حرف هاي قشنگ

مطالب جالب ادبي فارسي و انگليسي
نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re:

پست توسط abri » پنج شنبه 29 فروردین 1387, 4:17 pm

اووووو! جالــــــــب بود
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
shaparak
پيشرفت كرده
پيشرفت كرده
پست: 83
تاریخ عضویت: پنج شنبه 15 فروردین 1387, 8:05 pm

Re:

پست توسط shaparak » شنبه 31 فروردین 1387, 9:37 pm

vaghean

man yeki kheyli in harfeto ghabool daram :)
وقتي كه تو رفتي خورشيد نمرده
دريا و بيابان خدا دست نخورده..

نمایه کاربر
bodesheshom
خيلي پيشرفت كرده
خيلي پيشرفت كرده
پست: 148
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 6:07 pm
محل اقامت: Tehran

Re:

پست توسط bodesheshom » دو شنبه 2 اردیبهشت 1387, 8:10 am

مرامت را بنازم اي صدف هرگاه دلت از آسمان آبي و درياي پر امواج مي گيرد دهانت بسته مي گردد دلت پر غصه مي گردد و عشق تو به آن دريا چنان پاك و چنان خالص كه همچون دُر، سفيد و ناب مي گردد
:charkh: :charkh:
When you have nothing important or interesting to say, dont let anyone persuad you to say it

نمایه کاربر
bodesheshom
خيلي پيشرفت كرده
خيلي پيشرفت كرده
پست: 148
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 6:07 pm
محل اقامت: Tehran

Re:

پست توسط bodesheshom » دو شنبه 2 اردیبهشت 1387, 8:13 am

• اميد، درماني است كه شفا نمي دهد، ولي كمك مي كند تا درد را تحمل كنيم
:charkh:
When you have nothing important or interesting to say, dont let anyone persuad you to say it

نمایه کاربر
PARVAZ
خيلي پيشرفت كرده
خيلي پيشرفت كرده
پست: 146
تاریخ عضویت: دو شنبه 27 اسفند 1386, 2:52 pm

Re:

پست توسط PARVAZ » دو شنبه 2 اردیبهشت 1387, 12:04 pm

همه مداد رنگی ها مشغول بودند به جز مداد سفید......هیچ کسی به او کار نمی داد،همه می گفتند:تو به هیچ درد نمی خوری. یک شب که مدادرنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند مداد سفید تا صبح کار می کرد.....ماه کشید....مهتاب کشید....وآن قدر ستاره کشید که کوچک وکوچکتر شد ....صبح توی جعبه مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد. :cry:
دریا باش که اگر کسی سنگی به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی

نمایه کاربر
PARVAZ
خيلي پيشرفت كرده
خيلي پيشرفت كرده
پست: 146
تاریخ عضویت: دو شنبه 27 اسفند 1386, 2:52 pm

Re:

پست توسط PARVAZ » دو شنبه 2 اردیبهشت 1387, 12:06 pm

آنچه هستی هدیه خداوند است به تو وآنچه می شوی هدیه توست به خداوند پس بی نظیر باش !
دریا باش که اگر کسی سنگی به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re:

پست توسط hadi » دو شنبه 2 اردیبهشت 1387, 6:13 pm

چرا انقدر ریز مینویسین شما ها
چشمم نمیبینه :shock: :lol:

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » سه شنبه 3 اردیبهشت 1387, 6:16 pm

اگر می خواهید چیزی کوچکتر شود،
ابتدا اجازه دهید خوب گسترده شود.
اگر می خواهید از چیزی رها شوید،
ابتدا اجازه دهید شکوفا شود.
اگر می خواهدی چیزی را به دست آورید،
ابتدا آن را ببخشید.
این درک ظریفی از قانون هستی است.
نرم بر سخت غلبه می کند.
آرام بر سریع پیروز می شود.
-----> :)

نمایه کاربر
shaparak
پيشرفت كرده
پيشرفت كرده
پست: 83
تاریخ عضویت: پنج شنبه 15 فروردین 1387, 8:05 pm

Re:

پست توسط shaparak » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 9:47 pm

استاد دانشگاه دانشجویان رو به مباحثه طلبید و در کمال اعتماد به نفس از دانشجویان پرسید :

آیا خدا همه موجودات رو آفریده؟

یکی از دانشجویان با قاطعیت جواب داد : بله

- استاد پرسید : هر موجودی رو؟

- دانشجو جواب داد : بله، هر آنچه را که وجود دارد.

- استاد گفت : در این صورت این جمله که خداوند شیطان رو آفریده درسته، زیرا شیطان هم وجود داره.

دانشجو ساکت و ضایع شد !

استادم کلی با تریپ خودش حال کرد که تونسته اثبات کنه که ایمان و اعتقادات مذهبی چیزی جز افسانه نیست.

- یکی از دانشجو های گیر (از همونایی که استادو رنگی می کنن!) پرسید:

استاد آیا سرما وجود داره؟

- استاد : البته که وجود داره، تا حالا یخ نزدی تو؟

- دانشجو پرسید : تاریکی چطور؟

- استاد : خوب تاریکی هم وجود داره (عجب خریه این بشر! اینو تو دلش گفتا!)

- دانشجو : در مورد سرما باید بگم که وجود نداره، هر شی رو زمانی می شه مورد مطالعه قرار داد که انرژی به صورت گرما ساطع کنه، سرما هم چیزی نیست جز نبودن گرما.

تاریکی هم وجود خارجی نداره، عبارتیه که ما از اون برای توصیف نبودن نور استفاده می کنیم.


در پایان از استاد پرسید: شیطان چطور ؟ آیا شیطانم وجود داره؟

خودش ادامه داد:

شیطان هم غیبت خدا تو دل آدماست و دوری عشق و ایمانه.

عشق و ایمان مثل نور و حرارته، این دو وجود دارند و نبودن آنهاست که شیطان نام گرفته .


استاد ساکت شده بود.


نام این دانشجو آلبرت اینشتین بود .


(البته اینشتین کلی این وسط بحث علمیو اینا راه انداخته بوده، ولی از اونجایی که اون بیکار بوده و منم حال و حوصله نوشتنشو نداشتم ، اونا رو پیچوندم! )
وقتي كه تو رفتي خورشيد نمرده
دريا و بيابان خدا دست نخورده..

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » شنبه 7 اردیبهشت 1387, 11:16 am

کسی که روی انگشتانش می ایستد
نمی تواند تعادلش را حفظ کند.
کسی که عجله می کند
نمی تواند خیلی پیش رود.
کسی که سعی در درخشیدن میکند
نور وجودش را خاموش میکند.
کسی خود را بزرگ می داند
نمی تواند بداند به واقع کیست.
کسی که بر دیگران فرمان می راند
نمی تواند بر وجود خویش فاتح شود.
کسی که به کارش می چسبد
چیزی که دیری بپاید،خلق نمی کند.
-----> :)

نمایه کاربر
saviola
!
پست: 2260
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
تماس:

Re:

پست توسط saviola » شنبه 7 اردیبهشت 1387, 12:52 pm

خدايا به داده و نداده و گرفته ات شكر : كه داده ات نعمت است و نداده ات حكمت و گرفته ات امتحان..

نمایه کاربر
josef
آخرشه !
آخرشه !
پست: 415
تاریخ عضویت: چهار شنبه 7 آذر 1386, 1:15 pm
تماس:

Re: حرف هاي قشنگ

پست توسط josef » شنبه 7 اردیبهشت 1387, 4:58 pm

آدمك آخر دنياست بخند/آدمك مرگ همينجاست بخند/دست خطي كه تو را عاشق كرد/شوخي كاغذي ماست بخند/آدمك خر نشوي گريه كني/كل دنيا سراب است بخند/آن خدايي كه بزرگش خواندي/بخدا مثل تو تنهاست بخند...!
می دانی ؟!!! همه چیز تازه اش خوب است .. جز تازه فهمیدن _ که گاه دیر است و گاه بسیار دیر _ گاه گران تمام می شود و گاه بسیار گران ..........گاهی حتی به قیمت: " بفهم و بمیر " !!

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re: حرف هاي قشنگ

پست توسط TNZ » شنبه 14 اردیبهشت 1387, 4:08 pm

مي خواستم خراب نگاهش شوم، نشد ... بيچاره ي دو چشم سياهش شوم، نشد
مي خواستم که در دل شبها ستاره اي ... چرخان به گرد صورت ماهش شوم، نشد
مي خواستم که وقت هم آغوش او شدن ... حتي فداي حس گناهش شوم، نشد
مي خواستم دريچه ي پژواک خنده اش ... يا آينه مقابل آهش شوم، نشد
گفتم به خود که همدم تنهايي اش شوم ... بي چشمداشت پشت و پناهش شوم، نشد
مي خواستم که حادثه باشم براي او ... شيرين و تلخ قصه ي راهش شوم، نشد
مي خواستم به شيوه ي ايثار و معجزه ... قبله براي قلب و نگاهش شوم، نشد
گفتم به خود هميشه ي او مي شوم ولي ... حتي نشد که گاه به گاهش شوم، نشد
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re: حرف هاي قشنگ

پست توسط Nersi » دو شنبه 16 اردیبهشت 1387, 7:12 pm

شهرت یا صداقت،کدام بهتر است؟
ثروت یا شادی،کدام یک ارزشمندتر است؟
موفقیت یا شکست، کدام یک مخرب تر است؟
اگر برای خوشنودی به دیگران وابسته باشید،
هرگز خوشنود حقیقی نخواهید بود.
اگر شادی شما به پول و ثروت وابسته باشد،
هرگز با خود شاد نخواهید بود.
از آنچه دارید راضی باشید
و زندگی را همان گونه که هست جشن بگیرید.
وقتی درک کنید هیچ کاستی و نقصی وجود ندارد،
کل دنیا متعلق به شما خواهد بود
-----> :)

نمایه کاربر
gemini
آخرشه !
آخرشه !
پست: 590
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:41 am

Re: حرف هاي قشنگ

پست توسط gemini » جمعه 10 خرداد 1387, 8:07 pm

عزیز من
اگر زاویه ی دیدمان ، نسبت به چیزی ، یکی نیست، بگذار یکی نباشد. بگذار فرق داشته باشیم. بگذار در عین وحدت، مستقل باشیم. بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم.
بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید.تو نباید سایه ی کمرنگ من باشی
من نباید سایه ی کمرنگ تو باشم.
این سخنی است که در باب دوستی نیز گفته ام.
بگذار صبورانه و دردمندانه در باب هر چیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم . اما نخواهیم که بحث، ما را به نقطه ی مطلقا واحدی برساند.
بحث باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل.
چه خاصیت که من ، با همه ی تفردم، نباشم و تو باشی، یا به عکس، تو با همه ی تفردت نباشی و همه من باشم؟
بیا بحث کنیم!
بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم!
بیا کلنجار برویم!
اما سر انجام نخواهیم که غلبه کنیم.
و این غلبه منجر شود که تو نیز چون من بیندیشی و به عکس.
مختصری نزدیک شدن بهتر از غرق شدن است.
تفاهم بهتر از تسلیم شدن است.

دو نیمه، زمانی به راستی یکی می شوند و از دو تنها، یک جمع کامل می سازند که بتوانند کمبود های هم را جبران کنند، نه آنکه عین مطلق هم شوند.بیا تصمیم بگیریم که هرگز عین هم نشویم.
بیا تصمیم بگیریم که حرکات ما، رفتارمان، حرف زدنمان، و سلیقه مان کاملا یکی نشود...
و فرصت بدهیم که خرده اختلاف ها، و حتی اختلاف های اساسی مان باقی بماند.
و هرگز اختلاف نظر را وسیله ی تهاجم قرار ندهیم....
عزیز من ! بیا متفاوت باشیم!

(نادر ابراهیمی)
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re: حرف هاي قشنگ

پست توسط abri » جمعه 10 خرداد 1387, 8:41 pm

هستمت بد!! خیلی قشنگ بوووود
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re: حرف هاي قشنگ

پست توسط TNZ » دو شنبه 24 تیر 1387, 8:54 am

INTERVIEW WITH GOD

گفتـــــــــگو بــــــا خـــــــدا



I dreamed I had an interview with god
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم

God asked
خدا گفت

So you would like to interview me
پس می خواهی با من گفتگو کنی؟

I said ,If you have the time
گفتم اگر وقت داشته باشید

God smiled
خدا لبخند زد !

My time is eternity
وقت من ابدی است

What questions do you have in mind for me
چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی ؟

What surprises you most about human kind
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟

God answered
خدا پاسخ داد :

That they get bored with child hood
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند

They rush to grow up and then
عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد

long to be children again
حسرت دوران کودکی را می خورند

That they lose their health to make money
اینکه سلامتشان را صرف به دست آوردن پول می کنند

and then
و بعد

lose their money to restore their health
پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند

That by thinking anxiously about the future
اینکه با نگرانی نسبت به آینده

They forget the present
زمان حال را فراموش می کنند

such that they live in nether the present
آنچنان که دیگر نه در حال زندگی می کنند

And not the future
نه در آینده

That they live as if they will never die
این که چنان زندگی می کنند که گویی ، نخواهند مرد

and die as if they had never lived
و آنچنان می میرند که گویی هرگز نبوده اند

God's hand took mine and
خداوند دستهای مرا در دست گرفت

we were silent for a while
و مدتی هر دو ساکت ماندیم

And then I asked
بعد پرسیدم

As the creator of people
به عنوان خالق انسانها

What are some of life lessons you want them to learn
می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند ؟

God replied with a smile
خداوند با لبخند پاسخ داد :

To learn they can not make any one love them
یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود كرد

but they can do is let themselves be loved
اما می توان محبوب دیگران شد

To learn that it is not good to compare themselves to others
یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند

To learn that a rich person is not one who has the most
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد

but is one who needs the least
بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد

To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love
یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم

and it takes many years to heal them
ولی سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد

To learn to forgive by practicing for giveness
با بخشیدن بخشش یاد بگیرند

T o learn that there are persons who love them dearly
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند

But simly do not know how to express or show their feelings
اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند

To learn that two people can look at the same thing
یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند

and see it differently
اما آن را متفاوت ببینند

To learn that it is not always enough that they be forgiven by others
یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند

The must forgive themselves
بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند

And to learn that I am here
و یاد بگیرند که من اینجا هستم

ALWAYS
همیشه
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re: حرف هاي قشنگ

پست توسط TNZ » جمعه 4 مرداد 1387, 10:21 am

آنکه زیبایی خرد را ندید ، گرفتار زیبایی آدمیان شد و بدین گونه از هر چه داشت تهی گشت . (اُرد بزرگ)


ظاهر هر چیز بنا بر احساس ما تغییر می کند و به این خاطر، سحر و زیبایی را در آن می بینیم ، حال آنکه سحر و زیبایی، به واقع درون خود ماست.آنکه فرشتگان و شیاطین را در زیبایی و زشتی زندگی نمی بیند ، به یقین از دانش و آگاهی دور است و روحش نیز تهی از عشق و محبت . ( جبران خلیل جبران)
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re: حرف هاي قشنگ

پست توسط TNZ » پنج شنبه 10 مرداد 1387, 8:16 pm

زنگ می زنند کسی که آرزویش را داشتی آمده .
کسی که دلتنگش بودی
کسی که ......
با دنیایی خبر خوش !
خوشا به حالت دوست من ،
برخیز .....
زنگ میزنند !!!
نامه ای خواهد رسید از نا کجا آباد
اما برای تو .
فقط برای تو .
شاید قصه ای باشد از امیدبی کران .
تنهاایمان بیاور به وجود
پستچی مهربان آسمان !!!
5ثانیه فرصت داری تسلیم شوی !!!
سلاح منفی بافی را زمین بگذاری
واجازه دهی نهال اندیشه های مثبت
در ذهنت جوانه بزند!
5ثانیه تمام شد !!!
خدا را در دلت احساس کن
و قدمهایت را محکم تر از همیشه بردار.
چرا که وقتی ایمان شکست می خورد
ترس ،پیروزی اش را
در وجودت جشن می گیرد !
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re: حرف هاي قشنگ

پست توسط abri » پنج شنبه 10 مرداد 1387, 10:26 pm

چه قشنگ..مرسی...بسی لذت بردم :)
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان