حرف هاي قشنگ

مطالب جالب ادبي فارسي و انگليسي
نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » دو شنبه 3 دی 1386, 2:04 pm

وقتي گريبان عدم با دست خلقت مي دريد

وقتي ابد چشم تو را پيش از ازل مي آفريد

وقتي زمين ناز تو را در آسمان ها مي كشيد

وقتي عطش طعم تو را با اشك هايم مي چشيد

من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلي

چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي

يك آن شد اين عاشق شدن دنيا همان يك لحظه بود

آن دم كه چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

وقتي كه من عاشق شدم شيطان به نامم سجده كرد

آدم زميني تر شد و عالم به آدم سجده كرد

من بودم و چشمان تو نه آتشي و نه گلي

چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

پست توسط Nersi » چهار شنبه 19 دی 1386, 11:11 am

نور خدا در درونم می تابد و هر چه ترس و تردید و خشم و نفرت را می زداید. تجلی عشق خدا در من،از من مغناطیسی مقاومت ناپذیر می سازد.


همه را دوست می دارم و همه دوستم می دارند. او که به ظاهر دشمن منست ،از دَر دوستی در می آید : بسانِ حلقه ای طلایی در زنجیر خیر و صلاح من.


خدا مونس جان من است.همان گونه که من به او توکل کامل دارم ، او نیز به من اعتماد کامل دارد.
-----> :)

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

پست توسط abri » جمعه 21 دی 1386, 3:30 am

بازم بگین...خیلی قشنگن!
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

پست توسط Nersi » جمعه 5 بهمن 1386, 3:18 pm

برخورد ها در انتظار انسان هستند ولی خودِ او از اتفاق افتادنِ آنها جلوگیری می کند.
با این حال در زمانِ نومیدی،در زمانِ بیهودگی و در زمانِ احساس اشتیاق به ادامه ی زندگی،بر اثر حضور نیروهای ناشناخته،ناگهان ظاهر می شوند و مسیر زندگی را تغییر می دهند.
-----> :)

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

پست توسط Nersi » شنبه 6 بهمن 1386, 2:05 pm

خدایا!من کلی دعای مستجاب نشده دارم. چرا همه ی دعاهایم را مستجاب نمی کنی. شاید تقصیر من است که زیاد دعا نمی کنم و آن قدر که لازم است صدایت نمی زنم.راستش،گاهی شیطان می آید و سط دعاهایم و توی دلم را خالی می کند.آن وقت من ناامید می شوم و می گویم اصلا این دعا کردن چه فایده ای دارد؟خدا که جواب مرا نمی دهد.
اما وقتی به دعاهای قبلی ام فکر می کنم،می بینم چقدر خوب شدب که خیلیهایش را مستجاب نکردی.اصلا چقدر خوب است که تو همی دعاها را مستجاب نمی کنی.راستی اگر قرار بود تو همه ی دعاهای آدمهای روی زمین را مستجاب کنی،حتما دنیا زیرو رو می شد.
خدایا،دلم می خواهد شرطی بین خودمان بگذاریم.شرطمان این باشد که من دعا کنم و تو از بین آنها انتخاب کنی.هر کدامشان را که به دردم می خورد مستجاب کنی و هر کدامشان را که فکر می کنی برایم خوب نیست،بگذاری کنار
.
:)
-----> :)

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

پست توسط abri » شنبه 6 بهمن 1386, 3:40 pm

اوخی!
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

پست توسط abri » یک شنبه 14 بهمن 1386, 10:54 pm

مردم اغلب تنهايند زيرا به جاي پل ديوار مي سازند
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

پست توسط Nersi » شنبه 20 بهمن 1386, 8:46 am

مراقب افکارت باش که گفتارت می شود
مراقب گفتارت باش که رفتارت می شود
مراقب رفتارت باش که عادتت می شود
مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود
مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود


حضرت علی (ع)
-----> :)

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

پست توسط Nersi » دو شنبه 22 بهمن 1386, 5:21 pm

من دل سپرده بودم،او سر سپرده می خواست
-----> :)

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

پست توسط abri » پنج شنبه 25 بهمن 1386, 3:12 pm

من همه را در آغوش ميگيرم ،
در آغوش خود مي فشارم
تا در گرماي تنم ذوب شوند ،
‌تا من در آنها حل شوم ،‌
تا همه يكي شويم در تنهائيهايمان.
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

پست توسط محمود » پنج شنبه 25 بهمن 1386, 9:36 pm

امروز، اولین روز از بقیة عمر شماست

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

پست توسط محمود » شنبه 27 بهمن 1386, 2:39 pm

من سکوت خویش را گم کرده ام . لاجرم در این هیاهو گم شدم. من که خود افسانه می پرداختم. عاقبت افسانه ی مردم شدم! ای سکوت ای مادر فریادها! ساز جانم از تو پر اوازه بود. تا در اغوش تو راهی داشتم. چون شراب کهنه شعرم تازه بود. درپناهت برگ و بار من شکفت تو مرا بردی به شهر یادها. من ندیدم خوش تر از جادوی تو. ای سکوت ای مادر فریادها. گم شدم در این هیاهو گم شدم. تو کجایی تا بگیری داد من؟ گر سکوت خویش را می داشتم . زندگی پر بود از فریاد من :oops:

