عاااااااشق این متنم
************
سلام!
اي مهربان پروردگار پاك بي همتا
خدايا جزتو آيا مهرباني هست؟
گرچه پيمان خودم را با تو بشكستم
نمي شد باورم اما چه زيبا باز من را سوي خود خواندي
عزيزا من گمان مي كردم كه ديگر راه برگشتي برايم نيست
خداوندا مر البته مي بخشي
گمان مي كردم به جرم غفلت از تو
مرا راندي و در را پشت سر بستي
حبيبا باورش سخت است
اما تو مرا اينك براي آشتي خواندي؟؟!!
به پاس آشتي باتو اينك
من خدايا عهد مي بندم
از اين پس بي شكايت دوست خواهم داشت
بي توقع مهر مي ورزم
خدايا سينه ام را رحمت پاك گشايش مرحمت فرما
به لب هايم تبسم را
به چشمم نور پاكت را
به قلبم مهرورزي را
خداوندا بلنداي دعايت را عطايم كن
تو معشوق همه عالم
از اين پس عاشقي را پيشه ام فرما
خدايا راستش من آدميزادم
گاه گاهي گر گناهي مي كنم
طغيان مپندارش
كريما من گناهي بنده اي دارم
و تو بخشايشي جنس خدا
آيا اميد بخششم بي جاست؟
خودت گفتي بخوان
مي خوانمت اينك مرا درياب
به چشماني كه مي جويد تو را نوري عنايت كن
و خالي دو دست كوچكم را
هديه اي اينك عطا فرما
خودت گفتي كسي را دست خالي برنگردانيد
كنون اي اولين و آخرينم
بارالها راست مي گويم
دگر من با خدايم آشتي هستم
ببخشا آن گناهاني كه دور از چشم مردم
در حضورت مرتكب گشتم
گناهاني كه نعمت هاي پاكت را مبدل كرد
خداوندا ببخشا آن گناهاني كه باعث شد دعايم بي اثر گردد
گناهاني كه اميد مرا از تو پريشان كرد
خدايا پيش آناني كه مي گويند من را تو نمي بخشي
تو رسوايم مكن
من گفته ام من مهربان پروردگار قادري دارم
كه مي بخشد مرا
آيا به جز اين است؟
خدايا بين من با آنكه نامت را نمي خواند
فرقي نيست؟
اگر من را به عدلت در ميان آتش اندازي
ميان آتشت باز مي گويم
هلا اي مردمان
من مهربان پروردگار قادري دارم
چه پيوندي ميان آتش و قلبي كه مهر تو در آن پيداست؟
و گيرم صبر بر آتش
وليكن صبر بر دوري تو هرگز
خدايا خوب مي دانم مرا تنها نمي خواهي
خدايا راست مي گويي
غريب اين زمين خاكيت
جز تو كه را دارد؟
مرا مهمان دنياي خودت كردي
كريما تو پذيرايي از مهمان خود را خوب مي داني
تو صاحبخانه خوبم
تو ظرف خالي مهمان خود را دوست مي داري؟
خداوندا مرا جز تو خدايي نيست
و مي دانم تو نوميدي ما اميدواران خودت رت بر نمي تابي
اگر برگردم از پيش تو با دستان خالي
منكرانت شاد مي گردند
خداوندا شهادت مي دهم هستي
شهادت مي دهم من مهربان پروردگار عادلي دارم
شهادت مي دهم من مهربان قلبي ز روح پاك او دارم
شهادت مي دهم من قطره اي از روح اويم
گرچه گاهي خود نمي دانم
شهادت مي دهم من قلب پاكي را براي مهرورزي دارم اما
خوب چه باك ار آن كه گاهي هم بگيرد او
گواهي مي دهم من جلوه اي از ذات پاك كبريا هستم
و من هستم كه او مي خواست من باشم
و مي خواهم كه من آن گونه اي باشم كه مي خواهد
بيا اي مهربان همراه خوب مهر آيينم
بخوان با من
بخوان زيرا اگر باهم بخوانيمش
جواب هردومان را زود خواهد داد
خداوندا تو را من دوست مي دارم
و مي دانم تو نور آسمانها و زمين
هر لحظه با من از خودم نزديك تر هستي
تو گرماي محبت را عنايت كن
زميني بنده ام اما يقيني آسماني را عطايم كن
خدايا مزه زيباي بخشش را به كام قلب ما بنشان
تو لبخند رضايت را عطامان كن
خدايا قلب ما را
منزل پاك خودت را از حسادت ها رهايي ده
خدايا قدرتم ده تا ببخشم آن كه من را سخت آزرده ست
خدايا من چه مي گويم
چنانم كن كه مي خواهي
مرا آن كن كه مي داني...!!
کیوان شاهبداغی