امروز حالت چطوره؟!

گپ و سرگرمی اعضا
نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » دو شنبه 23 مرداد 1385, 6:50 pm

خوب بود خیلی خوب بود
با ماشین با دوستام رفتیم تپه تلویزیون از اونجا کل شهر زیر پامون بود
بعدم صدای بلند ضبط و سرعت 120 جاده کمربندی
خیلی حال داد
این روزا تنها مشکلم دلتنگی های رفتنمه
دلم واسه تک تک کافی شاپا و رستورانا و فست فود های شیراز تنگ میشه
واسه کوه رفتنا و تفریحاتم
اما کلا همه چیز خوب و عالیه خیلی عالیه

نمایه کاربر
Babak Radfar
جغد پیر
جغد پیر
پست: 868
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am

پست توسط Babak Radfar » سه شنبه 24 مرداد 1385, 5:22 am

من امروز خوبم
فقط منتظرم
بعد يه شناي جانانه که جاي همه تون خالي بعد يک سال و نيم رفتم روحم شاد شد

نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » سه شنبه 24 مرداد 1385, 6:14 am

دیشب ساعت 3 خوابیدم 6 صبح مامانم اومد بالا سرم بزور بیدارم کرد که ببرمش فرودگاه
واسه ساعت 9 که پرواز داشت منو ساعت 6 بیدار کرد تنها مشکلم اینه که خوابم میاد :cry: :cry: :cry: :?

نمایه کاربر
soheil
آخرشه !
آخرشه !
پست: 645
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
تماس:

پست توسط soheil » سه شنبه 24 مرداد 1385, 8:15 am

امروز هم مثل روز های دیگست...
خیلی معمولی...
فقط خودمم که می تونم خودمو سر گرم کنم.
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » سه شنبه 24 مرداد 1385, 8:50 am

امروز طبق معمول سرم شلوغه
مثل بقيه روزا
ولي فكر كنم خوب باشه
جون امروز ميتونم به سايت ير بزنم :wink:

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
baran
نزديكاي آخره
نزديكاي آخره
پست: 177
تاریخ عضویت: جمعه 6 مرداد 1385, 6:45 am
تماس:

پست توسط baran » سه شنبه 24 مرداد 1385, 10:17 am

خوبم.. يعني از ديشب که بهترم...

نمي تونستم بخوابم اما وقتي يکم نوشتم بهتر شدم... ساعت 5 خوابيدم تا 1 امروز...
بهترم...

اميد روزه خوبي رو دارم
past is non- existential, so is future. past is more,future is not yet,Only The Present is. it is always NOW- only The NOW exists.

نمایه کاربر
soheil
آخرشه !
آخرشه !
پست: 645
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
تماس:

پست توسط soheil » سه شنبه 24 مرداد 1385, 10:34 am

امروز خوشحالم ..
چون باران هم حالش بهتر شده..
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » سه شنبه 24 مرداد 1385, 10:43 am

امروز صبح خوب نبود اما الان خوبه :lol:
می بینم که سهیل چه loveمیترکونه نه؟
:wink:
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
soheil
آخرشه !
آخرشه !
پست: 645
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
تماس:

پست توسط soheil » سه شنبه 24 مرداد 1385, 10:58 am

ای خدا...
این حمیده بازم گیر داد...
حرف نمی شه زد جلوی این دختر...
حضرت محمد میگه: اگه کسی رو دوست دارید بهش بگید چون صمیمیت بینتون زیاد می شه.
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>

نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » سه شنبه 24 مرداد 1385, 12:31 pm

تازه بیدار شدم نهار و صبحانه رو یه جا خوردم
با آقای همسر هم کمی گل گفتیم و گل شنفتیم
مامانم هم به سلامت رسیده
پس من الان توپم :oops: 8)

نمایه کاربر
soheil
آخرشه !
آخرشه !
پست: 645
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
تماس:

پست توسط soheil » سه شنبه 24 مرداد 1385, 1:36 pm

امروز من کلی خوشحالم...
چون با دوستای خوبم حرف زدم..
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » سه شنبه 24 مرداد 1385, 4:10 pm

منم امروز خوب بودم روز خوبي بود با اين هواي ابري و بارون خيلي حالم جا اومد
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » سه شنبه 24 مرداد 1385, 8:28 pm

از دست خودم خیلی دلخورم
بخاطر هیچ و پوچ رنجوندمش .............

نمایه کاربر
baran
نزديكاي آخره
نزديكاي آخره
پست: 177
تاریخ عضویت: جمعه 6 مرداد 1385, 6:45 am
تماس:

پست توسط baran » چهار شنبه 25 مرداد 1385, 10:47 pm

الان افتضاح... ولي نمي خوام حتي خودم هم باورش کنم.... :roll:
past is non- existential, so is future. past is more,future is not yet,Only The Present is. it is always NOW- only The NOW exists.

نمایه کاربر
soheil
آخرشه !
آخرشه !
پست: 645
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:26 pm
محل اقامت: silver_unicorn2007@yahoo.com
تماس:

پست توسط soheil » پنج شنبه 26 مرداد 1385, 1:05 am

نمی دونم چمه باورت می شه؟
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از خرابی لانه اش نمی هراسد
<soheil>

نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » شنبه 28 مرداد 1385, 1:21 pm

دیشب تا 5 صبح عروسی بودم
صبحم از ساعت 9 تلفن بالا سرم زنگ میخورده
سرم درد می کنه :(

نمایه کاربر
Babak Radfar
جغد پیر
جغد پیر
پست: 868
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am

پست توسط Babak Radfar » شنبه 28 مرداد 1385, 1:40 pm

امروز ذچار ياس فلسفي شدم
اين معنيش اينه که امشب بايد تا دمدماي صبح برم بيرون از خونه يه جايي مثل مثلا ولنجک و اونجا يه گوشه اي بشينم و فکر کنم به ....همه چي.
من اقلا ماهي يکي دو بار بايد اين کار رو انجام بدم اونم تنهايي
البته ترک عادت موجب مرض است!!! :!: :wink:

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » شنبه 28 مرداد 1385, 7:00 pm

یاس فلسفی یعنی چی اونوقت :?:

میشه یکم بیشتر توضیح بدی
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » شنبه 28 مرداد 1385, 7:03 pm

من می دونستم فلسفی هستیاااااااااا :wink:
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » شنبه 28 مرداد 1385, 8:27 pm

امروز تا شب تکراری بود عین بقیه روزا اما شب اومدم دیدم سمیه جونم اومده کلی الان خوشحالم هورااااااااااااااااا :roll:
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان