حرف هاي قشنگ
وقتي گريبان عدم با دست خلقت مي دريد
وقتي ابد چشم تو را پيش از ازل مي آفريد
وقتي زمين ناز تو را در آسمان ها مي كشيد
وقتي عطش طعم تو را با اشك هايم مي چشيد
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلي
چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي
يك آن شد اين عاشق شدن دنيا همان يك لحظه بود
آن دم كه چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتي كه من عاشق شدم شيطان به نامم سجده كرد
آدم زميني تر شد و عالم به آدم سجده كرد
من بودم و چشمان تو نه آتشي و نه گلي
چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي
وقتي ابد چشم تو را پيش از ازل مي آفريد
وقتي زمين ناز تو را در آسمان ها مي كشيد
وقتي عطش طعم تو را با اشك هايم مي چشيد
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلي
چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي
يك آن شد اين عاشق شدن دنيا همان يك لحظه بود
آن دم كه چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتي كه من عاشق شدم شيطان به نامم سجده كرد
آدم زميني تر شد و عالم به آدم سجده كرد
من بودم و چشمان تو نه آتشي و نه گلي
چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
نور خدا در درونم می تابد و هر چه ترس و تردید و خشم و نفرت را می زداید. تجلی عشق خدا در من،از من مغناطیسی مقاومت ناپذیر می سازد.
همه را دوست می دارم و همه دوستم می دارند. او که به ظاهر دشمن منست ،از دَر دوستی در می آید : بسانِ حلقه ای طلایی در زنجیر خیر و صلاح من.
خدا مونس جان من است.همان گونه که من به او توکل کامل دارم ، او نیز به من اعتماد کامل دارد.
همه را دوست می دارم و همه دوستم می دارند. او که به ظاهر دشمن منست ،از دَر دوستی در می آید : بسانِ حلقه ای طلایی در زنجیر خیر و صلاح من.
خدا مونس جان من است.همان گونه که من به او توکل کامل دارم ، او نیز به من اعتماد کامل دارد.
----->
خدایا!من کلی دعای مستجاب نشده دارم. چرا همه ی دعاهایم را مستجاب نمی کنی. شاید تقصیر من است که زیاد دعا نمی کنم و آن قدر که لازم است صدایت نمی زنم.راستش،گاهی شیطان می آید و سط دعاهایم و توی دلم را خالی می کند.آن وقت من ناامید می شوم و می گویم اصلا این دعا کردن چه فایده ای دارد؟خدا که جواب مرا نمی دهد.
اما وقتی به دعاهای قبلی ام فکر می کنم،می بینم چقدر خوب شدب که خیلیهایش را مستجاب نکردی.اصلا چقدر خوب است که تو همی دعاها را مستجاب نمی کنی.راستی اگر قرار بود تو همه ی دعاهای آدمهای روی زمین را مستجاب کنی،حتما دنیا زیرو رو می شد.
خدایا،دلم می خواهد شرطی بین خودمان بگذاریم.شرطمان این باشد که من دعا کنم و تو از بین آنها انتخاب کنی.هر کدامشان را که به دردم می خورد مستجاب کنی و هر کدامشان را که فکر می کنی برایم خوب نیست،بگذاری کنار.
اما وقتی به دعاهای قبلی ام فکر می کنم،می بینم چقدر خوب شدب که خیلیهایش را مستجاب نکردی.اصلا چقدر خوب است که تو همی دعاها را مستجاب نمی کنی.راستی اگر قرار بود تو همه ی دعاهای آدمهای روی زمین را مستجاب کنی،حتما دنیا زیرو رو می شد.
خدایا،دلم می خواهد شرطی بین خودمان بگذاریم.شرطمان این باشد که من دعا کنم و تو از بین آنها انتخاب کنی.هر کدامشان را که به دردم می خورد مستجاب کنی و هر کدامشان را که فکر می کنی برایم خوب نیست،بگذاری کنار.
----->
من سکوت خویش را گم کرده ام . لاجرم در این هیاهو گم شدم. من که خود افسانه می پرداختم. عاقبت افسانه ی مردم شدم! ای سکوت ای مادر فریادها! ساز جانم از تو پر اوازه بود. تا در اغوش تو راهی داشتم. چون شراب کهنه شعرم تازه بود. درپناهت برگ و بار من شکفت تو مرا بردی به شهر یادها. من ندیدم خوش تر از جادوی تو. ای سکوت ای مادر فریادها. گم شدم در این هیاهو گم شدم. تو کجایی تا بگیری داد من؟ گر سکوت خویش را می داشتم . زندگی پر بود از فریاد من
Re:
تنهایی من پاکترین و باوفاترین یاری است که در تمام زندگی پیدا کرده ام. تنهایی من با شادی های من شاد می شود و با غم های من غمگین. تنهایی من هیچ وقت مرا تنها نگذاشته است. من هرگز تنها نبوده ام چون همیشه تنهایی من در کنار من بوده است. در فرهنگ تنهایی من خیانت جایی ندارد. تنهایی من به آسانی به دست نیامده است. تنهایی من از انتهای یک کوچه مه گرفته و غمگین با ناز و کرشمه به سمت من تنها آمده است. تنهایی من با تمام چیزهایی که در خود دارد مرا تنها نمی گذارد. در تنهایی من، غم ، اندوه ، عشق شادی ، خاطرات و من جای گرفته است. در تنهایی من همیشه می توان صدای موسیقی را شنید. در تنهایی من همیشه فیلمی برای دیدن وجود دارد. در تنهایی من همیشه کتابی برای خواندن هست. در تنهایی من اشک همچون مرواریدی می درخشد. من تنهایی خود را دوست دارم. چون با وفاترین یاری است که در تمام زندگی پیدا کرده ام.....
----->
Re:
نمی دونم از کجا شروع کنم قصه تلخ سادگیمو
نمی دونم چرا قسمت می کنم روزهای خوب زندگیمو
چرا تو اول قصه همه دوسم می دارن
وسط قصه می شه سر به سر من می ذارن
می تونم مثله همه دو رنگ باشم دل نبازم
می تونم مثله همه یه عشق بادی بسازم تا با یه نیش زبون بترکه و خراب شه
تا بیان جمش کنن حباب دل سراب بشه
می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی
می تونم درست کنم ترس دلو دلواپسی
می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم
می تونم پشت دلا قایم بشم کمین کنم
ولی با این همه حرفا باز منم مثه اونام
یه دروغگو می شم و همیشه ورد زبونا
یه نفر پیدا بشه به من بگه چی کار کنم
با چه تیری اونی که دوسش دارم شکار کنم
من باید از چی بفهم چه کسی دوسم داره
توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره،وجود داره ،وجود داره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
نمی دونم چرا قسمت می کنم روزهای خوب زندگیمو
چرا تو اول قصه همه دوسم می دارن
وسط قصه می شه سر به سر من می ذارن
می تونم مثله همه دو رنگ باشم دل نبازم
می تونم مثله همه یه عشق بادی بسازم تا با یه نیش زبون بترکه و خراب شه
تا بیان جمش کنن حباب دل سراب بشه
می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی
می تونم درست کنم ترس دلو دلواپسی
می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم
می تونم پشت دلا قایم بشم کمین کنم
ولی با این همه حرفا باز منم مثه اونام
یه دروغگو می شم و همیشه ورد زبونا
یه نفر پیدا بشه به من بگه چی کار کنم
با چه تیری اونی که دوسش دارم شکار کنم
من باید از چی بفهم چه کسی دوسم داره
توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره،وجود داره ،وجود داره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
----->
Re:
به راه حل مشکل فکر کنید نه به خود مشکلات.
هیچکس نمی تواند به ما بیاموزد یا ما را دگرگون کند،این کار فقط از عهده خودمان بر می آید.هیچکس نمی تواند برایمان آرامش و شادی بیاورد. این احساسها منحصرا از آن خود ماست.هیچکس نمی تواند استعداد های ما را از قوه به فعل در آورد و ما را تحقق بخشد.تنها خودمان می توانیم برای به تمامی انسان شدنِ خویش تلاش کنیم.
اگر به دیگر نفرت بورزید با حلقه هایی کیهانی به او متصل می شوید و به بند او در می آیید. به هر چه نفرت بورزید با طوقی کیهانی به بند و اسارتش در می آیید اگر در تمام دنیا یک نفر باشد که به راستی از او خوشتان نمی آید همانا او کسی است که با حلقه ای محکمتر از فولاد خورد را به او وصل کرده اید
هیچکس نمی تواند به ما بیاموزد یا ما را دگرگون کند،این کار فقط از عهده خودمان بر می آید.هیچکس نمی تواند برایمان آرامش و شادی بیاورد. این احساسها منحصرا از آن خود ماست.هیچکس نمی تواند استعداد های ما را از قوه به فعل در آورد و ما را تحقق بخشد.تنها خودمان می توانیم برای به تمامی انسان شدنِ خویش تلاش کنیم.
اگر به دیگر نفرت بورزید با حلقه هایی کیهانی به او متصل می شوید و به بند او در می آیید. به هر چه نفرت بورزید با طوقی کیهانی به بند و اسارتش در می آیید اگر در تمام دنیا یک نفر باشد که به راستی از او خوشتان نمی آید همانا او کسی است که با حلقه ای محکمتر از فولاد خورد را به او وصل کرده اید
----->
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان