زن ذليل خوبي باشيم

مطالب جالب ادبي فارسي و انگليسي
ارسال پست
نمایه کاربر
Genius
تازه اولاشه
تازه اولاشه
پست: 30
تاریخ عضویت: چهار شنبه 11 مرداد 1385, 11:53 am
محل اقامت: xbyter@yahoo.com
تماس:

پست توسط Genius » دو شنبه 27 شهریور 1385, 6:56 am

براي اينكه زن‌ذليل خوبي باشيم كافي است به 15 قانون زير كه ساخته و پرداخته ذهن زنان است، توجه نموده و آنها را به دقت رعايت كنيم
زن، هميشه قوانين را وضع نموده و تصويب كند
قوانين ممكن است بدون اطلاع قبلي تغيير كند
امكان ندارد مردي تمام قوانين را بداند
چنانچه زن شك ببرد كه مرد تمام يا برخي از قوانين را مي‌داند، مي‌تواند بلافاصله قوانين را تغيير دهد
زن هرگز اشتباه نمي‌كند
چنانچه به نظر آيد كه زن در اشتباه است، علت آن است كه مرد حرفي بيجا و اشتباه بر زبان آورده يا كاري اشتباه كرده كه باعث سوء تفاهمي آشكار و در نتيجه، اشتباه زن شده است
چنانچه مورد بالا اتفاق افتاد، مرد بايد بلافاصله معذرت بخواهد، چرا كه او باعث سوء تفاهم شده است
زن مي‌تواند هر زمان كه اراده كند، تصميم خود را عوض كند
مرد هرگز نبايد بدون رضايت صريح زن، تصميم خود را عوض كند
زن حق دارد در هر زمان عصباني يا مشوش باشد
مرد بايد در تمامي اوقات آرام باشد، مگر اينكه زن از او بخواهد عصباني شود
زن ممكن است از مرد بخواهد كه عصباني باشد يا عصباني نباشد، اما تحت هيچ شرايطي نبايد او را از نيت خود آگاه سازد
مرد مكلف است، در تمامي اوقات ذهن زن را بخواند
در تمامي اوقات و در هر زمان و مكان آنچه مهم است اين است كه منظور زن چه بود، نه اينكه چه گفت.
چنانچه مرد هر زمان که تصور ميکند درست ميگويد کافي است به بند 5 مراجعه نمايد
اگر آدمي زندگي را دوست داشت در آغاز تولد نمي گريست

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » سه شنبه 28 شهریور 1385, 8:47 am

من با زن ذلیلی مخالفم
از نظر من هرکس باید خودش باشه
مرد باید مرد باشه
ببخشید ولی با این کلمه زن ذلیل اصلا" میونه ای ندارم :wink:
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » دو شنبه 3 مهر 1385, 4:19 pm

جدیدا که اسم زن ذلیلی رو عوض کردن گذاشتن لایت!!!!!
یعنی با کلاش شدن

نمایه کاربر
Genius
تازه اولاشه
تازه اولاشه
پست: 30
تاریخ عضویت: چهار شنبه 11 مرداد 1385, 11:53 am
محل اقامت: xbyter@yahoo.com
تماس:

پست توسط Genius » سه شنبه 4 مهر 1385, 7:47 am

اي بابا اين كه زن ذليلي نيست جديدا كلاس شده بهش ميگن تفاهم داريم. :D اي روزگار
اگر آدمي زندگي را دوست داشت در آغاز تولد نمي گريست

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » جمعه 7 مهر 1385, 7:53 pm

اصلا از این کلمه خوشم نمیاد
به کسی که همسرشو دوست داشته باشه که نمی گن زن دلیل
این مردها هم چه حرفایی میزنناااااااااا
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
Genius
تازه اولاشه
تازه اولاشه
پست: 30
تاریخ عضویت: چهار شنبه 11 مرداد 1385, 11:53 am
محل اقامت: xbyter@yahoo.com
تماس:

پست توسط Genius » شنبه 8 مهر 1385, 4:45 am

اي بابا. دوست داشتن كه زن ذليلي نميشه. عشق ميشه. هر كي ميگه زن ذليل بره روزشو بخوره.
اگر آدمي زندگي را دوست داشت در آغاز تولد نمي گريست

نمایه کاربر
sepideh
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 186
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:23 am
تماس:

پست توسط sepideh » یک شنبه 19 فروردین 1386, 1:39 pm

اتفاقاً مردها جدیداً برای در رفتن از زیر بار تفاهم و توافق اسم تفاهم را گذاشتند زن ذلیلی
آشنا هستم با سرنوشت تر آب ، عادت سبز درخت.