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » دو شنبه 29 بهمن 1386, 1:14 pm


درياي من فقط تو بخوان سمت خود مرا
جاري نمي شوم به تمناي ديگري
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

پست توسط abri » سه شنبه 30 بهمن 1386, 7:21 pm

TNZ نوشته شده:
درياي من فقط تو بخوان سمت خود مرا
جاري نمي شوم به تمناي ديگري
واااااااای! چه قشنـــــــــــــــــــــــــــــــــگ!!
:cheshm:
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » دو شنبه 13 اسفند 1386, 4:09 pm

تنهایی من پاکترین و باوفاترین یاری است که در تمام زندگی پیدا کرده ام. تنهایی من با شادی های من شاد می شود و با غم های من غمگین. تنهایی من هیچ وقت مرا تنها نگذاشته است. من هرگز تنها نبوده ام چون همیشه تنهایی من در کنار من بوده است. در فرهنگ تنهایی من خیانت جایی ندارد. تنهایی من به آسانی به دست نیامده است. تنهایی من از انتهای یک کوچه مه گرفته و غمگین با ناز و کرشمه به سمت من تنها آمده است. تنهایی من با تمام چیزهایی که در خود دارد مرا تنها نمی گذارد. در تنهایی من، غم ، اندوه ، عشق شادی ، خاطرات و من جای گرفته است. در تنهایی من همیشه می توان صدای موسیقی را شنید. در تنهایی من همیشه فیلمی برای دیدن وجود دارد. در تنهایی من همیشه کتابی برای خواندن هست. در تنهایی من اشک همچون مرواریدی می درخشد. من تنهایی خود را دوست دارم. چون با وفاترین یاری است که در تمام زندگی پیدا کرده ام.....
-----> :)

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » شنبه 17 فروردین 1387, 7:34 pm

نمی دونم از کجا شروع کنم قصه تلخ سادگیمو
نمی دونم چرا قسمت می کنم روزهای خوب زندگیمو
چرا تو اول قصه همه دوسم می دارن
وسط قصه می شه سر به سر من می ذارن
می تونم مثله همه دو رنگ باشم دل نبازم
می تونم مثله همه یه عشق بادی بسازم تا با یه نیش زبون بترکه و خراب شه
تا بیان جمش کنن حباب دل سراب بشه
می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی
می تونم درست کنم ترس دلو دلواپسی
می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم
می تونم پشت دلا قایم بشم کمین کنم
ولی با این همه حرفا باز منم مثه اونام
یه دروغگو می شم و همیشه ورد زبونا
یه نفر پیدا بشه به من بگه چی کار کنم
با چه تیری اونی که دوسش دارم شکار کنم
من باید از چی بفهم چه کسی دوسم داره
توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره،وجود داره ،وجود داره
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! تصویر
-----> :)

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

Re:

پست توسط nono » شنبه 17 فروردین 1387, 8:34 pm

محمود نوشته شده:امروز، اولین روز از بقیة عمر شماست
ایول خوشم آمد :D
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

Re:

پست توسط nono » شنبه 17 فروردین 1387, 8:36 pm

خدایا کمک کن هر آنچه می شکنم دل نباشد!
سر به سرم بذار ولی سر به سر دلم نذار
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » سه شنبه 27 فروردین 1387, 6:52 am

آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
دست خطی که تورا عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند
آدمک خر نشوی گریه کنی
کل دنیا سراب است بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند

:lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol:
-----> :)

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » چهار شنبه 28 فروردین 1387, 5:38 pm

به راه حل مشکل فکر کنید نه به خود مشکلات.

هیچکس نمی تواند به ما بیاموزد یا ما را دگرگون کند،این کار فقط از عهده خودمان بر می آید.هیچکس نمی تواند برایمان آرامش و شادی بیاورد. این احساسها منحصرا از آن خود ماست.هیچکس نمی تواند استعداد های ما را از قوه به فعل در آورد و ما را تحقق بخشد.تنها خودمان می توانیم برای به تمامی انسان شدنِ خویش تلاش کنیم.

اگر به دیگر نفرت بورزید با حلقه هایی کیهانی به او متصل می شوید و به بند او در می آیید. به هر چه نفرت بورزید با طوقی کیهانی به بند و اسارتش در می آیید اگر در تمام دنیا یک نفر باشد که به راستی از او خوشتان نمی آید همانا او کسی است که با حلقه ای محکمتر از فولاد خورد را به او وصل کرده اید
-----> :)

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان