مي خواي بهش چي بگي؟

گپ و سرگرمی اعضا
نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

پست توسط nono » سه شنبه 13 آذر 1386, 7:58 pm

TNZ نوشته شده:خدایا!
تنهاش نذار.
اون به تو احتیاج داره ، بیشتر از هر وقت دیگه.
نباید بزاری دست به کار احمقانه ای بزنه :roll:
منظورت منم؟

مرسی بابت همدردیت :cry:
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
Lord Vernus
آخرشه !
آخرشه !
پست: 523
تاریخ عضویت: سه شنبه 1 خرداد 1386, 10:07 pm
تماس:

پست توسط Lord Vernus » سه شنبه 13 آذر 1386, 11:35 pm

mikham behesh begam ke kheili mamnoon nazare lotf be bandeye haghiresh dasht ...
zendegi mano roo be rah kard
Delam tange ahaaaaaaay gharibeeeee

نمایه کاربر
VeRnuS
Invincible
Invincible
پست: 445
تاریخ عضویت: یک شنبه 13 آبان 1386, 6:32 pm

پست توسط VeRnuS » چهار شنبه 14 آذر 1386, 1:36 am

migam behesh: bejonb ta nazaram avaz nashodeh

:D:D:D
گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم.....

نمایه کاربر
Babak Radfar
جغد پیر
جغد پیر
پست: 868
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am

پست توسط Babak Radfar » شنبه 17 آذر 1386, 7:11 am

پولمو پسسسسسسسسس بده!!!
رفييييقي بود که اعتماد کردمو دزد از آب درآمد :(

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

پست توسط nono » شنبه 17 آذر 1386, 7:57 am

آخی نازی

خوب به من اعتماد کن :P
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

پست توسط nono » شنبه 17 آذر 1386, 9:19 am

[b]پرسید که چرا دیر کرده است ؟ نکند دل دیگری اورا اسیر کرده است ؟ خندیدم و گفتم او فقط اسیر من ‏است تنها دقایقی چند تاخیر کرده است گفتم امروز هوا سرد بوده است شاید موعد قرار تغییر کرده است ‏خندید به سادگیم آینه و گفت احساس پاک تو را زنجیر کرده است گفتم از عشق من چنین سخن مگوی ‏گفت : خوابی سالها دیر کرده است در ایینه به خود نگاه میکنم آه عشق او عجیب مرا پیر کرده است راست ‏گفت آیینه که منتظر نباش او برای همیشه دیر کرده است.... [/b]
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » شنبه 17 آذر 1386, 7:09 pm

nono نوشته شده:
TNZ نوشته شده:خدایا!
تنهاش نذار.
اون به تو احتیاج داره ، بیشتر از هر وقت دیگه.
نباید بزاری دست به کار احمقانه ای بزنه :roll:
منظورت منم؟

مرسی بابت همدردیت :cry:

نه عزیزم منظورم شما نبودی :wink:
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
saviola
!
پست: 2260
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
تماس:

پست توسط saviola » یک شنبه 18 آذر 1386, 9:50 am

میخوام بهش بگم من از هیچ کسی دلخور نیستم!
فکر نمیکنم کسی باشه که من ببخشمش!


من همرو دوس دارم! :P

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

پست توسط nono » یک شنبه 18 آذر 1386, 12:50 pm

می خوام بهش بگم:

دلم برات تنگ شده
خیلی بی معرفتیاا

:P
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

پست توسط Nersi » یک شنبه 18 آذر 1386, 1:00 pm

ببخشید من رد میشدم دیدم خیلی اینجا احساسی گفتم بیام منم احساسات در کنم :D :)


بهش می گم خودم را خیلی دوس میدارم.خودمو عشق است. :D :P
-----> :)

نمایه کاربر
saviola
!
پست: 2260
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
تماس:

پست توسط saviola » یک شنبه 18 آذر 1386, 1:03 pm

میخوام بهش میگم این خودم کیه؟!


:chomagh:

:D

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

پست توسط nono » یک شنبه 18 آذر 1386, 2:34 pm

می خوام بهش بگم :
حرفی نزن
چیزی هم نگو 8)
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
Babak Radfar
جغد پیر
جغد پیر
پست: 868
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am

پست توسط Babak Radfar » یک شنبه 16 دی 1386, 8:15 pm

چرا دغدغه هاي جدي منو به شوخي ميگيري!!!؟؟؟
ميگم رفقام شمال گاز ندارن دارن از سرما يخ ميزنن بخاري برقي و پيکنيکي هم ناياب شده ميگي خوب ميشن؟ :o :(
نميگم کاش خودت جاي اونا بودي ولي شايد اگه ميبودي تجربش برات بد نمي بود

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » دو شنبه 17 دی 1386, 8:53 pm

میگم جنبه ی شوخی داشته باشی هم خوبه!

به 70 میلیون بقیه هم میگم تو مصرف گاز صرفه جویی کنین که یه موقع مردم ارمنستان، ترکیه ، پاکستان ، هند و ... دچار افت فشار نشن :x

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

پست توسط abri » سه شنبه 18 دی 1386, 2:56 am

واقعا خدا چه صبری داره...
:roll:
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
محمود
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1312
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 4:42 pm

پست توسط محمود » سه شنبه 18 دی 1386, 9:25 am

میخوام بگم : هووووو یابو چرا اینقدر داد میزنی انگار پشت گلشه . قبون اون صدای نخراشیدت :x :x

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » سه شنبه 18 دی 1386, 3:00 pm

[smilie=to funny.gif]
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
saviola
!
پست: 2260
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
تماس:

پست توسط saviola » سه شنبه 18 دی 1386, 9:52 pm

مخوام بگم اها دنا واستا! من مخوام پاده شم!

نمایه کاربر
Babak Radfar
جغد پیر
جغد پیر
پست: 868
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am

پست توسط Babak Radfar » چهار شنبه 19 دی 1386, 8:03 am

هي اين حرفو نزن اين شعره رو هم نخون! انگار نفرين شدس!!!
رفيق من اين شعرو خوند و دو روز بعد در 19 سالگي ايست قلبي کرد و جدي جدي پياده شد! :o

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

پست توسط Nersi » چهار شنبه 19 دی 1386, 10:58 am

Babak Radfar نوشته شده:هي اين حرفو نزن اين شعره رو هم نخون! انگار نفرين شدس!!!
رفيق من اين شعرو خوند و دو روز بعد در 19 سالگي ايست قلبي کرد و جدي جدي پياده شد! :o
آقا منم بازی،می گم بابک،اگه به این حرفی که می گی باشه من باید الان پیاده شده باشم که؟!!! بابا من هرز گاهی هی می گم آقا ما نخواستیم نگه دار من پیاده می شم،آخرشم وقتی می بینم واینمیسته در حال حرکت پیاده میشم :D :lol:


ولی جدا از شوخی،یه چیز به ذهنم رسید دلم نیومد نگم........

ترس تو ست که شیر را درنده می کند.
بر شیر بتاز تا ناپدید شود.فرار کن تا دنبالت بیاید.


فیلم Secret (راز) رو دیدی،خیلی قشنگه،( به هر چه فکر کنی به سوی تو جذب می شود)
کلام انسان عصای معجزه گر اوست.:سرشار از سحر و اقتدار!
کلام تو عصای معجزه گر توست.


پس پسرای خوبی باشید و حرف منفی نزنید(موفق باشید) :)
-----> :)

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان