صفحه 1 از 18

ارسال شده: چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 10:20 am
توسط Nersi
خب،اینجا تریبون آزاده،یه چی تو مایه های بحث آزاد،گفتمان،چت باکس،صدات میکنم سریع بیااااا،آی خونه دار آی بچه دار زنبیلو بردار بیاااار :D :lol: قشنگ پشت میکروفن وایمیستین حرفتونو می زنین،فقط لطفا داد نزنین صدا به صدا میرسه مخصوصا صدای ممد :lol: همدیگرو هم هل ندید که برین پشت میکروفن :) آروم هر چه میخواهد دل تنگت بگو.....
هر چی دل تنگتون می خواد می تونید بگید از گفتگو،بحث،بزن بزن،بعد مشکلات جامعه،راحت های جامعه،دیگه خلاصه هر چی دیگه،انقدر از من حرف نکشید،فشارم افتاد بالا :P

Re:

ارسال شده: چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 10:33 am
توسط Nersi
خب اول خودم شروع میکنم الان چیزی به ذهنم نمیرسه به غیر از اینکه......
بزار میکروفن رو روشن کنم...خب گویا روشن شد :D سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام..... حاجی این اکو رو قطعش کن لامصب بیست بار سلام میکنه تصویر خوبید خوبید خوبید،مگه نمی گم قطعش کن کن کن کن کن کن،عجبا عجبا عجبا عجبا :x :P
خب ولش کن من خودمو با اکو بودن معرفی میکنم دیگه شما ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید
مری هستم هستم هستم هستم هستم.بازم هستم هستم هستم هستم هستم،چه حالی میده میده میده میده میده.ممد صدا میاد میاد میاد میاد،حاجی چاکریم چاکریم چاکریم.ابری کجایی کجایی کجایی کجایی،خودتو برسون برسون برسون برسون.
ببین من دوستت دارم دارم دارم دارم دارم ولی یه بار یه بار یه بار نه ده بار ده بار ده بار.بیاید دیگه دیگه دیگه حالم داره بد میشه میشه میشه میشه الان دیگه چت می کنم دیگه دیگه دیگه آاااااااااااااااااااااااااااااااااااااای مامان مامان مامان یکی این میکروفن رواز من بگیره بگیره بگیره بگیره :cry: جای میثم خالیه خالیه خالیه که میگه خوشگلا باید برقصن برقصن برقصن برقصن. دست دست دست دست دست :D تصویر تصویر

Re:

ارسال شده: چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 10:52 am
توسط saviola
من میخواستم اولین نفر باشم اما صفحه ارسال نمیومد!

اوووف
اوووووووووف!

یک دو سه آزمایش میکنیم!!!

صدا میاد؟؟؟

Re:

ارسال شده: چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 11:08 am
توسط Nersi
بهله بهله میاد صدا :)
بگو...... داد نزن فقط، مُلایُــــــــــــــم بگو. میخوای اکو رو برات روشن کنم :D

Re:

ارسال شده: چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 11:31 am
توسط saviola
میخواستم ببینم صدا میاد آیا :D


الان تریبونم نمیاد دارم میرم سر کلاس!
برگشتم براتون میخونم بچه ها برقصن! :P

Re:

ارسال شده: چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 1:24 pm
توسط Nersi
خب تا بابایی بیاد من براتون اینو می خونم که یه مقدار روحیه بگیرید :D دو انگشتی دست بزنین همسایه ها بیدار نشن تصویر
هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا لیلا لیلی دوستت دارم خیلی ،هاااا لیلا لیلی دوستت دارم خیلی،لب کارون چه گل بارون،آااااااااااااااااای انار انار بیا به بالینم،ما بچه شهرم نگو که هفت خطُم تصویر

Re:

ارسال شده: چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 4:45 pm
توسط VeRnuS
چي به سر ما اومده؟


کتاب دوم دبستان و قصه‌های این دوره و زمونه

دهقان فداكار پير شده و احتیاج به کمک داره، در تهران مرغا هورمون خوردن خروس شدن، خروسا مامانی شدن برای مرغا عشوه میان و ناز میکنن، چوپان دروغگو عزيز شده و کلی طرفدار داره، شنگول و منگول بزرگ شدن و گرگ شدن، دارا و سارا رفتن فرانسه کبابی باز کردن، كوكب خانم حوصله مهمون رو نداره و جواب تلفن رو نمیده، كبري موهاشو مش کرده و تصميم گرفته دماغشو عمل كنه، روباه و كلاغ دستشون تو يه كاسست، حسنك گوسفنداشو فروخته و پیکان خریده مسافرکشی می‌کنه، آرش كمانگير معتاد شده، شيرين، خسرو و فرهاد رو پيچونده و با دوست پسرش رفته اسكي، رستم و اسفنديار اسباشونو فروختن و موتور خریدن ميرن كيف قاپي، راستي چي به سر ما اومده؟!!

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 3:14 am
توسط abri
اتفاقا دیروز به یکی از دوستهام می گفتم که دیگه بچه ها درس "بابا آب داد" رو ندارن تو کتاب فارسیشون. کلی ناراحت شدم دوباره.. :( بخوانیم و بنویسیم دیگه یعنی چه آخه!
دیگه "آن مرد در باران آمد" و "آبگوشت غذای لذیذی است" و "تصمیم کبری" و....رو کسی به بچه های ماها یاد نمی ده...
:roll:

من از این تریبون خواستم ناراحتی خود را با کلی تاخیر اعلام کنم! :P

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 9:41 am
توسط saviola
همی اینا به کنار!

کتابشون دیگه کوکب خانوم رو هم نداره!!

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 12:44 pm
توسط hadi
من از مردم دلم گرفته ، همه چیزو پول میبینن ، پول حرف اولو میزنه ، صداقت، انسانیت و اخلاق معنای درستی بینشون نداره. :roll:

گفتم اینجا بگم البته اگه این تریبون آزاد مثل مال صدا و سیما باشه هم ازش خوشم نمیاد. :D

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 1:19 pm
توسط abri
آره کوکب خانوم و مهمونهای سرزدش... :P

هنوزم هستن کسایی که پول واسشون حرف اول رو نمیزنه...گر چه کمن...اما هستن...
اینجا فکر کنم آزاد باشه :P هر چه میخواهد دل تنگت بگو

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 6:06 pm
توسط Nersi
آااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه :(

هادی عجب حرف قشنگی زدی بازم از این حرفا بزن،داشتم فکر می کردم نسل منم مثه دایناسورها داره منقرض میشه امیدوار شدم. :D وقتی میگم خسته از زمینم اینه دیگه،خمیده زیر بار گناهان. :(
یه سری حرفارو نمیشه پشت میکروفن با صدای بلند گفت،باید قورتش بدی و به زور هضمش کنی.یه سری چیزارو نمیشه تو فرصت های کوتاه با یه سری جملات بیان کرد،خیلی سخته.یه میکروفن دادید به من به مدت پنچ دقیقه میخواید بگم..فقط اینو بگم دارم کم کم از آدما می ترسم،دارن خیلی عوض می شن،خیلی.هم مردا هم زنا. :? باید از کنار آدما با فاصله رد شی،دیگه نمی شه به آدما نزدیک شد.آدما از دور قشنگن،وقتی نزدیک میشی دیگه زیبایی در کار نیست.قسمت های تاریک ذهن هاشون برات روشن میشه.دیگه ذهن سالم گیر نمیاد.ذهنی که خودتو واسه خودت بخواد،ذهنی که ذهن تو رو هم شکوفا کنه.توی این زمین هر منسبی که داری،با هر سنی که هستی،دیگه آرامش نداری،از اینجا آرامش رفته.آدمای اینجا دیگه بهم آرامش هدیه نمی دن،همه احساسات و آرامش همدیگرو لگد مال می کنن و می رن.هی با تو ام پشت سرتو یه نگاه بکن،ببین روت میشه بازم قدم برداری واسه پیش رفتن :( :(

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 6:12 pm
توسط saviola
همه دارن تیریپ رپ هیچ کس حرف میزنن!

دنیا خانوم اینقدرا هم زشت نیس!
چشم ها را باید شست..

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 6:36 pm
توسط TNZ
Nersi نوشته شده:آااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه :(

هادی عجب حرف قشنگی زدی بازم از این حرفا بزن،داشتم فکر می کردم نسل منم مثه دایناسورها داره منقرض میشه امیدوار شدم. :D وقتی میگم خسته از زمینم اینه دیگه،خمیده زیر بار گناهان. :(
یه سری حرفارو نمیشه پشت میکروفن با صدای بلند گفت،باید قورتش بدی و به زور هضمش کنی.یه سری چیزارو نمیشه تو فرصت های کوتاه با یه سری جملات بیان کرد،خیلی سخته.یه میکروفن دادید به من به مدت پنچ دقیقه میخواید بگم..فقط اینو بگم دارم کم کم از آدما می ترسم،دارن خیلی عوض می شن،خیلی.هم مردا هم زنا. :? باید از کنار آدما با فاصله رد شی،دیگه نمی شه به آدما نزدیک شد.آدما از دور قشنگن،وقتی نزدیک میشی دیگه زیبایی در کار نیست.قسمت های تاریک ذهن هاشون برات روشن میشه.دیگه ذهن سالم گیر نمیاد.ذهنی که خودتو واسه خودت بخواد،ذهنی که ذهن تو رو هم شکوفا کنه.توی این زمین هر منسبی که داری،با هر سنی که هستی،دیگه آرامش نداری،از اینجا آرامش رفته.آدمای اینجا دیگه بهم آرامش هدیه نمی دن،همه احساسات و آرامش همدیگرو لگد مال می کنن و می رن.هی با تو ام پشت سرتو یه نگاه بکن،ببین روت میشه بازم قدم برداری واسه پیش رفتن :( :(
مریم جان در مورد آدما کاملا باهات موافقم
همه اینا حرفای منم هست
آدما خیلی بد شدن، دنیا خیلی سیاهه :roll:

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 6:44 pm
توسط Nersi
saviola نوشته شده:همه دارن تیریپ رپ هیچ کس حرف میزنن!

دنیا خانوم اینقدرا هم زشت نیس!
چشم ها را باید شست..

نذار بگماااااااااا،برو بی خیال :D
بله دنیا قشنگه اما این آدما هستن که دنیارو دارن زشت می کنن. الان خیلی دااااخم کسی بگیره به دم پرم می سوزنمش.برو کنار،بگو باد بیاد :D :lol:

سهرابم منظورش دقیقا این نبوده منظورش این بوده:

مغزها را باید شست،زیر آفتاب باید رفت :D

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 8:43 pm
توسط shaparak
يك دو سه .. الو الو .. يك يك

از همان روزي كه دست حضرت قابيل
گشت آلوده به خون حضرت هابيل
از همان روزي كه فرزندان آدم
- صدر پيغام آوران حضرت باري تعالي -
زهر تلخ دشمني در خونشان جوشيد
آدميت مرد
گرچه آدم زنده بود

از همان روزي كه يوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزي كه با شلاق و خون ديوار چين را ساختند
آدميت مرده بود

بعد دنيا هي پر از آدم شد و اين آسياب
گشت و گشت
قرنها از مرگ آدم هم گذشت
اي دريغ
آدميت برنگشت

قرن ما روزگار مرگ انسانيت است
سينه دنيا ز خوبيها تهي است
صحبت از آزادگي، پاكي، مروت، ابلهي است

من كه از پژمردن يك شاخه گل
از نگاه ساكت يك كودك بيمار
از فغان يك قناري در قفس
از غم يك مرد در زنجير
حتي قاتلي بر دار،
اشك در چشمان و بغضم در گلوست
وندرين ايام زهرم در پياله، زهر مارم در سبوست
مرگ او را از كجا باور كنم؟

صحبت از پژمردن يك برگ نيست
واي، جنگل را بيابان ميكنند
دست خون آلود را در پيش چشم خلق پنهان ميكنند
هيچ حيواني به حيواني نميدارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان ميكنند

صحبت از پژمردن يك برگ نيست
فرض كن مرگ قناري در قفس هم مرگ نيست
فرض كن يك شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض كن جنگل بيابان بود از روز نخست
در كويري سوت و كور
در ميان مردمي با اين مصيبتها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانيت است..


تريبون آزاد بود اومدم صدامو امتحان كنم ...

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 9:48 pm
توسط abri
manam delam pore....manam delam pore....
:roll:

Re:

ارسال شده: پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 9:55 pm
توسط shaparak
راستي اين شعر از فريدون مشيري بود :)

دكلمه مينا شابرك :P

Re:

ارسال شده: جمعه 6 اردیبهشت 1387, 4:12 pm
توسط saviola
فردا روز ديگري است
كه بر عمر تلف شده افزوده مي شود
همين روزها
روز رفتن از راه مي رسد
و من طوري از خيال ها مي شوم
كه انگار هرگز نبوده ام ... !


:?

Re:

ارسال شده: جمعه 6 اردیبهشت 1387, 4:46 pm
توسط nono
اهم اهم
با عرض پوزش من میکروفون رو از آقای ساوی گرفتم تا چند کلامی صحبت عرض بفرمایم :D

ففف صدا میاد مری؟

خوب می گم

شماها چرا انقدر به دنیا بد نگاه می کنین؟
فکر نمی کنین بین این آدمای بدی که شما می گین آدمای خوبی هم زندگی می کننن؟
همین خود شما ؟ خودتون هم آیا ایجوری هستین؟
چند تا دوست داری اینجا؟
هان؟
دیگه نبینم نا امید باشین :x