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » دو شنبه 20 فروردین 1386, 1:14 pm

sepideh نوشته شده:اتفاقاً مردها جدیداً برای در رفتن از زیر بار تفاهم و توافق اسم تفاهم را گذاشتند زن ذلیلی
نه زیاد با این موضوع موافق نیستم، اطرافیان توی این موضوع خیلی موثرند :?

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » چهار شنبه 12 اردیبهشت 1386, 7:13 am

بقول فاضلی مردا از دو دسته بیشتر نیستند
یا زز یا ززز
حالا ما شنیدیم اینجام نقل قول کردیم

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 20 اردیبهشت 1386, 8:23 am

مردا کلا خوششون میاد سربسر بزارن برا همینه این کلمه رو اختراع کردن
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

VeRnuS

پست توسط VeRnuS » یک شنبه 13 خرداد 1386, 8:46 pm

روال روابط اجتماعي زن و مرد از 50 سال پيش تا 500 سال بعد!!!

سال 1332

دختر خانواده همراه با مادرش كنار حوض روي تخت چوبي نشسته اند و يك ظرف هندوانه قرمز جلويشان است. دختر خانواده براي دختر همسايه تعريف مي كند: آره زري جون داداش فرمونم وقتي شنيد اين پسر لاغر مردني به من متلك گفته همچين زدش كه به سوسك ميگفت خرس قطبي.تازه خود داداش هم گفته كه ميخواد برام شوهر خوب پيدا كنه . مادر دختر مي گويد:خدا سايه مرد را از سر خونه اي ور نداره!


سال 1342

پدر خانواده با عصبانيت وارد اتاق ميشود و پس از اينكه كمي جنم رو كرد و چهار تا كاسه كوزه را زد شكست فرياد ميزند:دختره چشم سفيد حالا واسه من دانشگاه قبول ميشه...چشمم روشن... مردم از فردا نمي گويند آقا رضا غيرتت رو شكر؟هيچي ديگه ولش كن فردا مي خواهد شلوار مدل برمودايي و مانو بدن نما بپوشدو نوبل صلح هم بگيره...زن اگه اجنبي ها بهش نوبل صلح را بدهند مردم چي مي گويند؟مادر خانواده با لحن التماس آميز ميگويد:مرد چرا حالا شلوغش مي كني؟ نوبل و برمودا چيه؟ دخترمون فقط دانشگاه قبول شده همين ... اين قدر سخت نگير...

بالاخرهبا اصرار هاي مادر پدر قبول مي كند كه دخترش به دانشگاه برود. وقتي پدر قانع شده سيگارش را روشن مي كند و مادر مي گويد: مرد خدا سايه تو را از سر ما كم نكند.!



سال 1352

فرياد مرد خانواده تمام كوچه را پر مي كند چي؟!مي خواهد برود سر كار؟! يعني من اينقدر بي غيرت شده ام كه دخترم بره سر كار و پول بياره تو خونه؟پس من اينجا هويجم؟مگر اينكه بابت اين بي آبرويي از رو نعش من رد شويد... كسي كه از روي نعش مرد خانواده رد نمي شود ولي دختر خانواده هم بعد از چند ماه با وجود غرغرهاي پدر بالاخره سر كار ميرود. صداي مادر خانواده به گوش ميرسد:مرد خدا تو را براي ما حفظ كند.!



سال 1387

مرد خانواده:آخه خانم اين چه وضعيه؟روز اولي كه اومدي خواستگاريم گفتم دلم نميخواد زنم از اين مانتو ها بپوشدو آرايش كند گفتي :دوره اين امل بازي ها گذشته ما هم گفتيم چشم!بعد گفتي اگر خانه خريدي به جاي مهريه خانه را به نامم كن گفتم چشم!آن اول هم حق طلاق را هم از ما گرفتي حالا هم مي گويي بنشينم توي خانه بچه داري كنم؟

زن:عزيزم مگر چه اشكالي دارد؟مگه تو ماهي چقدر حقوق مي گيري؟تمام حقوقت هم بابت كرايه تاكسي خرج ناهار خودت و مهد كودك بچه و جريمه ماشينت مي رود.حالا اگر بنشيني توي خانه و از بچه نگهداري كني هم خرجمان كم ميشود و هم بچه مان وقتي بزرگ شد از كمبود محبت پدر و مادر رنج نميبرد....آفرين عزيزم...خدا سايه ات را(فعلا)سر ما نگه دارد.!



