abri
من همه را در آغوش ميگيرم ،
در آغوش خود مي فشارم
تا در گرماي تنم ذوب شوند ،
‌تا من در آنها حل شوم ،‌
تا همه يكي شويم در تنهائيهايمان.

ارسال شده: پنج شنبه 25 بهمن 1386, 9:36 pm
توسط محمود
امروز، اولین روز از بقیة عمر شماست

ارسال شده: شنبه 27 بهمن 1386, 2:39 pm
توسط محمود
من سکوت خویش را گم کرده ام . لاجرم در این هیاهو گم شدم. من که خود افسانه می پرداختم. عاقبت افسانه ی مردم شدم! ای سکوت ای مادر فریادها! ساز جانم از تو پر اوازه بود. تا در اغوش تو راهی داشتم. چون شراب کهنه شعرم تازه بود. درپناهت برگ و بار من شکفت تو مرا بردی به شهر یادها. من ندیدم خوش تر از جادوی تو. ای سکوت ای مادر فریادها. گم شدم در این هیاهو گم شدم. تو کجایی تا بگیری داد من؟ گر سکوت خویش را می داشتم . زندگی پر بود از فریاد من :oops:

ارسال شده: دو شنبه 29 بهمن 1386, 1:14 pm
توسط TNZ

درياي من فقط تو بخوان سمت خود مرا
جاري نمي شوم به تمناي ديگري

ارسال شده: سه شنبه 30 بهمن 1386, 7:21 pm
توسط abri
TNZ نوشته شده:
درياي من فقط تو بخوان سمت خود مرا
جاري نمي شوم به تمناي ديگري
واااااااای! چه قشنـــــــــــــــــــــــــــــــــگ!!
:cheshm:

Re:

ارسال شده: دو شنبه 13 اسفند 1386, 4:09 pm
توسط Nersi
تنهایی من پاکترین و باوفاترین یاری است که در تمام زندگی پیدا کرده ام. تنهایی من با شادی های من شاد می شود و با غم های من غمگین. تنهایی من هیچ وقت مرا تنها نگذاشته است. من هرگز تنها نبوده ام چون همیشه تنهایی من در کنار من بوده است. در فرهنگ تنهایی من خیانت جایی ندارد. تنهایی من به آسانی به دست نیامده است. تنهایی من از انتهای یک کوچه مه گرفته و غمگین با ناز و کرشمه به سمت من تنها آمده است. تنهایی من با تمام چیزهایی که در خود دارد مرا تنها نمی گذارد. در تنهایی من، غم ، اندوه ، عشق شادی ، خاطرات و من جای گرفته است. در تنهایی من همیشه می توان صدای موسیقی را شنید. در تنهایی من همیشه فیلمی برای دیدن وجود دارد. در تنهایی من همیشه کتابی برای خواندن هست. در تنهایی من اشک همچون مرواریدی می درخشد. من تنهایی خود را دوست دارم. چون با وفاترین یاری است که در تمام زندگی پیدا کرده ام.....

Re:

ارسال شده: شنبه 17 فروردین 1387, 7:34 pm
توسط Nersi
نمی دونم از کجا شروع کنم قصه تلخ سادگیمو
نمی دونم چرا قسمت می کنم روزهای خوب زندگیمو
چرا تو اول قصه همه دوسم می دارن
وسط قصه می شه سر به سر من می ذارن
می تونم مثله همه دو رنگ باشم دل نبازم
می تونم مثله همه یه عشق بادی بسازم تا با یه نیش زبون بترکه و خراب شه
تا بیان جمش کنن حباب دل سراب بشه
می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی
می تونم درست کنم ترس دلو دلواپسی
می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم
می تونم پشت دلا قایم بشم کمین کنم
ولی با این همه حرفا باز منم مثه اونام
یه دروغگو می شم و همیشه ورد زبونا
یه نفر پیدا بشه به من بگه چی کار کنم
با چه تیری اونی که دوسش دارم شکار کنم
من باید از چی بفهم چه کسی دوسم داره
توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره،وجود داره ،وجود داره
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! تصویر

Re:

ارسال شده: شنبه 17 فروردین 1387, 8:34 pm
توسط nono
محمود نوشته شده:امروز، اولین روز از بقیة عمر شماست
ایول خوشم آمد :D

Re:

ارسال شده: شنبه 17 فروردین 1387, 8:36 pm
توسط nono
خدایا کمک کن هر آنچه می شکنم دل نباشد!
سر به سرم بذار ولی سر به سر دلم نذار

Re:

ارسال شده: سه شنبه 27 فروردین 1387, 6:52 am
توسط Nersi
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
دست خطی که تورا عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند
آدمک خر نشوی گریه کنی
کل دنیا سراب است بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند

:lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol:

Re:

ارسال شده: چهار شنبه 28 فروردین 1387, 5:38 pm
توسط Nersi
به راه حل مشکل فکر کنید نه به خود مشکلات.

هیچکس نمی تواند به ما بیاموزد یا ما را دگرگون کند،این کار فقط از عهده خودمان بر می آید.هیچکس نمی تواند برایمان آرامش و شادی بیاورد. این احساسها منحصرا از آن خود ماست.هیچکس نمی تواند استعداد های ما را از قوه به فعل در آورد و ما را تحقق بخشد.تنها خودمان می توانیم برای به تمامی انسان شدنِ خویش تلاش کنیم.

اگر به دیگر نفرت بورزید با حلقه هایی کیهانی به او متصل می شوید و به بند او در می آیید. به هر چه نفرت بورزید با طوقی کیهانی به بند و اسارتش در می آیید اگر در تمام دنیا یک نفر باشد که به راستی از او خوشتان نمی آید همانا او کسی است که با حلقه ای محکمتر از فولاد خورد را به او وصل کرده اید