سال1582

FM راديو موج شبكه پيام(صداي يك خانم):با اعلام ساعت نه شب. شما خانم هاي عزيز را در جريان آخرين اخبار رسيده قرار ميدهم. به گزارش خبر گزاري بانوپرس دقايقي قبل سايه آخرين نمونه نادر از جنس "مرد"از روي كره زمين محو شد!!پس از پايان عمر اين آخرين بازمانده از شاخه زينتي مردها از اين پس نام اين موجودات را فقط در كتاب هاي تاريخ مي توان پيدا كرد.. ساعت نه و پانزده دقيقه با خبر هاي جديدي در خدمت شما خانم هاي عزيز خواهم بود..دينگ دينگ!



سال 1882

چند تا مرد دور هم نشسته اندو در حالي كه سبزي پاك مي كنند آهسته مشغول تبادل نظر هستند.

-آره... ميگويند هدف اين جنبش بازگرداندن حق و حقوق ضايع شده مرد هاست...

-حق با آقا جمشيده... ببينيد اين زن ها چقدر از ما سؤاستفاده مي كنند؟تا وقتي خونه بابامونيم بايد آشپزي و بچه داري و اينها رو ياد بگيريم و توسري بخوريم. بعد هم بدون مشورت زنمان مي دهند و زنمان هم ما را استثمار مي كند...

-خب ميگفتم ... اسم اين جنبش سيبيليسم است و ....در اين حال با ورود خانم يكي از آنها بحث را به زياد بودن گل سبزي كشيده ميشود!زن

مي گويد:خدا سايه شما مرد ها را از سر سبزي ها كم نكند!!!

VeRnuS

پست توسط VeRnuS » یک شنبه 13 خرداد 1386, 9:24 pm

پسر های ایرونی



پسر ایرونی تا وقتی سه سالش بشه دوست نداره هیچکس بغلش کنه.وقتی یه زن یا یه دختر ماچش می کنه گونه هاش قرمز می شه و خجالت می کشه ، ولی با رسیدن به سن چهار سالگی ذات پلید پسر ایرونی شروع به خودنمایی می کنه
. مرتب خودشو به بهونه های مختلف می ندازه تو بغل زنا و دخترا . دنبال یه بهونه س که یه دخترو بوس کنه یا یه زن بوسش کنه .



به شیش سالگی که می رسه دیگه نمی ذاره باباش حمومش کنه .. برعکس سعی می کنه خودشو به مادرش بچسبونه ، بلکه با خودش ببردش حموم . به سن ده سالگی که می رسه شروع می کنه استفاده از ژیلت یازده بار استفاده شده باباش . هی این ژیلتو می کشه رو صورتشو کیف می کنه که مرد شده . دوازده سالش که شد نمی دونه چرا دلش می خواد با دخترای فامیل بازی کنه .

سیزده چهارده سالش که شد فکر میکنه خیلی خوش تیپه . خیال می کنه مامانش اونو از روی مدل \"آلن دلون\" زائیده . مرتب تو خیابون راه می ره و دخترا رو نگاه می کنه و کم کم با بالاتر رفتن سن ، کمرش پایین تر میاد و دکمه یقه پیرهنش به سگک کمربندش نزدیک تر می شه(نکته کنکوری) .


شونزده هفده سالگی دیگه یه چیزایی یاد گرفته . می دونه واسه بیرون رفتن باید لباس عجیب بپوشه . مثلا یه پیرهن نارنجی که رو سینه ش عکس یه جمجمه س می پوشه . رو کمرش نوشته : Just do it! (نکته فوق کنکوری) . وای وای وای... نگو خواهر... ...(این قسمت حذف شده و تو کنکور نمیاد) دیگه همین دیگه . آها... با بچه ها که می ره بیرون اسمش عوض می شه ، مثلا اگه اسمش سعید یا علی یا احمد یا جواد باشه تبدیل می شه به : دیوید ، جک ، زاپاس ، تمساح ، سرنتی پیتی ، حامی بچه ها(به یاد دایی احمد) ، خرچنگ ، یا بی بی...این قسمتم سانسور شده تو کنکور نمیاد


هجده نوزده سالگی می فهمه یه جایی به اسم پاتوق وجود داره که با رفقا توش جمع بشن . وای به حال اون دختر بدبختی که از کنار پاتوق رد بشه . بلایی سر دختره میاره که ......کم کم یاد می گیره که دختر یعنی جنس لطیف . نباید مث تاتارا طرفش رفت . باید طوری با لطافت رفت طرفش که نفهمه می خوای گازش بگیری . باید با ملایمت رفت جلو و مخشو زد . فکر می کنه اگه خودشو آرایش کنه دخترپسند می شه . پس اول از همه موهاشو بلند می کنه . بعد یا موهاشو \"فر شیش ماهه\" می زنه یا \"گلت\" می کنه . بعدشم یه دمب اسبی و.... تمام . دخترکش شد اروای عمهاش.

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان